Ooma
پرسش (1403/05/10):

چطور در مقابل بدقلقی بچه خودم رو کنترل کنم

سلام به همه دوستای خوب اوما
من یه سوال داشتم از مامانا،
هرکس راهنماییم کنه ممنون میشم واقعا

وقتی بچه هاتون بهانه گیر‌میشن، بدقلقی میکنن،
یا مثلا موقع خوابوندن اذیت میکنن...
چجوری خودتون رو کنترل میکنین

من هرچقدر سعی میکنم به خودم مسلط باشم، وقتی گریه هاش طولانی میشه، آخرش کم میارم و دادمیزنم

و همیشه هم عذاب وجدان میگیرم خودخوری میکنم تا مدتها

یه بچه دیکه دارید یا نوزاد یازده ماهه رو میگید؟
الان خیلی کوچیکه بزار بازی کنه تا خودش بخابه و خابش بیاد تو این سن انگار اصن نمیشه چیزی رو توضیح داد و بخای ازشون عمل کنن بهش
مشاوره آنلاینم گرفتم، بهم گفت ۳۰ ثانیه نفس عمیق بکشید تا ده بشمار
آب بخور
خودت رو از موقعیت دور کن چند دقیقه

بخودت بگو بچم بچه بدی نیست، فقط توجه نیاز داره....

همه اینا رو هم انجام دادم، ولی بازم وقتی گریه اش ادامه دار میشه، عصبانیتم برمیگرده

احساس ناتوانی میکنم که آروم نمیشه، قاطی میکنم😥
درکت میکنم خودمم اینطوریم😮‍💨😮‍💨😮‍💨
نه همین بچه
فقط مشکلم خواب نیست
کلا هرچیزی که بخواد و بهش ندیم بهانه میگیره
هر کاری خلاف میلش باشه و انجام ندیم
بدون توقف گریه میکنه،
هرچقدر بغلش میکنم نوازش بوس...
تا خودش نخواد آروم نمیشه که نمیشه
بچت خیلی کوچیکه تا جایی که میتونی چیزی میخاد بهش بده الان تو این سن میخاد کشف کنه بزار راحت باشع
من اون موقعه ها این سنی دخترم از صب که پا میشدیم ناهارم میزاشتم و مینشستیم تو اتاق خودش وسایلشو میریختم زمین و بازی میکرد میرفت میومد بع همه چی دست میزد بازیم میکرد
اگه بگه نه و نکن بیشتر لج میکنه که دست بزنه ببینه چیه که تو منعش میکنی چیزای خطرناکو جمع کن بزار بگرده و دست به همه چی بزنه گریع هم میکنه دیگه بچس هنوز کوچیکه حرف نمیتونه بزنه با گریه میخاد به تو بفهمونه چی میخاد وقتی نمیفهمی اذیت میشه
دقیقا انگار میخواد یچیزایی بما بگه که نمی‌فهمیم بیشتر گریه میکنه

کلا کم‌طاقت شدم، وقتی نمیتونم شرایط رو مدیریت کنم، احساس میکنم عاجزم عصبانی میشم
بغلش کن و همه چیزارو نشونش بده بگو چی میخای خودت ببرش سمت هرچی که میخاد برداره
عصبی نشو همه بچه ها همینن فقط باید به زبونشون دقت کنی تا ببینی چی میخان همین
منم اینطور میشم
من راستش سعی میکنم علت هارو از بین ببرم تا خودکنترلی، خودکنترلی خیلی سخته، گاهی هم نفس عمیق میکشم تکرار میکنم با خودم که هنوز خیلی کوچیکه و تا ۲.۵ سالگی انتظار درک منطقی نباید داشت
مثلا پسرم سر پوشک کردن خیلی گریه میکرد و نمی موند منم عصبانی میشدم، پوشکش رو شرتی کردم قسمت اعظم چالش از بین رفت
گاهی هم از دست آدم درمیره دیگه، ماهم آدمیم
من هرچیز خطرناکی یا آسیب پذیری مثل گلدون و ...هم بوده جمع کردم
دو روزه یاد گرفته میره روی میز و مبل های کوتاه، مبل هارو جمع کردم رو به دیوار
بچه ها درک نمیکنن هی بهشون بگیم نکن دست نزن فقط بچه کلافه و لجباز میشه ما هم عصبانی
من پسرم گریه که میکنه باهاش شوخی میکنم قلقلکی بازی فوت کردن یه چیزی که حواسش پرت بشه
خیلی همدردی هم بکنی دیگه کوتاه نمیان😁
منم همینجوری ام
داد میزنم بعدش پشیمون میشینم باش گریع میکنم
راست میگی این راه حل جدید وخوبیه ممنون
دقیقا بعد از هر بار که داد میزنم، شبش از عذاب وجدان خوابم‌نمی‌بره 😞
شما باید خونه و محیط رو امن کنی و دیگه بکن نکن نگی .
هرچیزی که باعث دردسر میشه رو بردارید ، خونه من تا ۲ سال فقط مبل بود ، تلویزیونم تا امسال هم وصل به دیوار بود ، و راحت دخترم تو خونه میگشت و همه جا رو تجربه و کشف میکرد‌.
برای گریه هم الان راحت میتونی حواسشو پرت کنی ، با یه اسباب بازی موزیکال ، یا گذاشتن یه آهنگ شاد .
من میبردم جلو باد کولر سریع یادش میرفت و میخندید
سلام عزیزم، سنش اونقدر نیست که بگی نکن یا نرو چیه، چون میخواد بازی کنه
هر وسیله ایی که خطرناکه جمع کن
وقتی گریه میکنه ببین چی دوست داره، مثلا آهنگ یا اسباب بازی یا غذا حواسشو پرت کن
بعد باید طوری اون رو از وسیله دور کنی که یادش بره نه هی بگی نکن یا نرو، بچتو از وسیله دور کن
من دکور خونه رو واسش تا حد زیادی امن کردم که بازی کنه هی نرم بیارمش بگم نرو یا نکن
اینکه عصبی میشی هم اشکال نداره همه اینجوری میشم فقط باید اخلاق بچتو بدونی که چی آرومش میکنه، من وقتی دلارا میره طرف یه وسیله با شعر و دست زدن میرم سمتش حواسش پرت که شد از اونجا دورش میکنم

سوالات مشابه