همسرم ساعتا 5 صبح خواب دیده که یک اتوبوس داره تو روستاشون.. و وقتی میخاد سوار اتوبوس بشه و بیاد سمت شهر میبینه یه بویی گندی میده و وقتی میره صندوقای اتوبوس باز میکنع اولی جنازه یه مرد لخت رو میبینه و دومی جنازه یه زن که پشتش بهشون بوده و سومی جنازه دوتا بچه. دور از جونمون این جنازه ها انگار منو همسرم و بچهام بودیم. البته من این حسو کردم... اینا همه شونم تو خواب لخت بودن