عزیزم پیش روان درمانگر برو حتتتتما
چون داروهای پانیک جوری نیست ک مجاز باشی الان مصرف کنی
عزیزم حتما از یه متخصص اعصاب و روان کمک بگیر
اگه شدیدتر بشه خیلی از داروها هست ک میتونی استفاده کنی ک آرومت کنه
سعی کن تنفس شکمی بکشی خیلی کمک کنندست
مچ دستاتو بگیر زیر آب سرد شیر آب
آب خنک بپاش رو صورتت
موزیک ملایم گوش کن
ببخشید میتونم چند تا سوال بپرسم
غم و اندوه فراوان با اشک خیلی زیاد لرزش دست و تیرکشیدن تخمدان و رحم هم بیماری پانیک محسوب میشه
وقتی خیلی ناراحت باشی و کسی درکت نکنه احساس تنهایی عمیق ومخصوصا غروب و اول شب
ترو خدا اگه اطلاعی دارین بگین
خانما منم همش فکر های مریض میاد توی سرم مثلا نمیدونم چرا میگم فردا تصادف میکنم یا نمیدونم پس فردا مریضی بدی میگیرم همش تو کلم اینجوریه فکر های منفی نمیدونم چه جوری بیرونش کنم حالا در مورد خودم هیچی در مورد دخترم فکر های منفی مسخره 😑میخوام خودمو بزنم بعد استرس میگیرم دلهره دل اشوبه میگم خدا یا نکنه یه وقت
نمیدونم والا منم خیلی نیاز به راهنمایی دارم همش افسردگی ناراحتی اضطراب تنهایی
از بارداری اینجوری شدم و باهامه
منم دقیق همین حالت ها رو داشتم،، چهارسال داروی اعصاب خوردم، هزارتا دوا درمونی کردم،، زمان بارداریم دارو ها رو قطع کرده بودم، دچار حمله هم نشدم خداروشکر، وای بعدش دوباره بدحال شدم
بعد یه دکتر بهم گفت اصلا نباید دارو میخوردی.، چون اینا فقط یه حس تلقین هستن،، روی خودت کار کن، روی افکارت، به خودت بگو که قرار نیست با این حس و حمله پانیک اتفافی برام بیفته،، و به خودت بفهمون همه ی ما روی یه برنامه ریزی از قبل انجام شده به دست خدا، داریم پیش میریم، هر چقدر هم فکر منفی کنیم بازم دنیا اونجوری که از قبل تعیین شده پیش میره، پس اذیت کردن خودمون بی فایده
خودت رو الکی نگران نکن عزیزم، انشالا نی نیت رو بسلامتی بغل بگیری،، ببخشید زیاد حرف زدم
سلام به روی قشنگتون عزیزم
مامان گل دوست داشتنی دز چنین شرایطی بهترین راهکار صحبت کردن با یک مشاور روانشناس هست تا به مقابله با این شرایط کمک کرده و مهارت های مقابله ای را آموزش دهند اگر موفقیت آمیز نبود، با همکاران روانپزشک برای دریافت درمان ایمن در بارداری مشورت کنید، سعی کنید خودتان را سرگرم کنید، فعالیت هایی که حالتان را بهتر می‌کنند انجام دهید خواندن کتاب دیدن فیلم و هر آنچه که حالتان را بهتر می‌کند حتما باید خودتان به خودتان بیشترین کمک را کنید 💜
عزیزم پنیک یه جور حس ک هیچیت نیست در واقع ولی بعد یه هو موقع حمله احساس می کنی الان می میری
ضربان قلبت میره بالا احساس خفگی داری
اونایی پنیک دارن حتی گاهی از بیرون رفتن و تو اجتماع رفتن میترسن
احتمال داره افسرده شده باشی
ولی واقعا برای رهایی از افسردگی واقعا باید خودمون ب خودمون کمک کنیم
منم درگیرشم گاهی خوبم گاهی باز بخاطر فشارای زندگی برمیگرده
دارو راه حلش نیست ولی گاهی واقعا کمک کنندست چون مشکلات روحی اگه ادامه دار باشه به بدن آسیب میزنه
من ی مدت مقاومت کردم دارو نخوردم
هر شب دستم درد میگرفت سرم میگرفت
حالت گنگی داشتم افکار خودکشی میومد تو ذهنم
افسردگی اضطراب...ناراحتی های اعصاب و روان عین خوره میمونه هر چی اهمیت بدی بهش بدتره
باید ورزش کنی بیرون بری
خودتو سرگرم کنی تا از پا درت نیاره
باید بی خیال شد به داشته هایی ک داری دل خوش باشی
پیگریش باش
منم بدتر از شما بودم
مسافرت جرات نمیکردم برم میگفتم تصادف میشه می میریم
یا مرگ عزیزامو تصور می‌کردم
دکتر گفت وسواس فکری گرفتی
خداروشکر الان خیلی بهترم
البته خودمم رو خودم کار کردم
نمیشه تا آخر عمر دارو خورد که
چه طوری چیکار کنم احساس میکنم دارم بدتر میشیم .سرگرمی هم ندارم
به دکتر مراجعه کن
متخصص اعصاب و روان
676
1402/09/23
