Ooma
پرسش (1402/02/29):

خیانت و طلاق عاطفی😐

امروز تقریبا یه ماهه که کاملا ارتباطم از لحاظ عاطفی با همسرم قطع شده.هفت ساله ازدواج کردیم تو این هفت سال تقریبا۴یا۵بار خیانتشو بخشیدم.خیانت در حد عکس و چت(بقیشو خبر ندارم).تو نامزدی،بعد عروسی،توی هر دوتا بارداریم🥺...این آخرین بار که بازم دیدم به کسی پیام داده دیگه نه عصبی شدم نه گریه کردم نه گوشه گیر...اصلا هم حالم بده نشد.نمیدونم چرا اینقدر سر شدم. به کارای روزمرم میرسم:بچه داری،خونه داری،رژیمم(۱۰کیلو هم کم کردم🤗)،ورزشم،غذا پختن...
فقط ازش به قول معروف طلاق عاطفی گرفتم.فقط وقتایی که مهمون میاد باهم حرف می‌زنیم.فقط نمی‌دونم این وضعیتم تا کی ادامه داره😑

چرا با این که خیانتش رو دیدی باز باهاش زندگی کردی
یکبار بخشیدی ولی وقتی باز تکرار شد اشتباه کنارش موندن
ب خودت داری صدمه میزنی اینجوری
همسرت براش عادت شده و فکر نمیکنه کار اشتباهی داره میکنه
چرا باهاش جدی صحبت نمیکنی تا یکسره کنی همه چیز رو
واقعا سخته . وقتیم هی کارشو تکرار میکنه دیگه بدتر . یا با مشاور حرف بزنین . یا خودت تنها برو با مشاور حرف بزن . این حرفارو بگو بهش وحرف های دلتم بگو بهش و ببین اون چی میگه .
دوتا بچه دارم.آیندشون خیلی برام مهمه.
از طرفی هم نمی‌خوام بپذیرم که این هفت سال یعنی هیچ
خوب میخوای به شخصیتت به احساساتت توهین بشه!!!
مشاور رفتیم باهاشم صحبت میکنم سریع جبهه میگیره دادو بیدادمیکنه
یعنی اصلا برات مهم نیست داره چیکار میکنه
نه اصلا برام مهم نیس
همین بی تفاوتی داره اذیتم میکنه
یعنی برای خودت و احساساتت ارزش قائل نیستی؟
قبلاً تلاش می‌کردم یا برم یا بمونم الان همینکه پول بیاره تو کارتم پول باشه رفاهم تامین باشه برام کافیه😐
اخی عزیزم اون تیکه اخر ک‌گفتی فقط مهمون بیاد حرف میزنیم😢😢
خیلی سخته واقعا
ولی تا کی
دوسنداری یکی بهت ابراز عشق کنه هرکاریم کنی تهش ی چیزی گوشه دلت کمه اونم عشقه
من دیگه حرفی ندارم
امیدوارم ی روزی بتونی راه درست رو پیدا کنی
سلام عزیزم شما میگی اینده بچت برات مهمه. بچه ها محبت کردن رو از پدر و مادر یاد میگیرن. قاعدتا همون خیانت رو هم میتونن از پدر یاد بگیرن.
به نظرم برای نجات زندگی خودت و بچه هات برو پیش مشاور
اینم بگم که همسرم توی کارهای خونه کاملا کمک میکنه اولین فامیل یه آدم خیلی متشخصیه،حقوقم میگیره پنهون کاری نداره
خیلی رفتم دیگه خسته شدم🥺
فردا بچه هات بزرگ میشن همه چیز رو میفهمن میدونی چقد بده چقد رو روحیشون تاثیر داره
تا تهشو برو همه چیو ب پول نگیر فردا بچه هات اینده میخان تا کی میخای اینطور باشی
نمی‌دونم تا کی می‌خوام ادامه بدم
چ ربطی ب خیانت داره
دوستم شوهرش دکتر بود کلی هم اعتبار داشت ولی تا فهمید بچه هاش برداشت و رفت
الان در حد چته
اگه رابطه جنسی هم داشته باشه چی!!
اگه مریضی بهت انتقال بده چی
لامصب یه کرمی هست تو وجود اکثر آغایون ممکنه هدف خاصی رو هم دنبال نکنن ولی انگار یه جور سرگرمیه براشون ولی نمیدونن ازین طرف همه چی رو خراب می کنن خدا هدایتشون کنه🙂
ما هم یه فامیل داریم شرایط مشابه شما رو داشت دقیقا دوتا دختر و .... اونم بی تفاوت شد یک سال بعدش شوهرش زن گرفت
خودش مستقل شد برای دختراش بهترین زندگی رو محیا کرد شاغل شد طلاق نگرفته ولی باهم زندگی نمیکنن فقط میگه دوس ندارم بچه ها اسم طلاق بیفته روشون
الان ۱۳ ساله از اون روزا میگذره شوهرش چندسال بعد زن دومو طلاق داد برگشت ولی زنش راهش نداد
گفت هر وقت خواستی بچه ها رو ببین ولی جایی تو زندگی من نداری
چون چند بار بخشیدی این فرصتو ازش گرفتی ک بفهمه هر اشتباهی ی تاوانی داره


درسته ک شما بقول خودت سر شدی و برات مهم نیست اما بنظرت برا بچتم مهم نیست؟
بچت ک همین سنی نمیمونه بزرگ میشه
بچه ها خیلی باهوشن خیلی زود متوجه میشن ک بین پدر مادرشون شکرابه
این طلاق عاطفی رو بچه هات تاثیر خیلی بدی میزاره
بهتره سعی کنی رابطه تونو درست کنی
نمی‌دونم چیکار کنم
میدونم تعجب اوره ولی از این شرایطم راضی ام حوصله بحث ندارم حتی دوس ندارم رابطم باهاش درست بشه
فک کنم هیچی نگفتن تو گستاخ ترش کرده، معنی ازدواج وتعهد رو فک کنم شوهرت نمیدونه اصلا
فک کنم تو ازاون ادمایی هستی که جمع میشه جمع میشه تودلت آخر سر یه حرکت میزنی
اکثر پیاماشم به دختریه که قبلاً میخواسته ولی خوانوادش نزاشتن باهاش ازدواج کنه البته اون الان شوهر داره
شاید😑 فقط برادرم از این موضوع خبر داره اونم میگه من همه جوره پششتتم
سلام
خاک بر سر دوتاشون
میگه اگه قصدت جداییه من همین الان اقدام میکنم و ازت حمایت میکنم ولی اگه میخوای من بیام برای اینکه بترسونیش و بعد باهاش زندگی کنه این کارت اشتباهه
عزیزم من اینطور فهمیدم که تو میخوای به هر قیمتی زندگی که براش چند سال زحمت کشیدی و به خاطر بچه هات حفظش کنی البته حقم داری اینهمه زحمت بکشی بعد دو دستی تقدیم یکی دیگه کنی از اونجایی که فهمیدم همسرت اونقدرها هم بد نیست و بهت کمک میکنه فقط دچار هیجانات و تنوع طلبی شده که اینجور مردها به مرور زمان البته شاید دست از کارشون بکشن و به این نتیجه برسن که هیچکس جز همسرشون براشون نمیمونه
درست میگه برادرت🤌
نمی‌دونم چی به دلت گذشته🖤

اما مطمئناً تو با خودت قهر کردی

امیدوارم حال دلتُ با خدا گره بزنی
شوهرم اون روزی که به دختریکه قبلاً میخواست پیام داده بود و تولدش تبریک گفته بود همون روز ما بیرون بودیم کلی خوش بودیم بعدش همون روز باهم رابطه داشتیم دیروزش تولدم بود برام دسته گلی که پولش۱تومنه سفارش داده بود
اما دقیقا همون روز بهش پیام داده بود
وقتی بهش گفتم در خونه کوبید و رفت بیرون وتاالان که ۱ماه میگذره هیچی نگفته
میتونی تلفن و آدرس اون دختره پیدا کنی و تهدیدش کنی که دست از زندگیت برداره والا آبروشو پیش همه میبری
فامیل نزدیکه قبلاً خیلی این کارو کردم
میگم الان کاملا بی حس شدم
من داییم وقتی جوون بود زنداییمو دوست نداشت اصلا حتی چند بار از خونش بیرونش کرده بود و چند تا دوست دختر داشت ولی الان بعد چند سال واقعا عاشقشه و هیچکسو جز اون نمیبینه
وای خدا اینجور فامیل نزدیک از زمین محو کنه😑
خوب اگه راحتی و با زندگیت مشکل نداری چرا تاپیک زدی
حتما یه کملودی حس میکنی دیگه
کمبود
بهشم گفتم اگه میخوای با کسی باشی اگه لازمه من بیام جایی امضا بدم یا خونه خالی کنم فقط نزدیک من نیا.در این حد بی تفاوت شدم.ولی میدونم ته دلم دارم به خودم توهین میکنم
می‌خوام بدونم تا کی ادامه بدم تا کی این وضعیت تحمل کنم چند ماه چند سال
به نظر من اون میخاد زیر سایه اسم متهلی هر غلطی دلش میخاد بکنه
یعنی تا چه حدی پیش رفتی با اون دختره حرف زدی؟چرا اینکارو میکنه؟
اینکارو میکنی اون نمیفهمه که اون فکر میکنه تو اونو دوست نداری و بیشتر به این کارش ادامه میده و خیالش هم راحته بدون عذاب وجدان
به خودت نگاه کن از ما نپرس ما فقط شنوند‌ه‌ایم که میشنویم تا تو قلبت آروم بشه و با منطقت جلو برو ببین تا کی میتونی تحمل کنی خیانت همسرتو تا کی میتونی جوونیتو به پای شوهری هدر کنی که با چند نفر شریکی یا ن ببین میتونی بعد طلاق روی پای خودت بایستی میتونی کار کنی یا ن اعتراضی نداری میتونی تا زمانی که بچه هات بزرگ میشن ادامه بدی به این زندگی اصلا آینده داری جای تو کجاست توی زندگیت
بله دقیقا سکوت یعنی علامت رضایت اونم با دوتا داد یا با دوتا گل حلش میکنه بشین باهاش حرف بزن پدر دوتا بچس بهش بفهمون نر بودن به معنی مرد بود که نیست
خودت برای خودت ارزش قائل باش لطفا
اعتمادی که دیگه به دست نمیاد چیکارش کنم🥺🥺🥺
یه بار مردن بهتر از هروز شکنجه شدنه
من نمیتونم چرا باور کنم🥴
من میتونم باور کنم 🥲
چیو نمیتونی حرفهای منو؟
میتونم بپرسم چندسالته
۲۹
همسرم۴۰
همون تو نامزدی ک دیدی کاش ازش جدا میشدی
مردی ک اول راه وفا نداره تا تهش نداره
اینکه میگی نمیدونی تا کی این وصع ادامه داره رو متوجه نمیشم
منظورتو کاش واضح میگفی ازین ک باهاش قهری و حرف نمیزنی ناراحتی یا ازین ک طلاق نمیگیری
اگه از ب قول خودت طلاق عاطفی ناراحتی ک خب ب نظرم همچین ادمی همون بهتر ک باهاش طلاق عاطفی گرفی و کاش جسارتشو داشی و طلاق رو رسمی میکردی ولی اگه میخی باهاش اشتی کنی اگه بازم خیانت دیدی ب روی خودت نیار خاهش میکنم ازت
چون اگه ب روی خودت بیاری و مچ گیری کنی روز ب روز بدتر میشه و قبحش از بین میره و وقیح تر میشه
شما یه نفرو به من نشون بده که بعد خیانت آدم شده باشه
حتی اگرم به فرض محال درست بشه شما دیدگاهت درست نمیشه و اعتماد و اون حستو از دست دادی
پس بچهاتون قربانی فضای عاطفی مزخرف بینتون نکن
بنظرم طرز فکر شما بیشتر از به نفع بچهاتون باشه خودخواهیه
اگه فقط پول به این زندگی بندت کرده پس حق و حقوقتو بگیر
خاصیت گناع کردن اینه که خیلی شیرینه و ادمو غرق تو خودش میکنه شوهر تو تو منجلاب گناهه وتو باساکت نشستنت داری بیشتر سوقش میدی تاگناه انجام بده، واسه زندگی باید تلاش کرد عزیزم بادعوا یاهرچیز دیگه ای
الحمدالله حداقل به یکی گفتی ماجرارو
اره جسارتشو ندارم.من بی پدر بزرگ شدم کل جهیزیمو خودم کار کردم گرفتم
جری تر میشه اینجوری درست میگه
وقتی به زندگیم نگاه میکنم میبینم چجوری همشو نابود کنم
دایی و زن دایی من با هم مشکل دارن
هیچوقتم نفهمیدیم چرا
ولی در ظاهر همش با هم لجن و کل کل دارن
۳ تا دختر دارن
دختر کوچیکش الان ۱۵ ۱۶ سالشه
ی مدت خونه هاشونو جدا کردن
زن داییم خرج دوتا ز بچه هاشو میده اوناهم پشت مامانشون
داییم خرج ی دونه از بچه هاشو اونم پشت باباش
الان دختر بزرگش نامزد کرده
قبل نامزدیش دوباره خونه هاشونو یکی کردن
اما زنداییمو دوتا دختراش تو ی اتاقن
جدا برا خودشون زندگی میکنن اشپزی میکنن و....
داییم جدا
ینی باید رید ب این زندگی
من ک اصلا پامو خونشون نمیزارم بس ک روانت بهم میریزه
اگه قراره زندگیت ب اینجا کشیده بشه جدا شو و ی عمر خودتو نابود نکن
به شوهرش بگو اون بدبخت هم نون میاره واسه اون کصافت
منم مثله تو دوم راهنمایی بابام فوت شد
اینکه خودت کار کردی اینکه خودت جهبزیتو خریدی این نشونه خوبینه ینی توان اینو داری از پس زندگیت بربیای این خیلی خوبه
یه جایی به بن بست میخورین فک نکن همیشه اینجور مبمونه شاید همه چیز برات فراهم میکنه دهنتو ببنده که فک کنم تونسته
یکم عزت نفس داشته باش، فک کن ماجرا برعکس بود شوهرتم مثه تو ساکت مینشست؟
اگه میخای برا زندگیت بجنگی و زندگیتو دوس داری و نمیخای طلاق بگیری
برو مشاوره
باشوهرت حرف بزن
اگه اوکی نشد و بازم خیانت کرد ابروشو ببر جلو همه هم ابرو اون هم دختره ب کلانترب برسون ب شکایت مهرتو بزار اجرا و....
شاید بترسه
می‌خوام به برادرم بگم که پا پیش بزاره فقط یکم دلهره دارم جسارتشو ندارم منتظرم یکی بگه اره بگو منتظر چی هستی بعد این همه خیانت
اره بگو منتظر چی هسی بعد این همه خیانت؟!
از چی میترسی اونی ک باید بترسه اونه ن تو
اون باید بترسه از ابروش از کثافت کاریش اون باید شرمنده باشه
اگه قراره ابرویی بره ابروی اونه ن تو تو کاری نکردی جز اینکع دوتا بچه گل تحویلش دادی
عزیزم چرا نمیری براشون دعا بگیری که شوهرت سر به راه بشه اون دخترم بره بیرون،اگه واقعا زندگیت ،شوهرت بچه هات برات مهمه ن
خیلی مواقع دعا گرفتن جواب میده ،دعا خوبی هست واسه آینده خودت بچه هات به ضرر کسی ام نیست
اگه تو‌خودت بخشیدنو نمیبینی و میدونی شوهرت درست بشو نیس زمان دادن بدتر میکنه بچه هات که بزرگتر شدن میگی وقت بلوغشونو یکم دیگه وقت دانشگاه و پیشرفت یکم دیگه وقت ازدواج شونو ... یه وقت به خودت میای میبینی حسنی مونده و حوضش
سلام عزیزم بنظرم شما ارامش قبل طوفانی. فعلا داغی نمیفهمی یهو بخودت میای میبینی چجور داره بهت ظلم میشه
محکم باش و قوی باش
حتی اگه کارت ب طلاق رسیدم نترس خیلیا طلاق گرفتن خیلیا همسرشون فوت شده خیلیا خانم سرپرست خانوار هستن تو هم یکی از اونا
ولی اگه دیگه دل بردی و واقعا نمیخوایش و شرایط جدایی هم داری الکی موندی برا چی مگه چقدر جوونی و فرصت داری که همه ش تلف یه مرد عیاش خوش گذرون کنی
درآمد شوهرت خوبه ؟ چیکارست که بتونه مهریه ،نفقه اینارو بده
عزیزم موندن تو همچین زندگیی قطعا به نفع بچه هاتم نیست
عزیزم خیانت زخم نیست که به مرور خوب شه فقط جاش بمونه،
توموره که هر چی بگذره متاستاز میده به کل وجودو آدمو از پا درمیاره.
زندگی رو از هم می پاشه


حتی اگه قصد جدایی نداری اجازه نده همسرت با خیانت های پی در پی ب تو و زندگیتون توهین کنه
دلتو ب کمک هایی ک تو خونه میکنه وگل یک میلیونی ک برات میخره خوش نکن
ادمی ک بی پروا خیانت میکنه و هیچ اِبایی هم نداره ک زنش میدونه عملا داره میگه من هر کاری دلم بخواد انجام میدم
و وجود تو هم مانعی برای من نیست


عزیزم تا تو خودت برا خودت ارزش قائل نشی هیچکس دیگه هم نمیشه
لطفا بفکر اینده خودت و بچه هات باش
تو نسبت بهش سر یا بی تفاوت نشدی...دیگه دوسش نداری...نه تنها به عنوان شوهر حتی به عنوان پدر بچه هاتم قبولش نداری،میدونی چرا میگم قبول نداری...هیچ زنی حتی اگه شوهرشم دیگه تو زندگیش دوس نداشته باشه،بخاطر بچه هاشم شده تکلیفشون با شوهرش مشخص میکنه...تو زندگی زناشویی خیانت بیشتر از همسر به بچه ها صدمه وارد میکنه
اینکه تو کار خونه کمک میکنه بیرون میبردت وگل می‌خره...یجورایی ماس مالی میکنه...اون داره با اینکار کار خودشو توجیح میکنه...پیش خودش میگه خو حالا لاسمو بزنم خیانتمو بکنم فردا واس مادر بچه هام گل میخرم اونم که حرفی نمیزنه پس یعنی مشکلی با خیانت من نداره
الان زنگ زدم به داداشم
یکم قلبم محکم شد
حرفایی که میزنید همشو قبول دارم فقط انگار بعضی اوقات نمی‌خوام بپذیرم
چی گفت؟
شرکت کار می‌کنه اما مامانم بهم نزدیک۵۰۰میلیون پول داد که باهاش مغازه خریدیم قبل عید که نصفش به ناممه
قراره بیاد دنبالم ببرتم بیرون حرف بزنیم داداشم تو خانواده حکم مشاوره خانواده داره خیلی حالیشه دکترا داره صاحبه یه شرکتم هست
عزیزم واقعا زندگی آدم بحث یه چند سال زندگی هست منم دوستم مشابه شما میگم طلاق بگیرمیگه نمیتونم اینهمه زندگی ساختم سوختم بذارم بره
میدونم میخواد بگه اگه تصمیمتو گرفتی من از همین فردا پشتتم
چه خوب واقعا
منم خیلی سختی کشیدم.الانشم پیش مادرشوهر اینا تویه ساختمونیم.اوناهم می‌دونن مشکلمو میگن بمون زندگی کن ولی آخه تا کی
اینو یادت باسه تو یبار ب دنیا میای یبار زندگی مکنی فقططط یلار فرصت زندگی داری فقط یبار
خوشبحالت مال ما ک ولمون کردن ب امان خدا
فامیل شماست یا شوهرت؟
کاش همون دختره رو براش میگرفتن حسرت به دل نمونه اینجوری گند بزنه به زندکیه تو بعد مادرشوهرجان بگه بشین زندگیتو بکن
خب پس خداروشکر یه پشتیبان داری
همیشه همینو خودم میگم
فامیل خودشون
سلام
من اگه جای شما بودم، دور از جون
خانواده شوهرمو دعوت میکردم، برادرمم دعوت میکردم، در صلح و آرامش همه چیو میگفتم، حسابی آبروشو می‌بردم، اسم دختره هم میبردم
و چون متوجه شدم طلاق برات سخته
تو جمع ازش می‌پرسیدم میخواد چکار کنه؟ میخوا به این کثافت کاری‌اش ادامه بده یا نه، اگه کتمان میکرد یا شلوغش میکرد و نمی‌خواست کمکی کنه در جهت بهبود زندگیتون قطعا تصمیمم طلاق بود
ولی اگه بپذیره اشتباه کرده و بگه غلط کردم و دیگه تکرار نمیشه و خانوادشم پشتم باشن، سر دست همه فقط یکبار دیگه بهش فرصت میدادم
البته کامل خودمو جای شما قرار دادم که این نظرو گفتم، چون گفتی شرایط طلاقو نداری
وإلا اگه خودم بودم که همون نامزدی جدا شده بودم 10 تا شوهرم بعدش کرده کرده بودم 😁
به دختره هم میگفتم مطمئن باش اگه زندگی من خراب بشه قبلش زندگی تو نابود شده
میگی تو نامزدی دیدی داره خیانت میکنه باید همون موقع جدا میشدی
مگه میشه اینجوری زندگی کرد ؟؟؟داری خودتو نابود میکنی
عزیزم خواهر منم زندگیش با شوهرش همینه سال به سال قهرن فقط جلوی مهمون حرف میزنن ،خواهر من دو تا بچه دانشگاهی داره و خودشم ۴۰ و خورده ای سالشه ،از شوهرش خیانت ندیده ولی شوهرش بهش زیاد بدی کردی اونم دیگه نمیتونه ببخشتش ،ولی از خواهرم چیزی نمونده ،فقط یه جسم سرد و بی روح و داغون شده ،خواستم بگم تو ک جوونتری ،الان میگی مهم نیست ولی هم خودتو داغون میکنی هم بچه هاتو نابود میکنی
اره واقعا همینطوره

سوالات مشابه