Ooma
پرسش (1402/03/11):

وابستگی زیاد کودک به مادر

سلام دکتر عزیز وقت بخیر

پسر من اوایل بچه ی آرومی بود اسباب بازی هاشو میریختم جلوش با اونا بازی میکرد و منم به کارام میرسیدم. الان از روزی که هشت ماه رو تموم کرده شدیداً وابسته ی من شده تا وقتی که من کنارشم خودش بازی میکنه ولی اگه از کنارش بلند شم یه گریه ای میکنه که سیاه و کبود میشه انگار کتکش زدن. حتی اجازه غذا خوردن و دسشویی رفتنم ندارم نه میذاره خودم غذا بخورم نه میذاره واسه خودش غذا آماده کنم کلاً از زندگی انداخته خودم واقعا دارم اذیت میشم افسردگی گرفتم واقعا حالم بده یه روزایی خودمم باهاش گریه میکنم. فقط بگین چیکار کنم تا این وابستگیش کم بشه؟

سلام فاطمه جان
هیچ فقط صبر
من هنوز داستان هر روز و هر شبم همینه
میرم آشپزخونه میاد پامو بگیره و میگه مامان بیا
همش باید جلو چشمش باشم
میخواد بره اتاق بازی کنه میاد دست منو میکشه و میگه مامان پاشو اتاق
خلاصه که فکر میکنم حالا حالاها این داستان ادامه داره
پس سعی کن صبور باشی
این وابستگی هم طبیعیه نسبت به مادر
نگران نباش و لذت ببر از این دوران
چون تا چشم بهم بزنی بزرگ میشن
از این سن تازه مامانو میشناسه تا ۱۵ یا ۱۸ ماهگی همینجور چسبیده هست. منم جای غریب بودم با ۱۷۰۰ کیلومتر با خانواده هامون شوهرمم ۱۶ ساعت بیرون بود دور از جون خودش و جدش مثل کوالا بهم میچسبید، دستام دیگه از درد بی حس میشدن،دخترم تپل هم نبودا... برای نماز،دستشویی، غذا درست کردن و شستن و...
نهایتش کالسکه اش رو میاوردم تو آشپزخونه میزاشتمش اون تو، آهنگ هم براش میزاشتم،جغجغه دستش میدادم تا غذایی که روغن پرتاب میشه درست کنم اونم از گریه کبود بودا فقط چند دقیقه اولش آروم میشد
ولی باورت میشه دلم برای همون روزهاش هم تنگ شده. لذتشو ببر.
بچه من این وابستگی رو به باباش داره'یعنی شوهرم خونه باشه چسبیده به شوهرم که منو بغل کن بگردون'روزا با خودم بازی میکنه تو خونه راه میره وقتی اشپزخونه ام میاد کابینتارو میریزه بهم فقط شیر میخواد میاد میچسبه بهم
باباش رو نمیزاره یریزه استراحت کنه😁
پس حالا حالاها کار داریم🤦🏼‍♀️🤦🏼‍♀️
من جای غریب نیستم ولی به کسی نمیسپارم بچمو چون به سختی به دستش آوردم. به نظرم به همین علت زیاد وابسته شده.

ولی مشکلاتی که شما گفتین رو دارم
خیلی خوبه ،با این که میگن دخترا به بالا وابسته ان ولی دختر من اصلا به باباش وابسته نیست. ۱۸ ماهشه، باباش خیلی هم قربون صدقه اش میره باهاش بازی میکنه بیرون میبرش ولی همش به خودم چسبیده. باباش طفلی جرات نداره بیاد کنارم بشینه،ببوسه میاد به زور خودشو وسط مون جا میده میگه مامان منه😂😂😂😂 صورتمو دو دستی میگیره سمت خودش تا با باباش حرف نزنم فقط با خودش حرف بزنم😁😁😁😁
بذار بابا ها بفهمن ما چی میکشیم دیگه😂
اره خییییلی
الان خوابوندم دارم صبحونخ میخورم. دیدم داره منو نگا میکنه😐😐😐
خدا ان شاالله ۱۲۰ ساله اش کنه، منم همسایه ام میگفت بیار پیش من، ولی دلم نمیومد از خودم دورش کنم، همون سختیاش هم برام لذت داشت.
بچه های اول معمولا تو جمع شلوغ و... میترسن گریه میکنن ولی دخترم بیشتر متعجب میشد 😁😁😁 راحت بغل کسی میرفت گریه نمیکرد ولی قول شما چون اونجا غیر من کسی رو نمیدید، همش بهم چسبیده بود
الهیییی😂😂😂😂 یعنی بین دو سجده میزاشتمش زمین غش میرفت مجبور بودم با چشم و ابرو ادابازی دربیارم که ساکت بشه
از ۶ماه تا ۱۸ماه بحران وابستگی دارن
وقتی مادرو نبینن حس اینو دارن ک مادرشون دور از جون فوت شده
براهمین انقدر بیقراری میکنن
چه نمازی 🤣🤣🤣🤣🤣
🤦🏼‍♀️🤦🏼‍♀️🤦🏼‍♀️
والا بچه های من ۲ماه دیگه ۳ ساله میشن . کلا وابستن و بهم چسبیدن . کافیه یه ثانیه برم تو اتاق .مامان مامان
اره والا... من همش میگفتم این نماز منو خدا قبول کنه بقیه قبول شده است
منم همینه پسرم ،حتی نمیتونم یه سرویس برم بیام ،پای گاز چسبیده بهم که بغلش کنم،هرجا من میرم دنبالمه میچسبه بغلش کنم ،کمرم خیلی درد میکنه با شونه هام ،ولی خب چاره چیه فقط باید صبر کرد
عزبزم من دوتا بچهام همینجورن تازه دوتا هستن اصلا از پا میوفتم به شدت وابسته خودمم و بغل هیچکسم نمیرن حتی تو ماشینم دوتاشون باهم میخوان بغل باشن یکی به پام چسبیده یکی بغلمه ولی به قول دوستان این دوران هم میگذره فقط صبر
مرسی دوستان. ممنون که وقت گذاشتین پس چارش صبره🤦🏼‍♀️🤦🏼‍♀️🤦🏼‍♀️
سلام به روی ماهتون مامان گل
وقتتون بخیر 💚
عزیزدلم سطح روابطتان با بقیه چقدر است؟
تقریبا هر روز یا یک روز درمیان یکی دو ساعت با مادربزرگ یا عمه وقت میگذرونه.
ولی تو زمستون زیاد رفت و آمد نداشتیم با کسی
بعد عید که زیاد تو مهمونی و جمع شرکت کردیم اخلاق پسرم عوض شد
عزیزدلم وقتی پیش بقیه هست از شما دور می‌ماند؟
بله. مخصوصا با بچه ها قشنگ بازی میکنه دیگه من یادش میرم
بسیار هم عالی عزیزم. بنابراین مشکل جدی وجود ندارد دلبندتان در سنی است که مفهوم پایداری را درک نمی‌کند یعنی گمان می‌کند اگر از جلوی چشم او دور شوید ممکن است خدای نکرده هرگز نیایید و بنابراین وابستگی ها دراین سنین قوی تر هستند سعی کنید بیشتر او را بیرون ببرید الان که هوا خوب است به پارک بروید، مدت بیشتری را به رفت و آمد اختصاص دهید تا این رفتارها متعادل تر شوند

سوالات مشابه