Ooma
پرسش (1401/06/07):

کسی اینجا هست بچه زیر یکسالش رو برای نگهداری مهد بذاره؟

سلام مامانای گل، از تجربیاتتون میخوام بدونم. چه خوب و چه بد لطفاً اگر در این زمینه تجربه دارید، بفرمایید.
ممنونم

سلام منکه چند جا رفتم‌ پرسیدم قبول نکردن زیر یک‌ سال و اینکه چند جا هم میگفتن بچه ای که پوشک‌میشه رو‌قبول نمیکنن
وای حتی فکرشم آزارم میده. اول تصمیم داشتم بذارم مهد ولی هر چی فکر میکنم دلم نمیاد.
و منی ک الان نمیدونم بچم وقتی ۹ ماهش شد چکار کنم
اگه مهدش مطمئن باشه چه خوبه
نسیم جای مطمئن پیداکردی یادمه همینجامیگفتن مهدی پیداکنید که دوربین هاش ب گوشیتون وصل کنن چقداینجورخوبه جرات خطانداشته باشن
من باید سه روز در هفته بذارمش حتما.
پرستار خوب پیدا نکردم.
نمی‌دونم مهد چطوره
آره عزیزم اگر پیدا کنم، اگر دلم بیاد، آشوبه تو دلم
مامانت یامادرشوهرت نمیتونن قبول زحمت کنن؟
مامانم که حتی نمیتونه بغلش کنه
مادرشوهرمم دوره
اشکال نداره که .توام مادری حق داری اما خب توکارمیکنی ک اون تو آسایش باشه
ساعات کوتاهی هم میخوام بذارمش مهشید. جای مطمین چطور پیدا کنم.....
چ بد. من یادمه یک دوستی داشتم عروس داییش بهش هزینه میداد که تاظهر ک بیمارستان هست بچشو نگه داره یادمه یک مبلغ کمی بوداماخب این خانمم مجردبود براش خوب بود اگه ازفامیل دخترمجردی یا ادم مورد اعتمادپیدامیشد خوب بود
حالا اصلا مهدی پیداکردی ک قبولش کنن؟
خیلی گشتم، کسی رو پیدا نکردم. اگر بود بهترین راهش همین بود
تو نت سرچ کردم، هست.
ولی نرفتم ببینم
تا وقت هس برو ببین حتما دوربینشم ببین ب گوشیت وصل میشه واینکه محیط اش امن باشه
آره باید برم، مهشید دوتا بچه یعنی مشغله در حدی که اصلا رمق برای آدم نمی مونه. واقعا از خدا میخوام برات راحت بگذره انشاالله بارداری و زایمان و پرورش بچه ها
امیدوارم کسی باشه تجربه داشته باشه، بیاد بگه
نسیم تازه حالت تهوع ام شروع شده و ب شدت سرمایی شدم دعام کن
تاپیک تو صب مجدد فعال کن الان فکرکنم خانم هاکارمندخواب باشن
پسر دوم تو راهه!
عزیزم بازهم بهتر پرستارهای تو خونه دوربین بزار اینجوری بهتره.. منم هنوز درگیر پیداکردن پرستارهستم
دیوانه ام کردن پرستارهایی که میان تو خونه، اصلا نمیشه. تازه باید مراقب زندگیت هم باشی.خیلی سخته. مهد باشه ببری چند ساعت و بیاری. ساعات کوتاهی میخوام ببرمش، سه روز در هفته
منم یکی را ارودم با مادرم بود مامان گفت ناراحتی اعصاب داره ردش کردم به خدا موندم چیکار کنم
😰😰😰😰
چقدر داشتن بچه دوم ترسناک من فعلا ب خودش فکرمیکنم تن ام میلرزه باورت میشه اصن یادم میره جنسیت اش چی هس.. اصن نمیدونم چراکنجکاوم نیستم به من باشه سر نه ماه میرم زایمان میکنم🤣🤣🤣
راستی محل کارتون جایی واسه نگهداری بچه نداره چندروزپیش دندونپزشکی بودم دیدم واسه بچه هاکارکنان شون محل نگهداری و مربی وپرستارداشتن چه حیف که همه جااین امکانات نیست
مهدم دردسر داره حالا بچه شما کوچیکه ولی همکارام بردن گفتن بچه را ترسوندن الانم تو ذهن بچه مونده
من به خداهرروز صبح ناچارم دخترمو بعل بزنم ببرم خونه مادرم بچم خوابش دچار اختلال شده یعنی هرصبح استرس داره که بلندش کنم
نسیم من الان تو دیواردیدم برای مهد آگهی استخدام بود برای مربی ولی میتونی شمارشون برداری بپرسی چون مربی برای شیرخوارمیخواستن
مهشیدتو باردار شدی؟؟؟؟؟؟؟؟
نععععع نعععععع من باردارنیسم تو باید باردارباشی 😭😭😭😭
آره سمیه باردارم 😰😰😰😰
بگو بخدااااااا
چراااااا
وااای پسرت هنوز کوچیکه دختر
😂
ای خدا بگم.چکارت کنه جلوشو میگرفتی
علیسان.چند وقتشه الان؟
وااای دوباره تهوع.بارداری.زایمان.گریه و شب.بیداری.کولیک.اسهال.دندونـ...وااااااااااای
فکرشم وحشت داره😂😂😂😂😂
انشاالله بسلامتی بگذرونی و دنیا بیاریش
اره بخدا برات نقشه کشیدم خودم ب دام افتادم😭😭😭
من احتیاط کردم بنده خدا انگار اهل احتیاط نبود
ازبعداین جلوشومیگیرم میخام بالگدبزنم ازمردونگی بندازمش🥺🥺🥺
یکسال ونیم بچم
اوخ قسمت خودت شش ماه دیگه 😬😬😬
چی میشه ازدستتون دربره دخترتم بیاد🤣🤣🤣
فدات عزیزم دعاکن برام خیلی سخته بابچه کوچیک ویار و ...
خواهر من 9 ماه مرخصی زایمان داشت، 6 ماه خودش بچه اش رو نگه داشت، از 6 ماهگی گذاشت مهد و از 9 ماهگی هم خودش رفت سرکار تاااا الان که بچه اش 4 سالشه میره مهد.
خیلی هم راضی بود.
من بچم 2 سالش بود گذاشتم بااینکه نسبت به بچه شما بزرگتر بود اما بازم نافعم بود و اذیت شد و خودمم هیچوقت خودمو نمیبخشم
بعلههه دیگ وقتی زیر دوش منو به مسخره میگرفتی فکر اینجاشم میکردی که به سر خودت میاد🤣🤣دنیا گرده
مامان من معلم هستن و زمانی که من دنیا امدم هنوز استخدام نبود و حق التدریس بود و مرخصی زایمان نداشت، میگه 13 روزت بوده که گذاشتمت جای مامان بزرگت و رفتم مدرسه، 3 ماهت بوده که مادربزرگت فوت کرده و از 3ماهگی تا 5 ماهگی جای مامانبزرگ دیگم بودم، تا تابستون شده و 3 ماه خودش بوده پیشم و...
خلاصه که کمتر از یکسالم بوده که گذاشتنم مهد کودک.
یاااادم نمیشه خیلی کوچیک بودم شااااید 5 سالم بود.
اون زمان بابام موتور داشتن، چون هم مامانم هم بابام زوووود باید از خونه میرفتن بیرون اخه جفتشون تا محل کارشون بیش از یکساعت فاصله داشتن، بابام جلو موتور مینشوندن منو و صورتم رو به خودشون بود، روم پتو مینداختن که تو مسیر خونه تا مهد کودک سرما نخورم میبردنم مهد و منو میسپردن به یک خانمی که تو ساختمان مهدکودک زندگی میکرد، انقدررر زود میبردنم که گاهی هنوووز هوا روشن نشده بود و هیچکس تو مهد نبود.
ولی من و خواهرم به شدت مستقل و اجتماعی و خودکفا بار امدیم چون از سن خیلییییی پایین وارد محیط مهد و مدرسه شدیم.
نمیدونم شاید هم ربطی نداشته باشه
چند وقت پیش مامانم میگفت عذاب وجدان دارم بابت اون روزا....
ولی من ممنوووووون مامانم هستم، شاید اگر اون سختی ها رو نمیکشید و ماهم سختی دوری از مامان رو نمیکشیدیم، مامانم به اینجا نمیرسید، جایگاه اجتماعی مادر خیلییییی تو زندگی بچه ها تاثیر داره
الهی سایه مادر نازنین همیشه بالای سرتون باشه
الان وقتش بودیادآوری کنی نه وقتش بود🤣🤣
بازیاد دوش ات افتادم سرصبح باعث خنده ام شدی روزموساختی دختررررر😬😬😬
زنده باشید 😍 😍 😍
دقیییییقا بهترین وقت بود یعنی ببین دیگه بهتر از الان گیرم نمیومد واسه یاداوردی🤣😄😄حقته خواهرم. تا تو باشی مسخره نکنی

سوالات مشابه