خانم دکتر عزیز ب دادم برس دیگه دارم دیوونه میشم کم آوردم

سلام خدا به تو و پسرت ارامش بده ولی این تیتر دکتر جواب نمیده

سلام بانو چطوری .
چرا عزیز حواب نمیده؟

عنوان تاپیک باید چکیده ای از موضوع باشه اینطور دکتر جواب نمیده

عزیزم باید چکیده ای از سوالتو بنویسی

مثلا بنویس بی قراری کودک هجده ماهه

سلام مهساجان من هنوز علیسان کامل نگرفتم علیسان کل روز شیرنمیخوره آخرشب غذاشوکامل میدم سرلاک ام یک پیاله درست میکنم میدم شیرشو میدم میخوابه میرم اون سمت تخت یمت باباش میخوابم تاصبح خداروشکربرای شیربیدارنمیشه انشالله ب باباش گفتم توهمین هفته سه روزمرخصی بگیره که شیرشب ام کلا قطع کنم و خداحافظی ممه🤪🤪🤪🤪

چرا بغلش نمی کنی؟ به بغلت نیاز داره هنوز

یاد داداشم افتادم
داداش منم اینجوری شده بود
حتی اون ب ی نقطه خیره میشد و جیغ میزد
مامانم ک میخواست بغلش کنه میترسید ازش نمیذاشت کسی بغلش کنه و فقط جیغ میزد
هزار تا دکتر بردیمش بی فایده بود
یکی گف سرکتاب براش باز کنید
ما اصلا اعتقاد نداشتیم ونداریم
مامانم پشت گوش انداخت ولی اون زنه هی اسرار کرد بردیمش پیش یکی سرکتاب باز کرد بچه خوب شد.
یعنی الان یادش افتادم هنگم چجوری بود

خو بغلش کن شیشه بده دهنش،نصفه شب تو خواب و بیداریه زیاد زوم نمیکنه ک!

باید بغلش کنی یا اگه میتونی یه گهواره بزار وقتی بیدار میشه بزارش تو گهواره دورش بده شاید اروم شد و گیج شد خابید

عزیزم آرامشت رو حفظ کن

یکم هم از شیر گرفتن و جا جدا کردن همزمان براش سخت بوده از باباش کمک بگیر شبها پیش باباش بخوابه بیدار شد سریع باباش بغلش کنه پستونک اگه داره بده تا آروم بشه

منم ده روزه دخترمو از شیر گرفتم هنوز شبا خواب درست و حسابی نداریم.جیغ و دادش برای بغل تو هست .من دخترمو ک از شیر گرفتم به شوهرم گفتم شبا بیدار شد بغلش کن .بیدار شد شوهرم بغل کرد ی جیغ و دادی میزد بعد من بغل کردم گف ممه .سر سینم ک زردچوبه و عسل زده بود رو دید ی ذره گریه کرد اروم شد چند بار اینکارو تکرار کردم دیگ بعدش بیدار میشد فقط بغل میکردم یکم میچرخوندم بعد بهش اب میدادم رو پام میذاشتم مخوابید.الانم شبا چند بار بیدار میشه بهش اب میدم ولی ساعت چهار تا شیش همش بیداره گریه نمیکنه میشینیم کارتون نگا میکنیم😂

اینجوری دخترم فقط سه شب اول گریه میکرد
الانم خواب درست و حسابی نداریم ولی خوبش اینه گریه نمیکنه

خوبم عزیزم توخوبی؟

سلام عزیز ینی پیش خودتون رو تخت میخابه؟

فداتشم

خدانکنه
شاید بچت ترسیده
۷ تا حمد بخون ب اب بهش بده
ولی خب شرایط سختی داری بچه رو باید اموزشش بدی وقتی ک از خودت یهو دورش کنی هم از لحاظ روحی بهش صدمه میخوره هم روانی
و اینکه این واکنش ها شاید یهو خاموش بشه بعدش میشه حس نفرت نسب به بچه بعدی

شب قبل خواب خوووب سیرش کن و خیلی دور از خودت نخوابونش بعل خودتم باشه بیدار ک شد سریع بغلش کن یذره اب بهش بده براش شعر بخون لالایی بخون سخته میدونم منم خودم این مرحله رو رد کردم ولی خب باید قوی باشی عزیزم

عزیزم اروم باش
مطمن باش اضطراب حداییه یک دفه بچه از شیر گرفتی بعد بغلشم نمیکنی؟؟؟؟
بچه از وحشت دور شدن و قطع تماس باهات اینقدر اضظراب شدید گرفته داری عذابش میدی

هیچ کاری یهویی نمیشه
وقتی بیدار میشه گریه میکنه بغلش کن باهاش حرف بزن نکه هرچی بچه برای اغوشت گریه میکنه بدتر دورش میکنه بچه سکته میدی
بعلش کن ارامش بده بهش
کم کم
اگ شیر خاست با شیشه لهش شیر بده
سر سینه رو مواد بزن ک خودش ب این نتیجه برسه ک نخوره (((( در کل ولی اینجوری از شیر گرفتن از ته غلطه از نظر روانشناسی باید حداقل یه ماه روند از شیر گر فتن طول بکشه کم کم و وعده به وعده کم بشه ....+)))))
ولی نسبت به حرکت شما خیلی عجله و بی صبری
لطفا با مشاوره و رعایت و صبر برو جلو اینقدرم خودتو بچه رو اذیت نکن

فعلا اضطراب جدایی بدی به بچه وارد کردی و پراز وحشته ....سعی کن حس امنیت و ارامش و عشقو بهش برگردونی

هنوزم میتونی بهش شیر بدی اینقدر عجله و وحشت نکن ...با ارامش پیش برو
و لطفا لطفا لطفااااا
بغلش کن و بیشتر بهش ابراز احساسات کن

من چمیدونسم فکر میکردم پیش خودم نخابونم هوس شیر نکنه خدایا خبر مرگم باشه بچم از دست رفت😭

از امشب دیگه پیش خودم میخابونم .جاشو سه سالگی عوض میکنم

آسو زندگیم شده جهنم از غصه آراد 😭😭

منم 18 ماهگی دخترمو از شیر گرفتم
یه ماه اول سخت بود چون واکسنم زده بود
اما باهاش خیلی وقت میگذروندم
بیرون میرفتیم پارک خانه بازی
و... البته شبا هم پیش ما میخوابه
ماه پیش اومدم جدا کنم جاشو موفق نشدم😔

ببین اگه سیرش میکنی قبل از خواب و میخوابه
از ترس اینکه پیشت نیست جیغ داد میکنه بیشتر
به چیزی که دوسش داره عادتش بده بغلش بگیره موقع خواب
قصه براش بگو لالایی
همزمان باهم بچه بهش خیلی فشار میاد هم جدا شدن هم قطع شیر

الهی دورت بگردم ببین اصلی ترین چیز ارامش خودته ارامش کوچولوهات ب این بستگی داره بشین با ارامش برنامه ریزی کن
میدونم سخته درکت میکنم تمیزی اینا رو ک فعلا بیخیال اصلا وسایل بازی بخر با اراد بازی کن تو روز تا میتونی بغلش کن باهاش بازی کن شبم قبل خواب سیرش کن بغلش کن بوسش کن قصه بخون براش بعد خوابش کن سعی کن به یه روتینی عادتش بدی من دخترمو ب قصه عادت دادم پسرمم دنیا اومد برا جفتشون میخوندم الانم بزرگ شدن گاهی قصه میگم براشون

ممنونم 😔سعیمو میکنم

اگه پیش خودمون بخابونم هوس شیر نمیکنه باز؟

عزیزم ناراحت نباش، حتما بغلت رو میخواد. وقتی شیر رو ازش گرفتی همزمان بغلت رو‌هم نگیر. پیش خودت بخوابون، توی بغلت خواب بره.
پسر من خیلی وابسته بود. توی تخت خودش هم میخوابید ولی بعد از اینکه گرفتمش، چند شبی اوردم توی تخت خودمون. تا بیدار میشد و کلافه میشد و شیر میخواست توی بغلم میخوابوندمش.
ایشالا خدا کمکت می کنه، غصه نخور🤗

به یه چی دیگه عادتش بده
من دخترم پامیشد میگفت آب
میخورد و میخوابید
بعدم سراغش رو که میگرفت میگفتم دو دو شده می می و قبول میکرد
بیچاره تا مدتها میگفت دودو شده می می
بزرگ که بشن از سرشون میوفته
چند ماه اولش سخته فقط