راستی توخونه خیلی حرف گوش کن مشکل من بیشتربیرون خونه اس
مهشید دقیقا انگار پسر منو گفتی 😩🙄
بمن بردم متخصص گفت دوسه ماه دیگه حرف نزد باید ببریش گفتار درمان وباید الان دوجمله ای بگه
قشنگ پسر من همه حرکات وکارای پسر تورو میکنه تو مهمونی همبنکارای پسرتورو میکنه با بابام همونطور بازی میکنه
الهی ... فک کردم فقط خودم گرفتاراین قضیه ام
واین که با اشاره حرف میزنه
نه بخدا که کپی پسر من همه چیه پسرت تو مهمونی بیرون خونه بازی کردنو حرف زدن
من میگم همون خونه خودم بمونم بهتر اینکه برم بیرون
نکنه پسربچه هااینجورن امروز خواهرم گفت ببرش دکتر گفتم روبچم ایرادنذار آخه توخونه خوبه شیطونی چندانی نداره بیرون روش کنترلی ندارم
وای تو بیرون لج میکنه می‌خوابه زمین وراه نمیاد که فقط میدوعه بخدا من باخجالت دنبال بچه میدوام یعنی فقط همه تماشا می‌کنن هر چی میگم دستمو بگیر اصلا فایده نداره فقط میدوعه
وای عذاب بیرون رفتن من با بچم وای خدا ببین حتی با باباش هم بریم بیرون دوتایی با هم دنبالش میدوییم در این حد
یعنی تو بیرون اعصابی خورد میکنه از ما فقط به شوهرم میگم تورو خدا برگردیم خونه من بااین نمیتونم هر چقدر میگم مامان ببین همه راه میرن ببین نی نی دست مامانش گرفته اصلا حساب نمیکنه فقط میدوعه
بخاطر سنشه
حلما عم خیلی بقیه رو میزد
فرستادمش مهد کودک اوکی شد😁
می‌بری پارک اصلا بازی نمیکنه یا بچه ای ازسرسره میاد پایین گریه میکنه چرا این اومد پایین فقط سرسره مال من هیچکی حق نداره بیاد وترجیح میدیم همون خونه بمونیم تا یخورده بزرگتر بشه
دختر منم تا سه سالگی زیاد صحبت نمی‌کرد در حد کلمه و اشاره و اینا..از روز بعد تولد سه سالگیش زبونش کامل باز شد و الان یه زبونی ده متری داره 😁
پسرا همینن...پسر من خونه حرف گوش کنه..میبرمش خونه مامانم اونجارو بهم میریزه😂
هر فیلمی ببینه فوری دیالوگ ها رو حفظ میکنه و تند تند میگه
دخترا هم همینطور فک کنم..خونه خودمون آروم، مودب حرف گوش کن...کافیه کسی بیاد یا جایی بریم دیگه کنترلی روش ندارم...😕
ببین من یه تومن پول مهد دادم تا این آقا بره نگاه یه ثانیه ای نموند 😐
اوه پسر من که فقط مامانمو ببینه یعنی نگاه آنقدر بهانه میاره لج میکنه فقط نق میزنه وشیطنت هوف
واقعا من آنقدر استرس حرف زدنش و دارم نمی‌دونم چی کنم
گفتم ببینم سه سالش بشه میمونه
وای فقط من برم جایی که دکتر باشه می‌شناسه فک میکنه اونو می‌خوام ببرم دکتر میشینه چنان گریه ای میکنه وای مگه آروم میشه میزنه بمن که بریم وبریم وای یعنی آنقدر گریه کرد با هیچی آروم نشد دکتر کارشو‌ول کرد گفت بیا خانوم اول شمارو ببینیم فقط برو دکتر دندونپزشک چجور منو معاینه کرد پسرم چسبیده بغل من وگریه شدیداصلا نفهمیدم چی گفتم چی شنیدم واومدم بیرون منشی گفت خانوم تورو خدا دیگه بچتو‌نیار 😑😑
دقیقا از سه سالگیش شروع کرد به حرف زدن..یعنی قبلش با خودم میگفتم خدایا میشه دخترم جمله بگه حرف بزنه..الان انقد قشنگ حرف میزنه الفبا انگلیسی رو کامل میگه
البته از طرف خانواده پدریش همه دیر به حرف اومدن با شناختی که از خانواده شون داشتم نگران نشدم
ممنونم از اقا😶
ولی چرا اول پول دادی
روزانه اوایل میبردیش اگه وای میستاد ماهانه اش میکردی
یعنی مهدجوابه؟خداکنه میفرستمش
نازنین اینا چرااینجورن ستادکوفت کردن بیرون رفتن اند
وای پسرمنم ازدکترمتنفربردمش دکترروپوش شوبنده خدادراورد گفت بیارینش تو
قبول نکردن همون یه جلسه نبرده پول وگرفت 😐
وای نه برای من اصلا جواب نمی‌ده ببین گریه میکنه بنده خدا دکتر نمیدونه چی کنه
بخدا یعنی من سعی میکنم نرم باهاش بیرون تا بدوعه آخه آنقدر تند تند میدوعه بخدا نمی‌رسم یعنی راه معمولی نمیره فقط میدوعه منم میدوام دیگه سعی میکنم نبرمش بخدا میگی خیابون ماشین میاد میترسم بدوعه وسط خیابون بیچاره شم
منم‌پیاده بیرون نمیبرمش توماشین خودم صندلی عقب میشینم درهاقفل که شیطنت نکنه
منم همش با ماشین تو ماشین هم برای من آروم قرار نداره همش دست میزنه اینور اونور یعنی به سکته میده منو تو ماشین
خب من جلومیشستم وضعم همینه پشت بهتره 😭😭😭
میگن که سه سالگی به بعد خوب میشن که 😐
ببین حلما نیاز داشت یکی بجز خونواده و من و باباش بهش تذکر بدیم
و اینکه اجتماعی بود ولی خیلی حساس
مهد رفتن باعث شد خیلی بهتر و خانومتر بشه
انرژیش تخلیه میشه اصلا اروم ارووووم میشه
سلام به روی ماهتون عزیزدل مهربانم
مهشید جانم علیسان عزیزمان تلوزیون و گوشی زیاد می‌بیند؟
متاسفانه بله خانم دکتر جزبااین دوتا نمیشه کنترلش کرد توخونه ک هستم روزی نیم ساعت تلویزیون میبینه البته مقدارتوجهش بهش کمه یعنی نهایت ده دقیقه بشینه بعد بلندمیشه بااسباب بازی هاش بازی میکنه گوشی ام اجبارا وقتی توماشین یا خونه دیگرانیم بهش میدیم که ساکت باشه😔😔😔
عزیزدلم ❤️❤️ چقدر در روز روی گفتار باهم تمرین می‌کنید؟
خیلی کم 🥲
من ب شدت سرگرم آیسان ام و فقط تلاش میکنم بابرنامه ریزی بتونم نیازهاجفت شون برطرف کنم پدرشونم شب هافقط خونه است البته واقعا نمیدونستم نیاز به تمرین هست شماراهنمایی کنید چطورشروع کنم؟ممنون میشم
مهشید جانم من درک میکنم مراقبت از دو بچه کوچک با فاصله کم خیلی سخت است اما حقیقت این است که شما باید برای هر بچه به تناسب نیاز او زمان بگذارید، علیسان عزیزمان در سن یادگیری است و خب طبیعی است وقتی با او کار نکنید، فراگیری هم وجود ندارد. در طی روز زمان بگذارید ،هر کاری می‌کنید شمرده شمرده بگویید و تکرار کنید مثلا علیسان جان آب می‌خواهد، در طی روز 5 بار هم که دادید بگویید
مامان جون آب میخوای؟ این آبه بیا آب بخور
دارم غذا درست میکنم، غذا میخوای؟
بازی که می‌کند یک دو سه را بارها بگویید مثلا توپ را می اندازید بگویید 1، دو، سههه بعد به مرور یک و دو را شما بگویید منتظر همکاری او بمانید البته که مجموعا باتوجه به سن گل پسرمان یک ارزیابی متخصص اطفال برای ارزیابی گفتار درمانی لازم است
بابت مساله بعدی ساعات بیشتری لا باید در تعامل باشد روزها او را به پارک ببرید ساعت محدود مهدکودک هم کمک کننده هست
چشم خانم‌دکترمهربونم ممنونم ازراهنمایی جامع وکامل تون
حتماخانم دکتراتفاقا بفکرمهد هستم براش .دنبال جای مطمئن میگردم مرسی ک وقتتون گذاشتید😍😍😍
چشم هاتون بی بلا مامان گل دوست داشتنی و آفرین که مادری دقیق و پیگیر هستید 💜🩷💜
بچه منم دقیقا هنبنجوریه مهشید جان
632
1402/06/08
