Ooma
پرسش (1403/11/07):

دوستان بیایید راهنمایی کنید لطفا

من تو شهرغریبم اینجا مادرشوهر اینا هستن ،خانواده خودمم دورن ۸ ساعت فاصلمونه،شوهرم مجبوره راه دور کارکنه ،مادرشوهرم ۲ روز شب میومد صبح میرفت ،متوجه شدم راحت نیست بیاد بمونه من تنها نباشم امروز گفت برو دکتر بپرس میتونی بری خونه بابات بمونی ،از طرفی وقتی میاد مجبورم همش کارکنم چایی بیارم شام میوه خودشم میشینه یجا بهش گفتم خونه خودته هرچی خواستی بردار بپز ،انقد پذیرایی کردم ظرف شستم غذاپختم کمردردشدید گرفتم زیرشکمم دردمیکنه ، صبح نمیتونستم از جام بلندشم .غم دنیا گرفتتم هم غریبی و تنهاییم هم دوری از شوهرم ،کارشم یکی دوروز نیست حالاحالاها شغلش اینطوریه بنظرتون چیکارکنم

سلام عزیزم چرا خونتون نمیبرید نزدیک کار همسرت ؟
راننده س عزیزم
بار میبره یجا ثابت نیست
آهان فکر کردم یه جاثابته
میترسی تنها باشی؟که دیگه راحتی
آره خیلی تنهام ،دلم میگیره خونه سکووت کامل . انگار زندانیم
شباام میترسم بخوابم تنهایی
برو خونه مامانت یه مدت برای خودت هم تفریح میشه
سلام عزیزم ،منم غریبم .من عزام انوکسا زدن بودن نه تنهایی .من میموندم اوکی بودم اگه نمیترسی بمون شب تنها تو تایمی نیستی که تنهایی خطرناک باشه
شوهرم نمیذاره تنهابمونم
از طرفی خودمم میترسم شب نمیتونم بخوابم
بچه م به دنیا بیاد بهتره باز سرم گرم میشه .
چی بگم اگه تایم همسرت مشخصه برو خونه مادرت اینا اخراش برگرد
🤣🤣🤣🤣من بارداریم پر ریسک ترین بارداری بود .ولی خوب بچه بیاد خیلی بیشتر کمک میخوای
۸ ۹ ساعت تو راه رفت و آمد باشم مشکل پیش نمیاد چون باردارم؟
فکر کنم الان بتونی هواپیما سوار شی مشکل نباشه با هواپیما برو
قسمت منم این شد دیگه 🥺
نمیدونم چ خاکی سرم بریزم
وای ن اصلا نمیتونم
همسرت میتونه ببرت ؟اگه با استراحت بری مشکل نداره عقب دراز بکشی هی یک ساعت چهل دقیقه پیاده شی راه بری
اره میتونه ببره
منم غریبم ناراحت نباش دیگه خودمون خواستیم بیایم غربت خیلی سخته خیلی .
من گاهی کم میارم واقعا میبرم ولی چه میشه کرد
خونه بابام باشم خیلی بهتره
از طرفی دوری از شوهرم 😭خیلی بهش وابسته م
طول سرویکس اوکیه؟
دکتر چیزی نگفت
تو سونوگرافیا مشخص میشه؟
اگه اوکی برو عقب تشک بنداز خودت دراز بکش ولی هر یک ساعت حتما پیدا شو راه برو ده دقیقه
انومالی رفتی ؟
اره
اوکی بود همه چیز ؟
دکتر گفت اوکیه همه چی
خوب پس اوکی ولی باز با دکترت هماهنگ کن .سه ماهه دوم میشه سفر رفت
دوستان بیایید راهنمایی کنید لطفا
اینه آنومالیم شماام یه نگاه بنداز
من طول سرویکس نمی بینم باز بذار بقیه نظر بدن
خب بخوای بری خونه بابات مگه چقدر میتونی بمونی؟

حتی اگه یکماهم بمونی
باز باید بقیه بارداریتو خونه خودت باشی

بگو. مامانت اینا بیان پیشت چند روز حداقل حالو هوات عوض بشه
منم اینو میگم سه ماه اخر مخصوصا ماه اخر نمیتونی جایی بری .
من خواهرم تو بارداری‌ش هم اربعین رفت کربلا. هم شهادت امام رضا رفت مشهد. الانم تازه زایمان کرده.
چند وقت پیش دوباره رفت مشهد
خودمونم اصفهانیم.
تنهایی استرس غریبی ناراحتی عصبی خیلی بده. تاثیر میذاره رو بچه.

اگه میتونی برو
اگه می‌ترسی با دکترت مشورت کن بعدش برو
خب به مادر شوهرت بگو شبا موقع خواب فقط بیاد یا خودت شبا موقع خواب برو برگرد
سلام عزیزم ایشالله که بارداریتو به سلامت بگذرونی
چرا اینقدر به خودت و فسقلت سخت میگیری شوهرت بنده خدا که نیست شما برو خونه مادرت به همسرت بگو بیاد اونجا بهت سر بزنه راحت واسه خودت اونجا چندماه استراحت کن برو سیسمونی بخر خودتو سرگرم کن الان همسرت باید با شرایط شما کنار بیاد نه شما تنهایی نشستی واسه چی
همسرتون کارش جاده است خیلی راحت میتونه بیاد هرسری بهتون سر بزنه مادرش هم نمی‌خواد بیاد هر کی تو خونه خودش راحت تره وقتی سنش بره بالا
شما هم جای اینکه غصه بخوری مثل یه مامان قوی و شاد برو پیش خانوادت به خودت اول از هرچیزی احترام بزار قشنگم
عزیزم راه دور خیلی سخته مخصوصا شما که شوهرتونم پیشتون نیست ،اگه براتون سخته برید خونه مادرتون ،بجا اینکه مادرشوهرت بیاد خونتون زحمتت بده تو برو خونشون که اون پذیرایی کنه
اگه بخوای بری خونه مادرت مشکلی هم پیش نمیاد تو سه ماه دوم ،من تو سه ماه سوم که پرخطر. با ماشین اومدم شیراز ،دوباره برگشتم
۱۰ ساعت راه
منم موافقم
برو خونه مادر شوهرت، واسه خودت بگو چی و چی و ویار کردم بپزه برات حسابی نوش جان کنی
صب هم خیلی شیک بیا خونه اتون😁
سعی کن روحیه ات دوره بارداری از همه بهتر باشه.
خیلی مهمه اعصاب و روان آدم آروم باشه.
من جایی ک سروصدا و هیاهو نمیرم.چیزی ک باعث حرص خوردنم بشه انجام نمیدم.
خونه مادر شوهر مث خونه مادر نیس.
اون اگه میخواست رسیدگی کنه ب خونه عروس رسیدگی می‌کرد.
مادر شوهرش از نگهداری این خانم کلافه و خسته شده. بهونه میگیره.
وقتی خودش گفته برو خونه مادرت. جالب نیس ک بره خونه اونا بشینه
من دوره بارداری قبیلم یه مدت شوهرم نبود رفتم خونه مامانم. تا شوهرم اومد
با این توضیحاتت
تو چرا نمیری خونه مادرشوهرت؟بجای اینکه اون بیاد
هم از تنهایی در میای
هم پذیرایی کردن نداری
بعدشم با شوهرت صحبت کن بگد بحث بکی دو روز نیست بلاخره که چی
باید بتونم از پس خودم بر بیام
شب رو تنهایی بمون
فیلم دانلود کن ببین سرت گرم میشه
سریالی خوبه
خونشون خیلی شلوغه پررفت و آمد ، سرویس بهداشتی تو حیاطه ،دوتا پسر بزرگ مجرد داره .حیاط بزرگ و تاریک ترسناک ،اصلا جای راحتی نیست
والا انگار من ازش نگهداری میکردم از وقتی میومد میشست یجا تا بره هی چایی آب میوه میاوردم غذا میاوردم انقد خم و راست شدم پدرم دراومد .همشم پسراش زنگ میزدن .کلا افسرده س بنده خدا اخلاق نداره .صبح پسرش زود اومد دنبالش رفت هرچی گفتم صبحونه بیارم پسرتم بیاد باهم بخوریم گفت نه میرم تو قیافه بود نمیدونم چرا
به شوهرمم میگم بذار تنها بمونم بالاخره عادت میکنم بچه ام بیاد سرم باهاش گرمه قبول نمیکنه میگه زن جوون و چطوری تنها بذارم .
اخه دکترمم اینجاست بهداشت و اینا میرم واسه مراقبت اونموقع خودم اذییتم هی باید تو راه باشم .بحث یکی دوروزم نیست شغلشه تو این وضعیت اقتصادی مجبوره راه دور کار کنه.
چجوری بگم اخه ،دیروز موقع رفتنم گفت شام بذار میام.کمک حال نبودناش به کنار امروز غیرمستقیم گفت یعنی برو خونه بابات من نمیتونم بیام دیگع
از حرف و حدیث میترسم از هیچی‌نمیترسم .خدایی نکرده چیزی شدم بگن رفت خونه باباش اینطوری شد .
ناراحت نیستم چرا نمیاد بمونه واسه این ناراحتم آوردنم شهر غریب فقط من آواره شدم
سلام گل
عزیزم مادرت ، خواهری یا کسی که بتونه بیاد پیشت بمونه ، چی؟
کجا میخای زایمان کنی؟ همین شهری ک زندگی میکنید یا شهر خودت؟
من نزدیک تبریزم مادرم تهران راهمون دوره
همینجا
سلام عزیزم
به نظرم یا برو خونه مامانت یا تنها بمون مشکلی پیش بیاد خدای نکرده میتونی زنگ بزنی مادرشوهرت کمک ت کنن دیگه
منم غریبم عزیزم
قسمت ما اینجوری بوده و البته خودمون انتخاب کردیم و بله گفتیم 😇 و البته من هیچ کس رو اینجایی که زندگی میکنم ندارم جز همسرم ، خانواده هر دومون یه شهر دیگه‌ان
من بارداری ام پر خطر بود از پنج ماهگی شدم استراحت مطلق ، طفلک مادرم اومد چند ماه پیشم موند
بنظرم اگ خانوادت هم نمیتونن بیان پیشت بالاخره ی روز دو روز نیس ‌احتمالا نتونن

خودت برو کنار خانوادت .. راحت‌تر میشی ولی دلتنگ شوهرت میشی دیگ


منم بارداری اولم ۵ ۶ ماهگی رفتم خونه مادرم . تا آخر بارداری اونجا بودم. من خانوادم نمیتونستن بیان پیشم بخاطر شغل هاشون
من شرط گذاشتم تهران زندگی کنیم حتما ولی دیدم شرایط نداره شوهرم کوتاه اومدم.مامانمم نمیتونه بیاد داداشم مدرسه میری زبان باشگاه
من اون موقع خونه خودم تا خونه مادرم ۲۳ ساعت فاصله داشتیم
دکترم اینجاست اخه
الان اسفند باید برم ازمایش قندبارداری بدم دوباره باید برگردم اینجا اونموقع همش تو راهم
میتونی آزمایش هات رو برای دکترت بفرستی
ویزیت انلاین
چک فشار و وزن و صدای قلب که همه جا میتونی بری
آزمایش گاه ها هم تهران بهترن که
منم توی غربت زندگی میکنم . هیچکس ندارم
بچه هامم پشت سرهم . قشنگ جر خوردم تا حالا 🤕
شوهرم اینجا خودش منو میبرد میاورد راحت بودم
اونجا مجبورم با مامانم پیاده برم
وااااایییی فکرشم عذابم میده
تهران ک دکترهای خیلی خوبی داره ... میتونی اونجا بری دکتر
سخت نگیر عزیزم . با اسنپ برو
یعنی میشه دکترمو عوض کنم ؟
اخه واسه زایمان برگردم اینجا دکتره قبول میکنه عمل کنه؟؟
والا من تا ۳ ماهگی یجا میرفتیم از ۳ تا ۵ ماهگی یجا دیگ . از ۵تا آخر بارداری یجا دیگ

🥲😑
میخواستم زایمان خونه خودم باشم
اونموقع باید برگردم پیش همین دکتر بنظرت امکانش هست؟
من طبیعی بودم
درمورد سزارین اصلاع ندارم

هنوز ک اونجایی یه ویزیت بگیر برو ازش بپرس بگو شرایط ندارم ک بمونم اینجا باید برم تهران ....
پیاده چرا دختر ؟؟؟ !!!!
این همه ماشین و اسنپ و تپسی و ...
آقا وجود شوهرم خیلی زندگیمو راحت کرده بود😭😭همه کارارو انجام میداد بد عادت شدم🤣🤣
ازشون سوال کن . بپرس ببین انلاین میتونه ویزیت کنه
اینجا شهرستانه دکتره هیچ شماره خودشم نداده
شوهرم بیاد ببینم چیکار میتونیم بکنیم
تو از عهده‌ش برمیایی اصلا نگران نباش
چشم رو هم بزاری فسقلی ات تو بغلت اونوقت باید اساسی بدعادت شدنت رو یادت بره
اینجا چیزی که برام سخته زبونشونه
نمیتونم حرف بزنم بخاطرهمین هرجا میرم باشوهرم میرم.
میفهمن تهرانیم فارسی حرف میزنم عجیب نگام میکنن یا میخندن😑
همه مشکلات یه طرف مشکلات فرهنگی یه طرف
سلام عزیزم‌منکه جای تو بودم خو م تنها میموندم فیلم نگاه میکردم چند روزی یبارم یسر میرفتم خونه مادرشو
شاید شب اول بترسی بقیش عادت میکنی
اینکه شوهرت میگه نه زن جوون تو خونه نمیشه گذاشت ازدلسوزیشه یا از شکاک بودنش؟
اگه شوهرم قبول کنه میخوام اینکارو بکنم.
تهران هم آزمایشگاه و هم دکترهای خیلی خوبی داره از این بابت نگران نباش
زایمان و دنیا اومدن بچه هم ان شالله به وقتش و با بهترین شرایط پیش میره چه تهران چه تبریز
با همسرت مشورت کن و کاری که باعث آرامشت توی این دوران میشه رو انجام بده
ان شالله همه چیز خیلی عالی برات پیش بره
دلسوزی .میگه یوقت یچیزی احتیاج پیدامیکنی یا مشکلی پیش میاد یکی باشه دکتر ببرتت
خب مگه نمیکی برادرشوهر مجرد داری بگو خریدات هراز چند گاهی انجام بدن
بخوره تو سرشون بی عرضه ها .
کلا عقده این بدردنخورن
پسره تا لنگ ظهر میخوابید
تا مادرش دوشب خونه نبود هی زنگ میزد صبح زود میومد دنبالش!
بعدم هفتت اونقدر زیاد نیس که از پس خودت برنیایی دختر من با شکم ۹ ماه سرکار بودم از صبح تا ظهر شوهرمم شیفتی هست کارش چند روز هست چند روز نیس
شوهرت چند روزی یبار میاد
دوشب نبود امروز داره میاد تو راهه
اصلا خودتم بری خرید بهتره روحیت باز میشه
تبریز یه مقدار روی زبان و حتی لهجه‌شون حساس‌ان
من توی دوران دانشجویی تجربه کردم
ولی کوتاه نیا سرتق باش
یه چیزهایی هم در حدی که کارات راه بیافته یاد بگیر
خب چشم دلت روشن
میگم شهرستانه فرهنگ به شدت پایین ، به زبونشون نمیتونم حرف بزنم
کلا انگار واسه ۵۰ سال قبله
خودت تبریز خوبه ما نزدیک تبریزیم شهرستانیم .تبریز راحت فارسی حرف بزنی جواب‌میده
فاطمه جان تو قراره یه عمر اونجا زندگی کنی باید بتونی با محیطش وفق پیدا کنی
منکه اینجور جاهایی رو بیشتر دوست دارم خ به باعث میشن ادم یه زبان جدید و یه فرهنگ جدید رو یاد بگیره
شما حساب کن اینجا کودک همسری ، سونوگرافی میرم دخترای ۱۶ ساله میان حامله ان ،
یا پسرا هنوز دختری که میخوان و فراری میدن تا بابای دختره ،دخترشو بده .مردا به شدت جنسیت زده هیز .
منم راه دور عروس شدم
اوایل امده بودم میترسیدم بیرون برم یا با فرهنگ اینجا اشنا نبودم الان از زادگاه خودم بیشتر اینجارو دوست دارم
ایشالله پول دستمون بیاد میریم تبریز یا تهران
۷ ماهه عروسی کردم .شرایط مالی خوب نبود مجبور شدم اینجا بمونم
خب پس اول راهی بخاطر همین سختته کم کم راه میفتی
جا با جا فرق داره اخه، اینجا کلا زن جوون و نمیذارن تنها بمونه یا خونه باباش یا پدر شوهرش .
فیلم دانلود کن بشین نگاه کن لذت ببر بیخیال دنیا
جوری خرید کن که شوهرت میره میاد نخوای بیرون بری
وحشتناکه اه
انقد خیانت عروس با برادرشوهر و...هست همه به هم شک دارن
میدونم ترک ها و کردها خیلی غیرتی هستن
من اوکی ام با اینکه ترسوام اما شوهرم اگه قبول کنه
آره .
بشین با ارامش و منطقی صحبت کن باهاش
از طرفی مثلا فامیلاشون بفهمن من تنها میمونم حرف درست میکنن
بگو مامانت اذیته منم میبینم اون اذیته منم ناراحتم
نگو میاد کاری نمیکنه بس خم و راست شدم مردم
بگو به فکر مامانتم گناه
توپ بنداز تو میدون خودش
اره نباید بگم.
بد قلب میشه ازم
بگو مهم‌تو هستی نه بقیه توکه خیالت از من راحته گور بابا بقیه هرچی میخوان بگن
خدا به خونه بابای آدم برکت بده
هیچکس خانواده نمیشه
اره واقعا
من میرم روانشناس
هی میگه اونارو مثل خانواده خودت بدون دوستشون داشته باش
بااین اوصاف چطوری مثل خانواده خودم بدونمشون؟؟؟!!!
خانواده شوهر هرکار کنی اخرش خانواده شوهره عزیزم
منکه یه عمر هی محبت کردم هی مثل خانواده خودم دیدمشون اخرش زهرشون هم چشیدن
اره واقعا .بعد توقع خوبی و احترام بیش از حد دارن
از وقتی اومد قیافه گرفت نمیدونم چرا! قشنگ مشخص بود زوری اومده
خواهرشوهر نداری
نه
ولی برادرشوهرام از ۱۰ تا خواهرشوهر بدترن
خخخخخ گفتم اکه داری اونا بیان پیشت 😂😂😂😂😂
🤣🤣دلت خوشه
شوهر منم گاهی میره برای کارش یه شهر دیگه. نمیزاره تنها باشم
یا میگه برد خونه مامانت یا اینکه یکی از برادرام مجردن. میگه بیان خونه من تا اون میاد
این ادا همه مردا هست. انگار تو خونم منو میخورن
همون دیگه برو خونه مادرت یه کم روحیه ات هم عوض میشه
عزیزم
منم مثل شما شهر غربت بودم با ۱۸ساعت فاصله .
هیچ کس نداشتم
نه خانواده شوهر
نه خانواده خودم .
فقط شوهرم بود .
اما کارها پای خودم بود
فقط جارو برقی شوهرم میدادم بکشه .
دیگه شکر خدا الان کارا راحت ترشدن .
اگه بارداری پرریسک وخطری نداری .
خودت راحت زندگیت بکن توخونه خودت
من تو ماه ۸بودم که رفتم خونه مادرم .
برای زایمان چون میخاسم شهر خودم به دنیا بیاد .
ماه ۸برو پیش خانوادت .
تا یک ماهگی بچت بمون .
چون هنو سن بارداریت نیازی نیس کسی کمک کنارت باشه
مادرشوهرت هم نباشه
دیگه نیازی نیس این همه سختی بکشی
خودتی وخانم خونه خودت
هرموقع دلت خاس میشوری
هرموقع دلت خاس تمیز میکنی
هرموقع دلت خاس میخوری
کاش خونت نزدیک خونه مامانت بود🥺چون شوهرت ک اکثرا کارش راه دوره، حداقل تو با خونواده خودت راحتتری تا خونواده شوهرت
بمون خونه خودت عزیزم ، به مادرشوهرت هم بگو من از پس خودم برمیام مزاحم شما دیگه نمیشم
به همسرت هم بگو دور از جون اگه وضعیت اضطراری پیش اومد اونوقت زنگ میزنم مادرت بیاد
کجایی مگه؟
چرا باید حتما یکی پیشت حالا که استراحت نیستی و خودت کاراتو میکنی بگو من راحتم نیاز نیست بیای

سوالات مشابه