از شیر گرفتن بچه 😥😥

بیدار شد فقط بغلش کن یا آب بده بهش من شبا بغلشم میکردم راه میرفتم تو گوشش لالایی میگفتم سخت بود شب اول ولی گذشت مقاومت کردم شیر ندادم

خیلی سختههه دخترمم وابسته ست همه ش میگه ممی 😥😥

رو پامم نمیخوابههع

گریه داره ولی تحمل کن

اخ ای جونم ولی بزا اول شوهرت بغلش کنه اگه خیلی بی تابی کرد بعد تو بغلش کن مسلما سخته ولی یهو نمیشه از شیر شب قطعش کنی

شیر شب سختهه شوهرم خوابید ولی اکه اذیت کنه بیدار میشهه که کمکم کنههه

سلام اره شبای اول واقعا سخته من یه ماه بیشتره گرفتم
تو کل خونه تو بغلم دورش میدادم اول اینکه حسابی باهاش بازی کن حمام ببر خسته اش کن که زودتر بخوابه
بیدار شد واسه شیر بازم تو خونه دورش بده یا بزار رو پاهات

عادت میکنه کم کم
دختر منم فقط با شیر میخوابید الان رو پا میخوابه دورش بدم تو بغلم میخوابه

عزیزمم فداش بشم
دخترمنم هنوز هنوزه میگه جوجو بخورم توروخدااااا
دلم میره واسش
ولی میگم تلخه دهنت اوفی میشه و اینا دیگه نمیگه
یه مدت هم نی نی هاشو میاورد بهشون شیر میگفت بده بخورن میدادم الکی میگفتم واای دهنش اوفی شد ببر دورش بده لالاکنه میبرد یادش میرفت دیگه

حتما بگو کمکت کنخ

من تلخک زدم تاثیرنداشت میخورد همچنان
ولی مجبور شدم فلفل بزنم تو اول با چسب شروع کن

منم دارم دخترمو از شیر میگیرم امشبم شب اوله.
چون غذا نمیخوره وزنش هم کم کرده نسبت به ماه قبل خودمم شیر ندارم مجبورم

منم زدم تاثیر نداشت خورد.چسبم زدم باز طرفش میومد. اینبار عسل و زردچوبه قاطی کردم دیگ هی از دور نگا میکنه نزدیک نمیشه

شوهرت چه زود خوابید

باید حتما اونم باشه تنهایی سخته

بچه من اون لحظه فقط بغل منو میخاست بغل هیشکس نمی‌رفت

دختر من شبا تا صب هر ی ساعت بیداره برای شیر
کار من خیلی سختره😭

تو خواب شاید بخوره بدش نیاد اگه نشد فلفل بزن یه کوچولو دهنش تند بشه نمیخوره دیگه

اره دختر منم قبول نمیکرد البته که باباشم هیچ کمکی نکرد گفت دل ندارم من جامو جدا کردم با شوهرم چند شب اول رو

دخترمنم همین بود شدید وابسته شیر بود همه میگفتن چطوری گرفتی تو
شب میخوابید شاید نیم ساعت اول تو دهنش نبود بعدش یه سره تا صبح میگفت دهنم باشه

عسل و زردچوبه قاطی کردم یکم فلفلم زدم دیگ هی بهونشو میگیره ولی جرات نمیکنه مزه کنه.دلم نیومد فقط فلفل بزنم یهو بچشه دهنش بسوزه.

چقدر طول کشید

گناه دارن واقعا منم‌پابه پای دخترم گریه میکردم میگفتم خدایا چرا دوسال بدیم یهو بگیریم چه کاریه
منم البته به دخترم وابسته بودم واسه منم انگار همون اندازه سخت بود

تا یه هفته شبا و روزا واسه شیر گریه میکرد بعدش دیگه میومد میگفتم اوفی شده تلخه عروسکاشو میاورد دیگه الان اصلا نمیگه گاهی خیلی کم

من یه سره فلفل میزدما اونم هر دفعه یه کوچولو هم شده میزاشت دهنش میدید همون تنده دیگه دهن نمیزد بجاش گریه میکرد میگفت جوجو میخواااام
بمیرم واسش خیلی سخت بود خیلییی

ادم مجبوره چیکار کنه اخه
دیگ هر کس ی روشی امتحان میکن.بعضیا خیلی وابسته هستن بعضیا کمتر

دختر من غذا خوب میخورد فقط وابسته شیر بود خیلی
مجبور بودم بگیرم دیگه دوسالش داشت میشد

دختر من هیچی نمیخوره

امروز بعدظهر خیلی نخوابیده خسته ست احتمالا ،کاش عادت کنه رو پا

واای ادم جیگرش کباب میشه ممی بوس میکنه میگه زودتر خوب بشههه

سر کار بوده خستشه اگه اذیت کنه بیدارش میکنم

من امروز چسب زدم داشت گریه میکرد دادم یکم خورد بهش گفتم یه کوچولو ،از غروب میگه یه کوچولو ،دیگه با زعال رو چسب سیاه کردم

خب خیلی کوچیک واسه همین سخته

چقد ظالم

چی ظالمم !!!

میگن اگ بخوای از شیر بگیری به هیچ وجه دیگ ندین

عزیزممممم

دختر منم خیلی با حسرت نگا مکنه ولی خدا خودش میدونه از روی مجبوری هست
بدتر از این نیس ک وقتی شبا از گشنگی گریه میکنه و شیر میخواد سینم خالیه. و غذا هم نمیخوره

کاش شیر دادن فقط ۶ ماه بود دیگه بعدش خودشون ول میکردن ، منم سینه هام دیگه پر نمیشه مثل قبل ، خیلی سختمه شیر دادن 😑

من از ساعت چهار بیدارم😬😬😬 بیدار شده برای شیر نمیخوابه
من از شیردهی چند تا تجربه کسب کردم
اول اینکه بعد شیش ماه شیر شبو قطع کنین.بعدش وقتی تازه از خواب بیدار میشن اصلا شیر ندین
قبل خوابم با غذا سیر کنین
اونوقت از شیر گرفتن راحت میشه
الان من هم شیر روز و هم شیر شبو میگیرم
ک شبش سختره

من روزا سرکارم ، شبا هم وقتی خوابه شیرخشک میدم
ولی وایه خوابیدن عادت داره زیر سینه بخوابه ، صبحم قبل سرکار رفتنم بیدار میشه خودبخود و سینه میخواد

با اینکه صبح تا بعدازظهر سرکارم سینه هام پر نمیشه زیاد
انگار بازی بازی میخوره
وگرنه یه ساعتم بخوره سیر نمیشه

ببین به نظرم قطع کردن شیر شب فقط یه رویاس
من هرکار هم کنم ، کلی شام هم بخوره ، باز سر دو ساعت واسه شیر پامیشه

همه بچه ها مثل هم نیستن تو ی تاپیک دیگ ی خانمی دخترش همسن دختر من بود گف دخترم داشت شیر میخورد یهو گاز گرفت جیغ کشیدم دگ سینمو نمیگیره.میخواسته از شیر هم بگیره خیلی خوش شانسه.بعضیا راحت گرفته میشن بعضیا سخت

دخترم تا شیش ماهگی شبی دو بار یا یه بار بیدار میشد بعدش هر یه ساعت ی بار
اولین باره بعد شیش ماهگی شب بهش شیر نمیدم
بیدار شد زود سرشو عسل و زردچوبه زدم نشونش دادم خودش ک دید دیگ بعدش اب خورد .وگرنه اصلا از خواب بیدار میشد اب نمیخورد حتما باید سینه دهنش میذاشتم

اره دیدم تاپیکشو
والا نعمته
من همش میگم کاش زودتر بتونم از سینه بگیرمش
چون واقعا گاهی به خاطر خستگی اعصابم نمیکشه و سینمم چون سفت نمیشه یه حسی بهم دست میده موقع خوردن ، تا ۶ ماهگی دو ساعت شیر نمیدادم پر میشد الان نه

مال منم دو ماهه خیلیی کم شده.چون دخترمم بد غذاس دویست گرم کم کرده بود
دیگ منم مجبور شدم وگرنه شوهرم میگفت الا و بلا باید تا دوسالگی شیر بدی بهش

منم ی روز کامل شیر ندادم بزور سینم پر شده
اونم بزور قطره شیر افزا
وگرنه از همون اول شیرم کم بود

وای ول کن بابا ، میتونی بگیرش از سینه به شیرخشک عادتش بده
اخه مادر بیچاره هم گناه داره ، شب باید بتونه راحت بخوابه
بعد سینه خوردن تو شب دندون بچه رو نابود میکنه

دندونای بالاش همش زرد شده
شیر خشک هم نمیخوره
چون دیگ بزرگ شده میخوام کلا از شیر بگیرم ک به غذا خوردن بیوفته وگرنه شیر خودمو ندم شیر خشک بخوره بخاطر شیرخشک باز غذا نخوره چه فایده
فقط روزا یه بار شیر پاستوریزه میدم
البته اگ بخوره چون ی شماره بیشتر نمیخوره

ولی من فک میکنم شیرخشک اگه بتونی بدی خیلی بهتره

تو هر چقدرم شام بدی بچه شب واسه شیر پامیشه

خیلی بخوابه چهار ساعت

شیرخشک مثل شیرمادر دندونو داغون نمیکنه

من از خیلیا پرسیدم ، بچه هاشون تا ۲ سالگی شبی دو سه بار بیدار میشن واسه شیر
اصلا تا حالا ندیدم یکی بگه بچم شب تا صبح خوابیده

به شوهرم میگم بگیره ببینم میخوره یا نه
چون قبلا دادم نخورد

بپرس ببین چه شیرخشکی خوشمزه تره ، اونو بگیر
انشالله که بخوره

خدا کمکمون کنه
والا من موندم قدیمیا چجوری ۶ تا بچه رو دو سال شیر میدادن

چون بچه های قدیم همه چی میخوردن در کنارش شاید یکی دو وعده شیر میخوردن
مادرم اینجوری میگفت

من نتونستم از شیر بگیرمش ،دست تنها بودم دیشب خوابوندمش تو بغلم چندبار بیدار شد شروع کرد گریه شدید کردن بدموقع بود بخاطر صاحبخونه که شاکی نشه بهش ممی دادم 🙁🙁

میذارم دی ،مامانم میاد پیشم اون وقت میگیرمش

با تاب هم میگن راحت بچه گرفته میشهع ،منمشکلم واسه خوابش طول روز میتونم سرگرمش کنم احتمالا براش تاب بگیرم

سر سینتو چی زده بودی؟
دخترم بیدار شد شوهرم برش داشت همش گریه کرد منو میخواست باز زود عسل و زردچوبه ک قاطی کرده بودم زدم بهش نشون دادم گفتم اف شده اونم ک اونجوری دید دیگ بعدش اب ک بهش دادم خورد .بعد یکم تو بغلم چرخوندم بعد گذاشتم رو پام خوابید

دخترم بیدار میشد تو تاب تکونش میدادم اروم نگرفت تا سینمو بهش نشون دادم بعد اب خورد بغلش کردم بعد اروم شد حتی رو پامم خوابید

بغل شوهرمم نرفت با اینکه شوهرم کل شب با من بیدار بود اما اصلا احتیاجی به اون نشد

بنظرم شما هم زردچوبه و عسل امتحان کن بعد کل روز بهش بزن هی نشونش بده وقتی میخواد
تا ببینه و کم کم نیاد سمتش

البته ساعت پنج تا هفت و نیم بیدار بود ولی شیر ندادم هی اب دادم بعد شیرین عسل دادم خورد

حالا امتحان میکنم ولی میذارم دی میگیرمش کن دست تنعا نباشمم

من به دخترم گفتم اوف شده لج کرد برا سینه م من دخترم لجباز سخت قانع میشه

اره تنهایی سخته من دیروز نرسیدم حتی ناهارم بخورم
امروز هم نتونستم به خونه و غذا برسم

دختر منم برعکس روزا خیلی اذیت میکنه
هیچی نمیخوره بزور بهش غذا میدم

امروزم همش نق میزنه همش بهونه هست

وای این از شیر گرفتن چقدر سخته
خیلی کم اوردم😭

خیلی سختههه کاش از اول شیرخشکی بودن😭😭

اره واقعا .مشکل من غذا نخوردن دخترمه .اگ شیرخشکم بود باز غذا نمیخورد باز واسم فرقی نمیکرد
اونوقت بجای سینه برای شیشه شیر گریه میکرد

شیرخشک خیلی راحتره تا شیر سینه