Ooma
پرسش (1401/01/08):

بی‌قراری های شدید نوزاد4ماهه

سلام
بازم من اومدم😓😓😓
دخترم خیلی بیقرار شده
یهو میزاره به جیغ و گریه
قبلا اصن اینجوری نبود
دکترهم بردم گفت چیزیش نیس
هم قطره استامینوفن بده هر هشت ساعت هم ژل دندون بزن
ولی دیگه فکرم به جایی قد نمیده
تو ماشین میبرم
راه میبرم
فایده نداره
در روز سه چهار بار اینطوری میشه
عید که کلا کوفتم شد...میخواستم بدونم عادیه؟؟کوچولو کسی هم اینطور بوده؟؟؟

دختر منم شب که میخابه یه ساعت بعد با جیییغ مگبیدار میشه
این قبل خواب اینطوریه
نه والا
کلا زیاد چیزی نمیخورم کم اشتهام
بهش عرق نعنا و نباتم دادم
خودت رازیانه دم کن با نبات بخور
حتما
مرسی
خیلی بیقراره و حرص میخوره بعدم جیییغ
زیر سرش صدقه بدار
بذار
این کارم از امروز میکنم...خداکنه بهتر بشه
عزبزم پوشکشو باز کن مقعدشو نگاه کن اگ مقعدش هم بسوزه جیغمبزنه
لباساشو درار تنشو‌ماساژبده ارو زیر بغلاشو تنشونم خارش کنه بیقراری میکنن
واقعا خیلی سخته که این طفلیا نمیتونن بگن چشونه ☹
محدثه جان ببرش حمام دوش بگیر باهاش، آروم میشه
دیروز بردمش...ولی بچم انگار دلش پر باشه
یهو‌ بغضش میترکه
باهاش بازی کن.
باهاش شوخی کن
پیتیکو پیتیکو کن
بازیهایی بکن که دوست داره
فک میکنم چشم‌خورده
تخم مرغ بشکن
من از پنجره پرت میکنم بیرون
دمای بدنش خوبه؟
اره
پریروز دکتر بردم چکش کرد
خب خدا رو شکر
من تا ببینم نیک میخواد بیقرار بشه، سریع پیشگیری میکنم که حاد نشه
بازی میکنم باهاش.
قصه میگم
شعر میخونم
تکون تکونش میدم
یادش می‌ره
بخدا منو باباش هر کاری میکنیم
قشنک باید جیغشو بزنه
گریشو بکنه
تا ساکت لشه
من گاهی می برمش دم پنجره، باز میکنم، نفسش تازه میشه.
میذارم کالسکه می برم بیرون
حتی تو هوای آزاد شیر میدم، چون سخت شیر میخوره
تاب ریلکسی آویزون سقف کردم
در جهات مختلف تاب میدم و قصه میگم و میخندم
با عروسکاش براش تئاتر بازی میکنم، میخندونمش
دیگه چیزی به ذهنم نمی‌رسه 🥴
دست گلت دردنکنه راهنمایی کردب
من بیرون ک میبرم از ترس سرما میپوشونمش
حالا قراره امشب با باباش بریم سی تیر...خدا کنه اذیت نکنه
راستش محدثه جان من از چند روزگی بردمش کوه.
فقط لباس مناسب بپوشون
هوای بد نداریم، لباس بد داریم، بقول دکتر ظریفی.
بچه ها نیاز به طبیعت دارند.
این سومین سفریه که آوردمش.
لباس مناسب بپوشون و نترس.
بچه تا ویروس نباشه سرمانمبخوره، سرماخوردگی ویروسه
خوش بگذره قشنگم
ما هم عید رفتیم، خلوت و لذت بخشه.
همه جا ببرش
بچه ها تو این سن اجتماعی میشن
خوشبحالت من از ترس اینکه مریض نشه
صدتا تنش میکنم
همین کلافه و عصبانیش می‌کنه ها
توخونه راحته ها...ی لا لباس...بیرون از ترسم میپوشونم
من حس میکنم زیاد نمی بریش بیرون
تفریح نداره
حوصله سر میره
حوصلش
خوب وزن میگیره محدثه جان؟
راستم‌میگی
خیلیم وابسته ب خانوادمه
اونام ی هفتس مسافرتن
شاید از تنهاییه
الان۶۵۰۰
قطعاً همینه
ببرش بیرون
اجتماعی شدن از این سن شروع میشه
امشب ببرم خداکنه جیغ نزنه و گریه نکنه
موقع تولدش چند بوده دخمل؟
۲۷۵۰
خدا حفظش کنه
فکر کنم رو نمودار خوب رفته بالا
اره نمودارش خوبه...دکترشم گف خوبه
شکرخدا
تو شلوغی ممکنه اذیت بشه.
یک دفعه وارد جمع نکنش
متولد چندم آبانه؟
داییم اونجا مدیر غرفه هاس
میبرمش کانکس
۲۸
عزیزم...از نیک من شش روز کوچکتره
انشاالله خیلی بهتون خوش بگذره
خدا حفظ کنه گل پسرتو
فدات شم
عزیزم دختر منم همینه قشنگ حس میکنم لثش اذیته
وقتی بیفته به گریه یه جوری گریه میکنه کهانگار زدنش
دختر من جیغ میزنه و اشکی میریزه

سوالات مشابه