مامانم داره با یه سری دوست بد میگرده نمیدونم چیکار کنم؟ کمکم کنید

خیلی حالم بده . مامانم جدیدا با چتد تا از دوستاش میگرده که شوهر دارن دوست پسرم دارن . مامانم قبلا اصلا اینجوری نبود ولی انگار کمال همنشینی درش اثر کرده هی میاد میگه خیانت زیاد شده و عادی شده دیگه و .... هی از بابامون بد میگه و ایراد میگیره .
چند وقت پیش به منو خواهرم گفت میره خونه دوستش با چند تا از دوستاشون دور همی بابامم که کلا چون سادست و اعتماد داره میزاره با دوستاش سفر بره و شب بره خونه دوستاش بمونه و ‌...
بعد دیشب دوستش و شوهرش شام خونشون بودن منم بودم گوشی مامانمو برداشتم دیدم به دوستش پیام داده که داری میای حواست باشه ازون شب چیزی نگی بچه هام فکر میکنن فقط خودمون بودیم منم قاطی کردم براش گفت من کاری نکردم اون دوست پسرشم اومده بود فقط و ....
خلاصه من لب به شام نزدم و بعدم اصلا باهاش صحبت نکردم شبم اومدم خونم به شوهرمم گفتم سر بچه باهاش بحثم شده .
ولی خیلی داغونم نمیدونم چیکار کنم ‌ کلا که تصمیم دارم نرم دیگه اونجا به خواهرمم گفتم اونم قهر کرد باهاش
ازونور بابام عاشق بچه های ماست هی گفت زود بیاین دوباره الان ۳.۴ رو تعطیلیه دلم برای بابام میسوزه اگه نرم . اصلا حالم خرابه. چیکار کنم....
میدونم مامانم دوست پسر اینا نداره ولی دوستاش دارن کم کم اینم میره تو خط دیگه وقتی ۲ بار جمع شن دور هم دوست پسر اونا باشن
من نمیدونم تو سن ۵۰ سالگی این چه کاریه اخه
دوستش که خیلی باحاله شوهرشم حتی میدونه دوست پسرشو
دیشب حلو مهمونا نشد قشنگ دعوا کنم باهاش خیلی حرف تو دلم موند بگم