🥴🥴
دلم ترکید
پرسش (1402/12/06):
کیا مثل من حوصلشون سررفته و نمیتونن جایی برن
- 901
- 184
- 1402/12/06
- جزیره اسرار آمیز
- 3
- 1402/12/06
- فاطمه خانوم
من من
- 15
- 1402/12/06
- جزیره اسرار آمیز
- 0
- 1402/12/06
- فاطمه خانوم
پروفایلتو دیدم دلم یه حالی شد
بچم دو سال و نیمشه و شدیدا از آرایشگاه میترسه
دو دفعه س خودمون تو خونه موهاشو کوتاه میکنیم
دفعه قبل انقد گریه کرد که خون دماغ شد این دفعه خودم لباسمو درآوردم و رفتم تو حموم و بغلش کردم
سرش رو قلبم بود و دستاش رو سینه هام
این دفعه مقدار گریه هاش خیلی کمتر شده بود
بچم دو سال و نیمشه و شدیدا از آرایشگاه میترسه
دو دفعه س خودمون تو خونه موهاشو کوتاه میکنیم
دفعه قبل انقد گریه کرد که خون دماغ شد این دفعه خودم لباسمو درآوردم و رفتم تو حموم و بغلش کردم
سرش رو قلبم بود و دستاش رو سینه هام
این دفعه مقدار گریه هاش خیلی کمتر شده بود
- 0
- 1402/12/06
- جزیره اسرار آمیز
خیلی بد😫 کلافه شدم من از بیحوصلگی
- 0
- 1402/12/06
- جزیره اسرار آمیز
اووخی عزیزم ببوسش😘
- 1
- 1402/12/06
- فاطمه خانوم
اینجا برف میاد
من به بچم قول دادم ببرمش آدم برفی درست کنه
نشون به همون نشون اصلا اندازه یه قالب یخ هم برف ننشسته🤣
من به بچم قول دادم ببرمش آدم برفی درست کنه
نشون به همون نشون اصلا اندازه یه قالب یخ هم برف ننشسته🤣
- 0
- 1402/12/06
- جزیره اسرار آمیز
احساس امنیت کرده اینسری
- 0
- 1402/12/06
- جزیره اسرار آمیز
😁😁
- 0
- 1402/12/06
- پریسا 💕
کدوم شهری
- 0
- 1402/12/06
- فاطمه خانوم
😘😘
- 0
- 1402/12/06
- جزیره اسرار آمیز
مااینجا دوقطره بارون اومدو دیگه تمام، فقط یکخودی نشون داد🤭
- 1
- 1402/12/06
- فاطمه خانوم
دقیقا به این پی بردم که بچه ای که شیر مادر میخوره سینه ها و قلب مادر، بچه شیرخشکی هم قلب مادر خیلی براش آرامبخشه
- 0
- 1402/12/06
- فاطمه خانوم
اصفهانم
- 0
- 1402/12/06
- پریسا 💕
خوش بحالتون حداقل رنگ برف دیدید
- 0
- 1402/12/06
- جزیره اسرار آمیز
عهه منم اصفهانی ام اما ازدواج کردم جنوب
- 0
- 1402/12/06
- فاطمه خانوم
اینحا دیروز بارون اومد
از نصف شد برف شده
بخاطر همینم نمیشینه رو زمین
از نصف شد برف شده
بخاطر همینم نمیشینه رو زمین
- 0
- 1402/12/06
- جزیره اسرار آمیز
خود اصفهانی؟؟ اخه مامانم اینا نگفتن برف اومده
- 0
- 1402/12/06
- فاطمه خانوم
آرهههه
کاش بشینه
کاش بشینه
- 1
- 1402/12/06
- فاطمه خانوم
نه لنجونم
- 0
- 1402/12/06
- فاطمه خانوم
الان کجایی
- 0
- 1402/12/06
- پریسا 💕
ان شالا گلم
- 0
- 1402/12/06
- جزیره اسرار آمیز
جنوبم..
به به برنج لنجون 😋
به به برنج لنجون 😋
- 0
- 1402/12/06
- فاطمه خانوم
عکس پروفایلت شبیه فاطیما بهارمسته
- 0
- 1402/12/06
- پریسا 💕
نمیشناسمش .ولی خودمم
- 0
- 1402/12/06
- فاطمه خانوم
عهه کدوم استان
- 0
- 1402/12/06
- جزیره اسرار آمیز
بندرعباسم
- 0
- 1402/12/06
- فاطمه خانوم
دختربچه هه که بچه بودیم با عموپورنگ بازی میکرد
- 1
- 1402/12/06
- فاطمه خانوم
الانم بازیگر شده
- 0
- 1402/12/06
- فاطمه خانوم
من شوهرم اینا خوزستانین
البته همین اصفهان ساکنیم
البته همین اصفهان ساکنیم
- 1
- 1402/12/06
- پریسا 💕
رفتم نت سرچ کردم😁
- 0
- 1402/12/06
- جزیره اسرار آمیز
من شوهرم اینا شمالین پدر مادر خودم خوزستانی خودم متولدو بزرگ شده و... اصفهان و الان ازداوج کردم اومدم ساکن اینجا.. هزار جا ریشه داریم😁😁😅
- 0
- 1402/12/06
- جزیره اسرار آمیز
والان اینجاافتادم تو غربت و تنهایی🥴🥴
- 0
- 1402/12/06
- جزیره اسرار آمیز
اگه الان اصفهان بودم شال و کلاه میکردم میرفتم خونه کسی اینقدر که حوصله م سررفته
- 0
- 1402/12/06
- فاطمه خانوم
تو به معنای واقعی (همه جای ایران سرای من است) هستی😁😁😁
- 0
- 1402/12/06
- فاطمه خانوم
الهیییی
- 0
- 1402/12/06
- جزیره اسرار آمیز
دقیقا🤭🤭
- 0
- 1402/12/06
- جزیره اسرار آمیز
🥺🥺
- 0
- 1402/12/06
- فاطمه خانوم
نمیشه بری پارکی جایی
- 0
- 1402/12/06
- جزیره اسرار آمیز
استراحت نیمه مطلقی ام.. سرکلاژم.. شوهرمم سرکار وگرنه اگه بود بازم خوب بود حداقل میرفتم توخیابون باماشین یک دوری میزدمم خوب بود یک کم دلم باز میشد
- 0
- 1402/12/06
- فاطمه خانوم
بچه که بدنیا بیاد دیگه وقت حوصله سررفتن نداری
هرروز یه چالش جدید 🤣
هرروز یه چالش جدید 🤣
- 0
- 1402/12/06
- جزیره اسرار آمیز
یک پسر سه ساله دارم، اما اینقدر فضول که بیشتر باهاش حوصله م سرمیره😅الانم خوابه
- 1
- 1402/12/06
- فاطمه خانوم
آخخ که یادم به بارداری خودم افتاد
کامل حس دلگرفتگیتو درک کردم
کامل حس دلگرفتگیتو درک کردم
- 0
- 1402/12/06
- فاطمه خانوم
🤣🤣🤣
ماشاءالله بهش
بنظرت سخت نیس؟
ماشاءالله بهش
بنظرت سخت نیس؟
- 0
- 1402/12/06
- فاطمه خانوم
یه سه ساله به نی نی
- 1
- 1402/12/06
- جزیره اسرار آمیز
نه اخه پسرم خیلی تنهاس اصلا بچه ای دورو برش نیست بعدشم نمیخواستیم تفاوت سنیشون خیلی بالا باشه ، الان دقیق سه سال و نیمشه تااین به دنیا بیاد این دیگه ۴سالشه..
- 0
- 1402/12/06
- فاطمه خانوم
منم دلم میخواد بچه دوم داشته باشم و فاصله سنیشون کم باشه
ولی بشدت میترسم
ولی بشدت میترسم
- 0
- 1402/12/06
- فاطمه خانوم
۴سال گمونم خوب باشه
- 0
- 1402/12/06
- جزیره اسرار آمیز
حالا جدیدا فرستادمش مهددیک کم حداقل با هم سنو سالاش وقت بگذرونه اما خب مهد هم به جز چیزهای اموزشی متاسفانه، بچه ها با رفتارهای خاص حودشون چیزهای بدم به بچه های دیگه یاد میدن
- 0
- 1402/12/06
- جزیره اسرار آمیز
الان بچه من زدن رو یاد گرفته و جمله به تو چه
- 0
- 1402/12/06
- جزیره اسرار آمیز
اما خب مجبورم بزارمش
- 0
- 1402/12/06
- جزیره اسرار آمیز
هم بخاطر خودم هم خودش
- 0
- 1402/12/06
- جزیره اسرار آمیز
من ۳ سال دوست داشتم
- 0
- 1402/12/06
- فاطمه خانوم
وااا
یعنی چه
نمیشه مهدشو عوض کنی
یعنی چه
نمیشه مهدشو عوض کنی
- 0
- 1402/12/06
- جزیره اسرار آمیز
چون بهتر همدیگرو میفهمن و بازیهاشون در حد همه ا
- 0
- 1402/12/06
- جزیره اسرار آمیز
اما خب پارسال سقط ناخواسته داشتم
- 0
- 1402/12/06
- فاطمه خانوم
الان دارم نگاه پسرم میکنم اصلا تو کتم نمیره بااین سنش باردار باشم
- 0
- 1402/12/06
- جزیره اسرار آمیز
این نزدیک خونمونه دقیق یک خونه فاصله س ... بعد بالا شهر،، بخوام جایی دیگه ببرم پایینتر میشه و بچه های بدتری اونجا هست
- 0
- 1402/12/06
- جزیره اسرار آمیز
😁😁
- 0
- 1402/12/06
- فاطمه خانوم
آخی
ان شاء الله که ابن بچتو بسلامت بغل بگیری
ان شاء الله که ابن بچتو بسلامت بغل بگیری
- 0
- 1402/12/06
- فاطمه خانوم
یا خدا
- 0
- 1402/12/06
- جزیره اسرار آمیز
ان شاء الله
- 0
- 1402/12/06
- فاطمه خانوم
با پسرت خودت بازی میکنی؟
- 0
- 1402/12/06
- جزیره اسرار آمیز
پسر من خیلی اروم بود اما یک پسر بچه ای تو مهدشون از پسر منم کوچکتر
- 0
- 1402/12/06
- جزیره اسرار آمیز
مرتب پسر منو میزد
- 0
- 1402/12/06
- جزیره اسرار آمیز
و هروقت این میومد یک جاش زخمی بود یا گازش گرفته بود
- 0
- 1402/12/06
- فاطمه خانوم
تااین حد؟؟؟؟؟
- 0
- 1402/12/06
- جزیره اسرار آمیز
من دیگه چندبار تذکر دادم به مربیشون
- 0
- 1402/12/06
- فاطمه خانوم
اثری داشت ؟
- 0
- 1402/12/06
- جزیره اسرار آمیز
بار اخر دیگه افسار پاره کردم😅گفتم من بچمو فرستادم بازی کنه چیز یاد بگیره نه که کیسه بوکس بقیه بشه هردفعه میاد یا گازش گرفته یا زدتش .. دیگه مربی با خانواده ش صحبت کرد خانواده ش هم گفتن بخدا شرمنده ماخودمونم نمیدونیم چکارش کنیم و مهمان خونه ما نمیاد
- 0
- 1402/12/06
- فاطمه خانوم
بجا مهد بفرستنش روان شناس کودک یا بازی درمانی
- 0
- 1402/12/06
- فاطمه خانوم
خوب کاری کردی
- 0
- 1402/12/06
- جزیره اسرار آمیز
دیگه من گفتم اینماه که تمام شد ازماه بعد بچمو نمیزارم بیاد دیگه چون مربیا همه پسر منو خیلی دوست داشتن راضی نشدن ببرمش یکنفرو گذاشتن مامور اون پسر بچه که فقط اونو بگیره
- 0
- 1402/12/06
- جزیره اسرار آمیز
گفتن اگه دیدیم بازم نمیشه کنترلش کنیم اخراجش میکنیم
- 0
- 1402/12/06
- جزیره اسرار آمیز
حالا یک یکماهیه پسرم کتک نخورده اما خب متاسفانه یاد گرفته زدن رو
- 0
- 1402/12/06
- جزیره اسرار آمیز
ارهههه
- 0
- 1402/12/06
- فاطمه خانوم
بنظرم خیلی پدرو مادر بی فکری بودن که بچه رو فرستادن مهد و بفکر اصلاح رفتارش نبودن
- 0
- 1402/12/06
- فاطمه خانوم
خودت سعی کن از سرش بیوفته
خدای نکرده برای پسرت عادی نشه بعد روی نی نی بخواد پیاده کنه
خدای نکرده برای پسرت عادی نشه بعد روی نی نی بخواد پیاده کنه
- 0
- 1402/12/06
- جزیره اسرار آمیز
نه خیلی مهد براش خوب بود خیلی چیزها یاد گرفت به اضافه اینکه براش دوره رو پیش یک حساب کردن فقط مشکل من اون بچه س.. میگم این مهد هم جفت خونمه راحتم
- 0
- 1402/12/06
- فاطمه خانوم
اون بچه رو میگم نه پسرتو رو
- 0
- 1402/12/06
- فاطمه خانوم
تو دلیت چیه
- 0
- 1402/12/06
- جزیره اسرار آمیز
هااااا..
چه میدونم والله.. بچه پیش فعالم رد کرده ..
کوچکتر پسر منم هست اما ماشاء الله..
روزانه کلیپ و عکس میفرستن از مهد برامون که ببینیم بچه هامون چکار کردن چیا اموزش دیدنو اینا، بعد هروقت کلیپها رو میبینم اون پسره یک ثانیه اروم نبوده همش درحالت جنب و جوش
چه میدونم والله.. بچه پیش فعالم رد کرده ..
کوچکتر پسر منم هست اما ماشاء الله..
روزانه کلیپ و عکس میفرستن از مهد برامون که ببینیم بچه هامون چکار کردن چیا اموزش دیدنو اینا، بعد هروقت کلیپها رو میبینم اون پسره یک ثانیه اروم نبوده همش درحالت جنب و جوش
- 0
- 1402/12/06
- فاطمه خانوم
عجب
ماشاالله بهش
ماشاالله بهش
- 0
- 1402/12/06
- جزیره اسرار آمیز
خیلیها اصلا براشون تربیت مهم نیست عزیزم، فقط بلدن تولید مثل کنن
- 0
- 1402/12/06
- فاطمه خانوم
چی بگم والا
- 0
- 1402/12/06
- جزیره اسرار آمیز
دقیقا.. هرکاری میکنم که فعلا ازسرش نیفتاده،،هم زدن هم به تو چه
- 0
- 1402/12/06
- جزیره اسرار آمیز
یکی از اقوام اومده بود بعد ازش پرسید اسمت چیه پسر من که همیشه مودبانه اسمش رو میگفت اونم تازه چیییی بافامیلش، یکهو برگشت بهش گفت به تو چه
- 0
- 1402/12/06
- جزیره اسرار آمیز
منو بگو آب شدم ازخجالت
- 0
- 1402/12/06
- جزیره اسرار آمیز
پسر
- 0
- 1402/12/06
- فاطمه خانوم
یه مدت اهمیت نده
هیچ واکنشی نشون نده به این رفتاراش
بلافاصله حرف رفتار و .. قبلیتو باهاش ادامه بده
انگار اون چند ثانیه اصلا اتفاق نیوفتاده
شبا هم براش قصه مرتبط باهاشو ازخودت بگو
هیچ واکنشی نشون نده به این رفتاراش
بلافاصله حرف رفتار و .. قبلیتو باهاش ادامه بده
انگار اون چند ثانیه اصلا اتفاق نیوفتاده
شبا هم براش قصه مرتبط باهاشو ازخودت بگو
- 0
- 1402/12/06
- فاطمه خانوم
خیلی سخته اون لحظه آرامش خودتو حفظ کنی ولی متاسفانه تنها راهش همینه
- 0
- 1402/12/06
- فاطمه خانوم
خداحفظش کنه
- 0
- 1402/12/06
- جزیره اسرار آمیز
وقتی میگه من بهش میگم وااای حرف بد نباید بزنی بچه بدا میزنن میگه نهه بچه بد گفت من نمیگم اما بازم میگه
- 0
- 1402/12/06
- جزیره اسرار آمیز
ممنونم
- 1
- 1402/12/06
- فاطمه خانوم
پسر من زهرمار رو یاد گرفته بود
هررر کار بگی کردم و فایده نداشت
تا دید واکنش نشون نمیدم از یادش رفت
هررر کار بگی کردم و فایده نداشت
تا دید واکنش نشون نمیدم از یادش رفت
- 0
- 1402/12/06
- جزیره اسرار آمیز
خیلی بد.اینهمه زحمت میکشی رو تربیت بچه ت بعد تا میفرستیش یک محیط اموزشی خراب میشه تمام زحمات تربیتیت
- 1
- 1402/12/06
- فاطمه خانوم
اینم برا من کابوسه
- 0
- 1402/12/06
- جزیره اسرار آمیز
من اگه اصفهان بودم فعلا نمیفرستادمش
- 0
- 1402/12/06
- جزیره اسرار آمیز
اما اینجا مجبورم
- 0
- 1402/12/06
- جزیره اسرار آمیز
هم بخاطر تنهاییش. وگرنه اجتماعی نمیشه همش توخونه باشه هم بخاطر الان خودم هم بخاطر شرایط اب و هوایی
- 0
- 1402/12/06
- فاطمه خانوم
متوجهم
خدا کمکت کنه
خدا کمکت کنه
- 0
- 1402/12/06
- جزیره اسرار آمیز
اینجا یکی دوماه دیگه ازگرما نمبتونی نفس بکشی
- 0
- 1402/12/06
- فاطمه خانوم
ما پارسال تو شهریور اومدیم خوزستان
من خیلییی اذیت شدم با بچه یه ساله خیلی سختم بود
من خیلییی اذیت شدم با بچه یه ساله خیلی سختم بود
- 0
- 1402/12/06
- جزیره اسرار آمیز
منم یک عکس تقریبا شبیه عکس پروفایل تو دارم
- 0
- 1402/12/06
- جزیره اسرار آمیز
😅
- 0
- 1402/12/06
- فاطمه خانوم
دیگه شما که دائمی اونجا زندگی میکنین خیلی براتون عذاب آوره بنظرم😁
- 0
- 1402/12/06
- جزیره اسرار آمیز
وقتی پسرم تازه دنیااومده بود گرفتم
- 0
- 1402/12/06
- فاطمه خانوم
😍😍😍😍😍😍😍
عاشقشم
عاشقشم
- 0
- 1402/12/06
- فاطمه خانوم
عشق واقعیه بخدا
- 0
- 1402/12/06
- فاطمه خانوم
- 0
- 1402/12/06
- جزیره اسرار آمیز
اهل کجای خوزستان هستن همسرتون
- 0
- 1402/12/06
- فاطمه خانوم
آبادان خرمشهر
- 0
- 1402/12/06
- جزیره اسرار آمیز
آخ خوشبحالتون، من جای توبودم الان مینشستم وسط ایوون🤭
- 1
- 1402/12/06
- جزیره اسرار آمیز
نگاه
- 0
- 1402/12/06
- جزیره اسرار آمیز
پس همشهری بابام ایناهستن
- 1
- 1402/12/06
- فاطمه خانوم
منم مجردی این کارا رو میکردم
الان با جوجه نمیشه
الان با جوجه نمیشه
- 0
- 1402/12/06
- فاطمه خانوم
ای جان
- 0
- 1402/12/06
- فاطمه خانوم
فامیلیشون چیه
- 0
- 1402/12/06
- جزیره اسرار آمیز
نعامی
- 0
- 1402/12/06
- فاطمه خانوم
آهااان
- 1
- 1402/12/06
- فاطمه خانوم
ببخشید جوجه رو بردم دستشویی
- 0
- 1402/12/06
- نجمه عرفانیان
منم حوصله ام سر رفته 😢 استراحت مطلقم تازه اثاث کشی کردم اعصابم هم نمیکشه بقیه کارهامو انجام میدن البته به غیر مامانم خانواده شوهرم منت میزارن ، من عادت نداشتم کارهامو کسی انجام بده الان افتادم زیر دست اینها فقط حرص میخورم ، دیشب خواهر شوهرم اومده نزدیک خونه ماست خونشون به مامانم میگه برو سر زندگیت خودتو از زندگی انداختی ما هستیم اینجا بزار نجمه یه کم بهش بد بگذره
- 0
- 1402/12/06
- 🌱❣happymam ..
ناقلا کوجا لنجونی
- 0
- 1402/12/06
- فاطمه خانوم
شمام لنجونی ای؟
کجای لنجونی؟
کجای لنجونی؟
- 0
- 1402/12/06
- 🌱❣happymam ..
جوابی منا بده
- 0
- 1402/12/06
- 🌱❣happymam ..
من بهارانم
- 0
- 1402/12/06
- فاطمه خانوم
من زرین شهر
- 1
- 1402/12/06
- 🌱❣happymam ..
اینجام کوه صفه پرازبرفه 😍
- 1
- 1402/12/06
- 🌱❣happymam ..
سطح پایین اب شده ولی صفه پربرفه
- 1
- 1402/12/06
- fatemeh...
من پوکیدم تو ۴ دیواری دلم بیرون میخاد ولی جای نمیرم از یه طرفم عید داره میاد فقط یه اتاقمو تمیز با کابینت بالای اشپزخونه حوصله هیچی رو ندارم
- 0
- 1402/12/06
- fatemeh...
اصلا یه جوریم انگاری یه چیزی رو سینه ام سنگینی میکنه و همش خسته ام
- 1
- 1402/12/06
- لیلی 🙋🏻♀️
مادرشوهر منم رفته کربلا
دارم تند تند کارامو انجام میدم که نیاد کاری کنه و بعد چیزی بگه😂😒
من اصلا دوس ندارم کاری برام بکنن چون قطعا تهش ی روزی به منت و این چیزا میرسه
دارم تند تند کارامو انجام میدم که نیاد کاری کنه و بعد چیزی بگه😂😒
من اصلا دوس ندارم کاری برام بکنن چون قطعا تهش ی روزی به منت و این چیزا میرسه
- 0
- 1402/12/06
- Elham 🌹🌹
بزار تا میتونن کمکت کنن مگه آدم چقدر نیاز به دیگران پیدا میکنه ،اگه نه پرستار بگیر خودت استراحت کن
- 0
- 1402/12/06
- بانو آسو .
سلام ما اینجا بارون و برف و بوران و کولاک داریم بازم یسر رفتیم بیرون
- 0
- 1402/12/06
- جزیره اسرار آمیز
چرا استراحت مطلقی تو این سن بارداری؟
- 1
- 1402/12/06
- جزیره اسرار آمیز
عجبب آدمیه
- 0
- 1402/12/06
- نجمه عرفانیان
واسه من نمیزارن به بعد کشیده بشه همونجا تیکه رو میندازن
- 0
- 1402/12/06
- نجمه عرفانیان
اخه زبونشون از نیش مار تیز تره
- 0
- 1402/12/06
- نجمه عرفانیان
من تحت نظر یه متخصص ماما بودم البته بعد از سه سال که زیر نظر دکترهای زنان نتیجه نگرفتم و یه بار آی وی اف جواب نداد 😅
دکتر ماما به همسرم چند تا تقویتی داده بود به منم آمپول ازاد سازی قوی و کوالی فول فقط و فقط
دکترم بهم گفت سه روز ازپریودیت گذشت بیا پیشم تست بنویسم برات اگر هم پریود شدی دوم یا سوم پریودیت بیا
من پنج روز عقب انداختم روی این حساب که تا ده رو تاخیر داشتم توجه نکردم اثاث کشی داشتیم اصلا بدون استراحت خواهر شوهرهای گلم ریخته بودن تو خونمون و تیکه مینداختن و جمع میکردن منم نمیتونستم استراحت کنم حتی یه نیم ساعت ....
حتی یه بار کمرم درد گرفته بود اومدم جواب گوشیم بدم گفتم تا جواب میدم یه اس ام اس رو دراز بکشم ، دراز کشیدن همانا و تیکه خواهر شوهر همانا اصلا یه دقیقه نشد خدا شاهده دراز کشیدم ، برگشت گفت نجمه رو هم بسته بندی کنیم تا بعد از اثاث کشی استراحت کنه خیلی خیلی کار کرده ، خلاصه اینکه
پنج روز گذشت من تو شک اینکه باردارم یا نه مونده بودم با شوهرم پنج شنبه شب رفتیم خرید گفتم بی بی چک هم بگیریم صبح تست میزنم
شب همون خواهر شوهر انتر که تیکه بهم انداخته بود اومد دنبالمون که هنوز اثاث نیومده تو خونه ای که چیزی نیست نمیزارم بمونید ما رو برداشت برد خونشون صبح که میشد روز جمعه نتونستم تست بزنم تا ظهر دیدم خونریزیم شروع شد گفتم پریود شدم پس ولش کن دیگه کار کردم و کار کردم تا تیکه نخورم .
صبح روز بعد مامانم میخواست بره واسه یه کار بانکی فرصت غنیمت دونستم گفتم منم باهات میام تا بریم پیش دکترم سمت صبح نوبت گرفته بودم با اینکه خونه هنوز کامل جمع نشدع بود صبح بیدار شدم گفتم بزار یه تست بزنم شوهرم ده تا بی بی چک خریده بود 😅 گفتم یکیش خراب بشه چیزی نمیشه
تست زدم در عین ناباوری دو تا خط انداخت پیش دکترم رفتم موضوع گفتم گفت برو تست بده تست دادم اونم مثبت بود ولی همچنان لک بینی داشتم
دکترم گفت استراحت مطلق تا آزمایش دوم بدی استراحت کامل میکردم و مامانم بقیه کارها رو بدون اینکه استراحت بکنه انجام میداد تا خواهر شوهرهام نیان تیکه چیزی بندازن خدا خیرش بده
نوبت ازمایش دومم شد دکترم گفت بتات خوبه ولی همچنان لک بینی داشتم نوبت سونو قلب داد ولی پنج روز زودتر از تاریخ سونو قلب که میشد دیروز صبح خونریزی شدیدی داشتم رفتم پیش دکترم گفت سریع برو سونو انجام بده سونو دادم همه چیز اوکی بود ساک حاملگی داخل رحم و .... فقط قلب تشکیل نشده بود که برام شیاف نوشت و گفت استراحت کن دو تا شیاف استفاده کنم
واسه همینه من استراحت مطلقم تو این سن بارداری 😢 برام دعا کنید🙏
ببخشید که طولانی شد
دکتر ماما به همسرم چند تا تقویتی داده بود به منم آمپول ازاد سازی قوی و کوالی فول فقط و فقط
دکترم بهم گفت سه روز ازپریودیت گذشت بیا پیشم تست بنویسم برات اگر هم پریود شدی دوم یا سوم پریودیت بیا
من پنج روز عقب انداختم روی این حساب که تا ده رو تاخیر داشتم توجه نکردم اثاث کشی داشتیم اصلا بدون استراحت خواهر شوهرهای گلم ریخته بودن تو خونمون و تیکه مینداختن و جمع میکردن منم نمیتونستم استراحت کنم حتی یه نیم ساعت ....
حتی یه بار کمرم درد گرفته بود اومدم جواب گوشیم بدم گفتم تا جواب میدم یه اس ام اس رو دراز بکشم ، دراز کشیدن همانا و تیکه خواهر شوهر همانا اصلا یه دقیقه نشد خدا شاهده دراز کشیدم ، برگشت گفت نجمه رو هم بسته بندی کنیم تا بعد از اثاث کشی استراحت کنه خیلی خیلی کار کرده ، خلاصه اینکه
پنج روز گذشت من تو شک اینکه باردارم یا نه مونده بودم با شوهرم پنج شنبه شب رفتیم خرید گفتم بی بی چک هم بگیریم صبح تست میزنم
شب همون خواهر شوهر انتر که تیکه بهم انداخته بود اومد دنبالمون که هنوز اثاث نیومده تو خونه ای که چیزی نیست نمیزارم بمونید ما رو برداشت برد خونشون صبح که میشد روز جمعه نتونستم تست بزنم تا ظهر دیدم خونریزیم شروع شد گفتم پریود شدم پس ولش کن دیگه کار کردم و کار کردم تا تیکه نخورم .
صبح روز بعد مامانم میخواست بره واسه یه کار بانکی فرصت غنیمت دونستم گفتم منم باهات میام تا بریم پیش دکترم سمت صبح نوبت گرفته بودم با اینکه خونه هنوز کامل جمع نشدع بود صبح بیدار شدم گفتم بزار یه تست بزنم شوهرم ده تا بی بی چک خریده بود 😅 گفتم یکیش خراب بشه چیزی نمیشه
تست زدم در عین ناباوری دو تا خط انداخت پیش دکترم رفتم موضوع گفتم گفت برو تست بده تست دادم اونم مثبت بود ولی همچنان لک بینی داشتم
دکترم گفت استراحت مطلق تا آزمایش دوم بدی استراحت کامل میکردم و مامانم بقیه کارها رو بدون اینکه استراحت بکنه انجام میداد تا خواهر شوهرهام نیان تیکه چیزی بندازن خدا خیرش بده
نوبت ازمایش دومم شد دکترم گفت بتات خوبه ولی همچنان لک بینی داشتم نوبت سونو قلب داد ولی پنج روز زودتر از تاریخ سونو قلب که میشد دیروز صبح خونریزی شدیدی داشتم رفتم پیش دکترم گفت سریع برو سونو انجام بده سونو دادم همه چیز اوکی بود ساک حاملگی داخل رحم و .... فقط قلب تشکیل نشده بود که برام شیاف نوشت و گفت استراحت کن دو تا شیاف استفاده کنم
واسه همینه من استراحت مطلقم تو این سن بارداری 😢 برام دعا کنید🙏
ببخشید که طولانی شد
- 1
- 1402/12/07
- جزیره اسرار آمیز
نه گلم این چه حرفیه..
ان شاء الله همه چیز به خوبی پیش میره اصلا نگران نباش.. سوره یس و سوره حجرات رو هرروز بخون هرروز
ان شاء الله همه چیز به خوبی پیش میره اصلا نگران نباش.. سوره یس و سوره حجرات رو هرروز بخون هرروز
- 0
- 1402/12/07
- جزیره اسرار آمیز
تو به فکر سلامتی خودتو اون مسافر کوچولوت باش بزار هرکی هرچی میخواد بگه تو اهمیت نده، ادمهای اینجوری هرکاری کنی بازم حرف میزنن
- 0
- 1402/12/07
- جزیره اسرار آمیز
سوره حجرات رو هم بخون هم بنویس بنداز توی یک ظرف آبی هرروز ازاون آب بخور. خیلی مجربه
- 1
- 1402/12/07
- نجمه عرفانیان
دستت درد نکنه حتما انجام میدم
- 0
- 1402/12/07
- نجمه عرفانیان
شوهزمم همینو میگه
میگه اهمیت نده خودمون مهمیم
میگه اهمیت نده خودمون مهمیم
- 0
- 1402/12/07
- نجمه عرفانیان
ولی خب از ده تا تیکه یکیش قابل هضم نیست تا قبل بچه دار شدن یه جور کشیدم الان هم اینجوری
- 1
- 1402/12/07
- جزیره اسرار آمیز
بزارن بگن تا خسته بشن بیخیال حرف بقیه