دلم گرفتع میشع بحرفیم

سلام چرا

نمیدونم فثط دلم میخاد گریع کنم

دلم میخاد یکی باشه همه چی بگمش اون فقط بگه اگ آروم میشی همه چی ب من بگو

بامن راحت باش

چرا ناشکری خدا دوتا بچه سالم وخوب بهت داده

عزیزم طبیعیه...همه ما در کل سال ماه ...هفته وروز دچار چنین احساساتی میشیم

چیشده عزیزم حرف بزن سبک شی

من بخاطر دخترم مریضه از خود خدا هم متنفرم

دلم میخاد جیغ بزنمممم

داد بزنم

مادر بودن اونم زمانی که بچت کوچیکتره کلی انرژی میگیره

بگم خدا خستع شدم

چراهیکس نیس بگه بیا کنار من بیا بامن باش من هستم

همه دل گرفتنا یه دلیل اصلی داره
دلیلشو پیدا کن

دلیلش معلومه ی دراز الدنگ

هروقت عکس پارمیس میبینم ازته دلم براش دعامیکنم

ممنون گلم ولی اگه خدا میخواست خوبش کنه مریض به دنیاش نمیاورد

منی که بعد ۱۲سال با هزار تا امید بچه آوردم که اونم مریض

خیلیا مریض دنیا میان ولی بعدش خوب میشن ناامید نباش عزیزم ‌ .بردیش مشهد تاحالا؟

شوهرت ؟ یباردیگه هم تاپیک زدی فکرکنم

مشکل دخترم ژنتیک هستش بعدش خدا اینجور بی رحمه حالا بنده اش شفا بده

میدوی اعضابم ازین داغونع حرف من هیچی حساب کرد انگار ن انگار ک اصن من حرف زدم

میدونم ناراحتی برابچت ولی اینطوری نگوخدایی که میگی بیرحمه دختردیگتم بهت داده

من مث اون بی غیرت نیستم بهم برمیخورع ولی اون خیلی بیخیاله

۱ماه جا خوشکرده خونه مادرش ن میاد کارا خونه کنه ن گاز ن هیچی اصن دیگ رو مخم رفتع همه چی

خواهرزاده دوستم فلج بود امام رضااومده بود خوابش که بلندشو بیا شفات میدم صبح بیدارشده بود گفته بود خاله یه آدم نورانی شبیه این عکس رودیوار اومده خوابم واون عکس امام رضابود. متاسفانه وضع مالیشون بدبود هزینه رفتن به مشهدهم نداشتن دیگه نمیدونم رفتن یانع. منم خودم پارسال یه شب ناامید بودم گفتم یاامام رضا شفام بده خسته شدم ازاین گلودرد ودکتررفتن اگه شفام میدی بیا خواب خودم یایکی ازاطرافیان روزبعدش خواهرم گفت خواب دیدم داشتی میرفتی مشهد

خونه مادرش چی میکنه؟ سرکارنمیره؟

سرکار میرع ک منظورم اینه جاب جا شدیم نمیاد بگه بسع ذیگ بریم خونه خودمون اصن نمیاد ک بچینم همشمیگحالا بمونیم اونجا

ولش کن اعصاب خودت خراب نکن مریض میشی . مردا همشون لجبازن

دیگ نمیدونم

خیلی هنر کرده مردم ۱۰ بچه دارن همه سالم

اینجوری نگو یهو اون بچت هم چیزی میشه
میدونم خیلی سخته ولی بدون خدا قدرت همه کار داره
یجایی گفته بودی احتمال خوب شدن بچت هست پس امیدوار باش

شما هم لطفا از این معجزات تعریف نکن شاید قسمت یکی نباشه خوب بشه بعد اون عقیده ش رو از دست بده
منظورم کس خاصی نیست کلی میگم

نه اون احتمال مال معجزه هست اگه دلش میخواد پس حرف شما اینجوریه یخاطر حرف من خدا بیاد حق زندگی رو از یه ادم بیگناه بگیره پس ظالمه
این همه ظلم وجنایات در حق ادمای مظلوم میشه چطور نمیاد کاری کنه

خدا وقتی بچه مریض به کسی میده طرف کلا کافر میشه حالا این دوستمون میاد آدم رو اروم کنه قصدش اینه

بعدش همه رو دیدم تو همین اوما بخاطر یه رفلاکس یا سرماخوردگی میان کلی خودشون جرمیدن

من میدونسم بچت مریضه ولی هیچوقت متوجه نشدم مریصیش چیه مریضی بچت چیه؟

عزیزم ک اینهمه دلت پره....😔
واقعا جای تو بودن و ایمان داشتن کار هرکسی نیست

بچه ها امروز ی اتفاقی افتاده داره دیونم میکنه
دیروز میخاسم دنیزو ببرم بیرون بعد هرچی گشتم زیر سارافونیشو پیدا نکردم همه خونه رو گشتم نبود ک نبود
بعد امروز ب شوهر میگم نمیدونی کجاس
میگه ی بیست روز پیش انداختی تو سطل اشغال😳😳😳😳
بعد میگم من انداختم برا چی بندازم
میگه اره تو انداختی
من برداشم گفم برا چی لباس بچه رو میندازی گفی نمیدونم کثیفه چیه فلانه....بازانداختی
من اصلا حتی یادم نمیاد همچین کاری کرده باشم
از صبحه دارم دیونه میشم هرچی فکر میکنم یادم نمیاد

اختلال الکترولیت
هرماه بایدآزمایش خون بده
۳ماه یه بار بیمارستان باید بستری بشه
کم کم هرچی بزرگتر بشه کلیهاش از کار میفته
وزنش ۶کیلوهستش
باید گرمش نشه افتاب نخوره زیاد نره بیرون
بدنش کم اب نشه
تکرر ادرار داره که باعث ازکار افتادن کلیه میشه

🥺🥺🥺🥺

درمانی هم داره؟

همیشه نماز و روزه هام پا برجا بود به همه کس کمک میکردم
میدیدم کسی نداره لقمه خودمو باهاش نصف میکردم
هیچوقت کسی رو مسخره نکردم
خدا گذاشت تو دامنم
ولی هرکی رو میبینم که هرچی بدجنس تر خدا بهترین رو بهش داده

میدونم چقدر دلت شکسته و چقدر هرروز ناراحتی و غصه میخوری
حق داری
داری با مریضی ای دست و پنجه میزنی ک حتی شاید قبلا اسمشو هم نشنیده بودی
ادم وقی بچش تب میکنه جگرش کباب میشه
چ برسه بدونه روز ب روز بچش حالش بدتر داره میشع
من قلبم درد گرف برات

نه فقط باید کنترل بشه هروقت کلیهاشو رو از دست داد هم باید پیوندکلیه بشه

تو همین کرمانشاه فقط ۲نفر این مریضی رو دارن که یکیش پارمیسه

😐😐😐😐😐😐

من خودم اصلا آدم مذهبی ومعتقدی نیستم یه روز که برنامه ای میدیدم طرف رفته بود کما امام رضا وامام حسین دیده بود انقد بهم فشاراومد بهشون توکل کردم . شایدم قسمتم نباشه .

سریع در مقابل همه چی باید یه مخالفتی نشون بدید!!!من این حزفو زدم که بهش امید بدم .بعدش اگه باتعریف من یکی میخواد اعتقادش ازدست بده‌ همون بهتر همچین آدمی بی اعتقاد باشه .والا

متاسفانه امید دادن به هم جنس خودمون هم بدیم یکی یه چیز میگه. بیخیال عزیزم .حق داری واقعا . ولی امیدداشته با شاید معجزه ای بشه

شاید توخواب اینکارو کردی چون من گاهی پیش اومده بیدارشدم راه رفتم یا چیزی گفتم باچشم باز ولی اصلا یادم نیومده . وقتی مغز شلوغ باشه این اتفاق میفته

خیلی سخته واقعا هرلحظه اززندگیت بااسترس وفکر میگذره ولی بخاطر اون طفل معصوم هم شده به خودت آرامش ودلداری بده وبراش کم نزار ببرش پیش بهترین پزشکها.یه فرشته معصوم و قویه دخترت واحتیاج به یه مادر قوی داره.ضمن اینکه اونیکی دخترت هم هس درسته اون سالمه ولی ناراحتی توروببینه داغون میشه . همه چیزای بدی که ما فکر میکنیم راجع به آینده اتفاق نمیفته

عزیزم میتونم بپرسم مشکل دخترت چیه

من خیلی بهش میرسم همش بغلم با تمام وجودم دوسش دارم حتی خیلی بیشتر از اون یکی دخترمم حتی دکترش هم میگه مادر مثل تو ندیدم اینقد خودت رو اذیت نکن یعنی همه میدونن من چطورم براش میگن بزرگ بشه وحشتناک لوس میشه یعنی هرقطره اشک از چشاش میفته من یه تار مو سفید میکنم من خیلی ضعیفم توانایی دیدن زجر بچمو ندارم

اختلال الکترولیت
که میشه دفع پتاسیم وسدیم

میخوام برم پیش روانپزشک که بهم قرص بده که بیخیال غم‌وغصه شم ولی میترسم کسل شم ونتونم به دخترم برسم

خدا به دلت رحم کنه
حداقل تا کامل خوب شدنش بهت صبوری و ارامش دل بده،کمتر غصه بخوری

خیلی ناراحت شدممم ایشالاااا زودتر شفا پیدا کنهههه ،

مریم جان خب با یکی صحبت کن ، برو مشاوره یا اگه نمیتونی مشاوره تلفنی بگیر

الهی برای دلت بمیرم ، هیچکس نمیفهمه تو چی میکشی

تلقین نکن اگه ضعیف بودی تاالان اصلا زنده نمیموندی . منم خیلی دلرحمم ولی خوشم نمیاد مادرم زیاددلسوزی میکنه درحق ما و شکسته شده . درسته من مادرنیستم ولی خب میدونم که مادر چقدفداکاره ولی خب دوس داشتم مادرم انقد تاچیزی میشد هول نمیکرد .ازبچگی کوچیکترین اتفاقی برامامیفتاد خودش میباخت . بچه بیشتر از دلسوزی به آرامش واعتمادبنفس نیاز داره‌ وقتی تو همش مدام براش گریه کنی ومواظبش باشی اون میفهمه که بابقیه فرق داره اعتمادبنفس وروحیه اش خراب میشه عزیزم

نترس . میخوای یه روانپزشک خوب بهت معرفی کنم ؟خودم میرم پیشش اصلا کسل وخوابالود نشدم

ازحساسیت آدم کم میکنه داروهاش وازدوز ضعیف شروع میکنه که بدن عادت کنه

واقعا درست میگی منم بدم از دلسوزی مادرم میاد دوس ندارم خودش رو فدای ما کنه مطمعا دختر منم اینجوریه ممنون که یاداوری کردی سپاس

من کرمانشاهم

پس حتما میرم

میدونم

دکتر معصومه صیفوری ساختمان اجلالیه

ممنون

خواهش میکنم ❤

با بچه کوچیک وقت ندارم بیشتر مشکلم اینه

حالا یکی از فامیلا میگفت سرترالین خوبه بخور

شما چه داروی خوردین خوب بود

میتونی بزاریش پیش خانواده ات

آره دکتر براشوهرم نوشته
خودمم ولبان و کلومیپرامین ولی سرخود نخوراصلا ‌ . اول علایمت بهش بگو بعدکه تشخیص داد مشکلت چیه بهت دارو میده. توهم وسواس فکری داری

من باراول که رفتم پیشش قبل عید یکی ازداروهاش حالت تهوع بهم دست میداد گفت نصفش کن بعدنصف کردم راضی نبودم اشتهامم کم کرد باردوم یه قرص دیگه با دوز کم نوشت خوب بود هیچ عوارضی نداشت ولی وسواس فکری هنوز داشتم که اینبار یعنی شنبه رفتم یکی دیگه نوشت اونم بادوز کم و کلومیپرامین رو زیادش کرد ‌الان بیخیالم کمتر فکر میکنم خیلی راضیم . شوهرمم سرترالین با دوز کم نوشت براش وگفت دوشب نصف بخور بعد یکی. گفت هردوتون مثل همید ولی داروهای متفاوتی نوشت برامون بخاطر همینه میگم حتما با تجویز خودش باشه . دوتا دستگاه هم داره به من گفت میتونی انجام بدی اونی که عوارض نداره رو ولی شوهرم گفت فعلا داروها بخوره ببینیم چی میشه

این دوتا دستگاه . اونtdcs عوارض سردرد نداره . بهم گفت هفت جلسه هم اینوبیای خوبه . دوسه جلسه هم مشاوره رفتم پیش خودش چون خودش مشاوره هم میده بغل دستش هم یه روانشناس بالینی هس به اسم فاطمه فیضی . ولی خب من ازداروهای صیفوری راضیم . مرتب میرم پیشش .ایشالله توهم بری و راضی باشی .

ممنون مرسی