Ooma
پرسش (1400/12/27):

سلام خوبین، ان شالله از پس فردا قراره بریم کیش

متاسفانه مادرشوهرم اینا هم دارن باهامون میان، مادرشوهرم خیلی آدم وسواسی و غرغرویی هس همش میترسم مسافرت رو به دلم زهرمار کنه آخه همیشه داره بهم متلک میندازه و حرف بارم میکنه، بنظرتون اگه اونجا هم حرف بارم کرد چیکار کنم جوابشو بدم یان میخوام واسه اولین بار میرم کیش بهم خوش بگذره 😕ولی میدونم مادرشوهرم نمیزاره، مامانم اینا میگن جوابشو نده، خودم تو فکرمه اگه چیزی گفت به شوهرم بگم جوابشو بده

خواهرشوهرم اونجاس میخواییم بریم پیشش
بابا حرفم زد انگاری کن اصلا نزده هیچی نگو
به عشق وحال خودت فک کن .سفرت به سلامت
مادربزرگم هم همینو میگه یه گوشت در باشه یه گوشت دروازه ولی نمیتونم همش میرم تو فکرش ک چرا اینو گفت 😑
خودتوپیرمیکنی فقط
مرسی عزیزم
اون حرفشو میزنه رد میشه میره
میخواد منو حرص بده
کلا با من مشکل داره😐
خودت فکر باش.هرچیم جواب ندی اون بیشترحرص‌میخوره
رسالت اکثرمادرشوهرا همینه.چزوندن عروس
آره میگم هرچی گفت من رو به شوهرم بخندم و عین خیالم نباشه تا بدتر حرصش بگیره ولی نمیدونم بتونم یان
من جات باشم خودم شروع میکنم به حرص دادنش
از اینجا داره شروع میکنه، اون شبی به شوهرم میگفتم دیگه بریم پارک دلفین ها مادرشوهرم برگشته میگه فلانی رفته میگه اصلا چیز خاصی نیس😐😐😐
میتونی.چرانتونی.
بخندبابا اونم بیشترحرصش میگیره نتونسته عصبیت کنه.بیشترم بهت خوش میگذره
تو پیشتاز باش بزار سفر کوفتش شه
دست بزار رو نقطه ضعفاش
‌شوهرم هم گفت آدم میره مسافرت ک بگرده نه تو خونه بشینه
اینجوری خودتم نمیسوزی چیزی بگه چون میبینی از حرصشه🤣
وا مگه جنگه؟؟.قراره بهشون خوش بگذره نه که اعصاب نذارن واسه هم
آره 😅
من باشم شوهرمم پشتم باشه بالبخند ملیح برناممو پیش میبرم
ببین ماهرچی بگیم بازم این حرص میخوره سر حرفا و کارای مادر شوهره حتی اگه دور از جون کور و کر باشه ولی اگه خودشم رو نقطه ضعفای اون دست بزاره نمیسوزه حداقل
شوهرم میگه تو بخند فقط بزار اون هرچی خواس بگه
همش میگه زن پسر فلانی اینجوره یا اونجوره
بگو خب چرا اینکارو کنم مامانتو نبر راحت باشم
اونم هرچی بخواد حرص بخوره.زهر خودش کنه سفرو
فلانی رفته به مادرشوهرش کمک کرده خونه تکونی کردن
بگو خدا خیرش بده
میخوان بیان دخترش اونجاس
بگو آره خانم باشخصیتیه
مادر شوهر منم میگه منم بدتر نمیرم سمت خونش🤣
من کلا تو تایپکات دیدم حرصی هستی از مادرشوهرت
خب خودش تنها با هواپیما بره شما برید جای دیه🤣
ولی بنظرم اون دیده توحرص میخوری فهمیده نقطه ضعفتو
مادرشوهر موجودیس که با عروس مشکل داره و وقتی عروس نداره تو صورت پسرشم نگاه نمیکنه ها ولی وقتی عروس میگیره پسر براش شیرین میشه و یادش میوفته پسر داره🤣
من خیلی دیدم😂
بنظرم آدم به شوهرشم نباید نقطه ضعف بده
که بلدبشن چجوری برنجوننت
خب طبیعیت مادره
میگن تو دامن من بزرگ شده قدکشیده رعنا شده فقط باید مال خودم باشه
نه مادر خوشبختی بچشو میخواد نه خراب کردن اعصاب و زندگی بچشو
ولی مهم اینه مرد اولویت بندی کنه بین‌مادر وهمسرش
خب دخترم اولادشه اونو چرا همیشه یادشونه
مرد هیچوقت مادرشو ول نمیکنه زنشو بچسبه
سلام بی خود ذهن و روان آت را با این حرف ها آزار نده .
هرکس خودشه . بنظر من ب خودت خوش بگذرون الکی هم گیر نده مادره دیگه ‌. چیزی هم نگو چون احترام حفظ بشه بهتره فک کن مامان خودته .....بگذر بزار ب همتون خوش بگذره .
هرچی بری تو قیافه یا ب تیکه انداختن و..‌‌اینا فک کنی بیشتر بهت خوش نمگذره
نمیدونم از چه لحاظ میگی اما الان که بچم بغلم اوت حس حسادت مادرشوهرا رو درک میکنم
مامانا ما که شوهرمون دادن شهر غریب،دل ندارن مگه؟اجازه بده رد کنم این منطقو
اما شوهر این خانوم مشخصه اکثرا پشت زنشه
همینو میگم دیگه حسادت بیجا.خودم یک عدد غریب هستم
ادامش گفتم سمیرا جون حسادت بیجا.متاسفانع الان من خودمم ته دلم همینه نکنه بچم منو کمتر دوست داشته باشه
من اصلا مادری که زندگی بچشو خراب کنه درک نمیکنم
بیخیال بابا حوصله داری برو خوش بگذرون بعد که برگشتی اگه هی دهن ب دهن بشی باهاش میگی کاش یه دروروز رفته بودم از خونه بیرون میذاشتم بهم خوش بگذره
یه گوشتو در کن یکی دروازه‌
من همیشه به شوهرم میگم،اگه گوشو میخوایم گوشواره رو هم باید بخوایم،به دنیا اوردیمش قرار نیست تا اخر عمر پایبند من بشه بیا جوری تربیتش کنیم همیشه طرفو حقو بگیر،هیچوقت توقع ازش نداشته باش،تو هر برهه ای رسید بزار با چیزایی که خوشحاله عشق کنه،امیدوارم خوب تربیتش کنم عروسمو اذیت نکنه،چون قراره تا اخر عمرش با اون زندگی کنه
منم درک نمیکنم اون بحثش جداس عزیزم.این خانوم همیشه داره حرص میخورم از حرفای مادرشوهرش من میگم نکنه هم خودشو اذیت میکنه هم اونو خوشحال
این خانوم دیگه از اونور بوم افتاده همیشه طلبکاره از مادرشوهرش😂
دقیقاما میگیم سعیمونم میکنیم بچمون هرطورمنطقیع وطرف حقه باشه اما خب بعضی مادرشوهرا ومادرا عجیب حسودن
درسته باریکلا به منطقت بچه باید از یه جایی کنار احترام به مادرپدر مستقل بشه بعضیا این روشون نصب نشده
جات میبودم همه حرفا رو میشنیدم لبخند تحویل میدادم عوضش با شوهر وبچم عشق میکردیم
مگه جنگه😐😐😐😐
سلام ازی جان خوبی ایلدا گلی خوبه؟
سلام عزیزم انتخاب باخودته اون سفر رو باید بری
یا میتونی حساس باشی به کام خودت تلخش کنی یا چشماتو ببندی وخوش بگذرونی
فدای طرز فکرت ♥️خب من دامادمو انتخاب کردم 😂😂😂😂😂
سلام عزیزدلم تو چطوری
خوبه خداروشکر داره با خاله اش بازی می‌کنه
خوبم منم شکر.جان دلم دخترک بلا
دخمل تو چطوره😍
خوبه الهی شکر درحال شیرخوردن وممه بازی
بلااااا هرچیز کوچیکی میبینه میخاد بزاره تو دهنش اخم میکنم بهش میخنده زد میشه😐
عکسشو نمیدی ببینم😍
😂😂😂سیما بدون اقرار (اگه درست نوشته باشم)میگم برام مهمه درحالی که به من احترام میزاره،ولی تو جمع پشت همسرش باشه،حتی اگه حق با من باشه،میدونی اصلا دلم نمیخواد عروسم احساس بی کسی کنه تو خانواده ی من چون به هرحال چشمش به همسرش ،امیدورام هیچوقت پسرم بین من و عروسم قرار نگیره،ولی باید یادش بدم جنس زن لطیفه،درست باهاش برخورد کنه،انشالله که از پسش بربیام😂
برا من یکی از اهدافمه😉
عزیزدلم. ماشالله بهش🥰🥰بلا هستن بخدا نازمیان دعواشون نکنی
مادرشوهر خاهرم مریضه فقط ۴ روز پیش جاری خاهرم که خاهرزاده شه مونده الان بیست روزه پیش خاهرمه. اوایل به بهانه مریضی میگفتن اینجا بمونه الان هم دو روزه جاریش رفته خونه مامانش خاهرم بیچاره کلافه شده بخصوص که مادرشوهرش خیلی فرق میذاشته جفت جاریا خونه ساختن واسه خاهرزاده ش قالی خرید واسه خاهرم هیچی کلی مس داشت پارچه های چادری همه رو داد خاهرزاده ش. مادره زنگ میزنه بیاین منو ببرین میگن همونجا باش جات خوبه. اون ۴ روز اول فامیلهاشون کلی پول و پسته و موز آووردن هیجی رو ندادن به مادرشوهره . دامادمون مجبور شد از جیب خودش خرید کنه
خاهرم چیکار کنه😭😭😭😭😭
سمیرا دختر من با کل جهیزیه در نظر داشته باش😆😆
ای خدا جانم ماشاالله ❤
حتما الان
دکتر گفته فقط دو هفته استراحت الان یه ماه از عملش میگذره
فدات عزیزم۰
عزیزم،انشالله که بتونم درست تربیتش کنم
ای خدا جوووجه😍😍
تایپک بزن بریزیم اونجا😂
انشالله عزیزم حتما میتونی
حوصله تاپیک ندارم
خدا حفظش کنه
خونه نداره مگه؟ببرن بزارن خونش
سلامت باشی
چرا داره پسرش گفته دلت واسه خونه ت تنگ نشده گفته اونجا سگ هم زندگی نمیکنه. خاهرم بیشتر از زرنگ بازی جاریش حرصش گرفته و فرقایی که مادرشوهرش میذاشته الان اونوقت اینجوری
فدایت
واقعا حق داره خیلی سخته
خدا کوچولوهاتونو حفظ کنه
باتمام وجودم حال خواهرتون درک میکنم
حق داره والا
خاهرم هم حساسه سابقه پانیک داره میترسیم بهش فشار بیاد دوباره مریض شه
فدای تو گلم خدا یاسین جانتو نگه داره برلت
دقیقا مث مادرشوهر خاهر من شد
کلی ب اون عروسا میرسه احترامشونو داره
بعد عمل داشت انتظار داشت چون خاهر من بچه نداره بره و ازش مراقبت کنه خاهرمم اصلاااا ب روی خودش نیورد
برن مسافرت خو
فقط مث یه مهمون رفت عیادتش
یه جیزیش بشه یقه خاهرمو میگیرن جالبه پدرشوهره هم اصلا نمیکه بیا خونه . مادرشوهره چند بار به پسر بزرگه ش زنک زد کریه مرد بیا منو ببر نبردش میگفتن مریضیم درصورتی که هم سرکار میره غروبا هم با زن و بچه ش میره بازار
ببین من به وقتی پای مادرشوهرم آسیب دید بعد دلم نیومد خونش کثیف باشه .رفتم ریختم بیرون تمیز کردم جارو کردم خلاصه باردار نبودم خیلیم حرف می‌زدند از بابت بچه نداشتن.گذشت شب مهمون اومد واسشون من شاپو هم درست کردم سفره رم چیدم گفتن خداروشکر خیلی زندگیت تمیزه تو روی خود من برگشت گفت آره دخترم با شکم پر اومد کارامو کرد
وای شوهرم داره،وای خوب میتونه سربار باشه بره خونش دیگه
ببین کی گفتم میشه وظیفه ی خاهرت
سر پیریش هم بیوفته باز خاهرت باید بهش برسه
یه بار خاهرم بهش گفت چرا انقدر فرق میذاری گفت خاهرزاده مه معلومه بیشتر دوستش دارم باید بیشتر هواشو داشته باشم
اگ تقسیم میکردن روزا رو بین پسرا و دخترا خیلیم خوب بود ثوابم داشت بلخره پسرشم بود
ولی اینجوری دیگه خیلی زور داره
از اون موقع فهمیدم این آدم علنا اهل فرق گذاشتنه احترام نمیفهمه نکردم براش
جاش بودم میگفتم خاهرزاده باید یه فرقی بینمون باشه پس اون بیاد ببرت
دقیقا
دقیقا خاهرم از مرموز بازی اونا حرصش گرفته به شوهرش گفته مادرت هیچکاری واسم نکرد واسه من طلا نخریدن زنداداشت رو طلا بارون کردن من فقط محض رضای خدا نگهش میدارم
ولی خواهرشما بنظرم باید به مادرشوهرش بفهمونه که بفهمه کی به کیه
جاریش انقدر زبون بازه قاتل رو بیگناه میکنه بیگناه رو میبره بالای دار بای
به خاهرم میگم تو پانیک داری سابقه غش کردن داری چند بار غش کرد افتاد سرش زخمی شد خودتو بزن به غش
صاحب تایپک جان اهل شیرازی؟؟؟
نه عزیزم شهرستان اطرافش هستم
😐😐😐😐😐
آره دقیقا
منم یک عدد استان فارسی ام
همینقدر زیبا
عاطفه جان نمیدونم این کار درسته یا نه ولی خب به شخصه اگر فرق بذارن بین منو کس دیگه سعی میکنم طرف اون آدم نرم حالا به ابجیت بگو یه طوری حلش کنه
یاسمن
بببین
بچه کوچیک داری با خودتت همه چی ببر
اروم باش بعونه دستش نده .. ظرف غذای بچه قاشق زیر انداز غذا ...‌
همه‌چی ببر
واسه دل دردش تب ش همه چی جلوتر بزار
حواست باشه بچه کوچیک چندتا مادر میخواد .... حواست فقط به بچه تو خودت باشه و خوش بگذرون ...‌
عزیزم منم هرجا بخوام برم مادرشوهرم سرجهازمه بهترین چیز بی محلیه انگار که نمیبینیش انگار که صداشو نمیشنوی تا میتونی با همسرت بگو و بخند و خوش بگذرون اگه باهات گفت و خندید تو هم بگو بخند اگه غر زد نادیده بگیرش
خاهرم بهش محل نمیده ولی اصلا از رو نمیره من تعجب میکنم چطور دلش واسه خونه زندگیش تنگ نمیشه
بدون اغراق سمیرا جان 🤣🤣
خدا بهت صر بده من ازدواج اولم با شوهرم میخاستیم بریم مشهد آفا ننه ش و خاهرش و شوهرخاهرش هم آوورد خاهرش یه پسر داشت زلزله از دماغم درومد . برادرخاهر باهم میرفتن بیرون من و دامادشون این وسط بوق بودیم جالب بود شوهره زودتر رفت خونه ش زنش نشست گریه کرد آحه وقتی شوهرت بود آدم حسابش نمیکردی
سمیرا.من ترجیح میدم اصلا تو موضع مقایسه قرار نگیرم که بچم بخاد انتخاب کنه
از همین الان میگم
نه از عروس و پسرام‌توقع بیجا میکنم
نه بهشون اجازه میدم ازم توقع بیجا داشته باشن
دو ایالت کاملا مستق و خودمختار
*مستقل
دقیقا منم،اصلا دلم نمیخواد هی توقع بیجا از پسرم بکنم یعنی چی اصلا زندگی داره خودش
اینجور مادرها نمیفهمن
و هیچ تلاشی هم برا فهمیدن نمیکنن
ما عقد بودیم‌میخاستیم‌بریم بیرون
شوهرم به مامانش اون موقعها محل نمیداد
منه خر هنوز روی واقعیشو ندیده بودم اصرااااار که مادرجون تنها نمون تو هم بیا
بعد مادره میگفت میلاد و میثم (نوه های دختریش) نفهمن داری میری گردش ناراحت میشن نبردی
اصلا ی توقعات عجیب و غریبی
یا مثلا پولاشو میده اون یکی پسر و عروسش
بعد از شوهر من‌انتظار داره
که البته براش برآورده هم میکنه😒
مرجان الان ی نفر میاد میگه یعنی چی نمیفهمه؟تو خودت هم مادر شوهر میشی
یا میگه مگه مادر خودت مادر شوهر نیست😐😂
رقیه من خیلی اذیت شدم،اصلا دلم نمیخواد عروسم خار تو پاش بره واقعا،نمیدونم شایدم نفسم از جای گرم بلند میشه
عزیزم الان بارداره باز،اون قضیه رو براش تازه نکن
نه عزیزم هرکسی یه ذات داره..
خداروشکر هزاران مرتبه باسه عزیزم
اره الهی شکر
ولی هیشکی با مادر شوهرش نمیره کیش😂اکثرا با مادر شوهر میرن مشهد😂😂😂
خداروشکر شوهرم این اخلاقو نداره مادرشو با خودش بیاره یجا وگرنه من دق میکردم
هرچند که اصلااا اهل دخالت نیس
🤣🤣🤣🤣
میگفتی خب پس شما نمیای! ما دوتا میریم 🤭
شیما
یاسمن
من مادر شوهرم ک‌میاد هیچی جلو ماشینم‌میشه من هیچ وقت جلو ماشین و و‌ندیدم
من ننوشتم‌بدوق اقرار ..من اصلا این کلمه رو استفاده نکردم ای بابا
شما مادرشوهرتون ک میاد هیچ..حلو ماشین‌م‌میشینه ؟؟؟؟
بهترین گزینه بی محلی هرچی گفت انگار نشنیدی
شما اول نگاه کن من به کی ریپلای زدم
مامان یاسین رو گفتم
بخدا که مارو مسخره میکنی تو سمیرا خانوم😒
عزیز به هیچ جات نگیر حرفاش رو .دیگه حالا اونا هم میخوان بیان و کاریش نمیشه کرد .فقط سعی کن بی تفاوت باشی نسبت به حرفاش .اگه پدرشوهرت آدم منطقی هست به شوهرت بگو از قبل به پدرش بگه که به مادرشوهرت بگه حداقل توی سفر زبون به دهن بگیره
مادرشوهر من همه جا میره فقط ببرینش بگردونش همه جا میاد، ترکیه هم بری میاد
حالا باز خوبه دوبار رفتیم مشهد خودمون تنها رفتیم، اونم حرصش گرفته بود ک چرا نبردیمش میگفت همه میگفتن چرا همراه پسرت نرفتی😐😐
حالا چون خواهرشوهرم هم اونجاس بهشم گفته داره میاد، دیگه چاره ای نیس این چهار پنج روزه باید تحملش کنم
آره از الان دارم با خودم میگم ک نادیده بگیرمش و با شوهر و بچم خوش بگذرونم
من از اول رفتم جلو نشستم، اصلا عادتش ندادم، اگه میگفتم شما جلو بشین الان دیگه عادت کرده بود
سمیرا چهار پنج روز بیشتر نمیخواییم بریم
تا دم درم با مادرشوهر خوش نمیگذره چه برسه کیشششش🤣🤣🤣
صبر عظیمی از خداوند منان برایت خاستارم😆😆😆😆
واااای حالمممممممم بهم میخوره از این حرفاشون حرفای خودشونو الکی ب زبون یکی دیگ میگن
مامانم اینجور چیزا که میشنوه
میکه همه کیا هستن
یکیشو به من نشون بده تا بهش بگم 🤣

بابای من از پسرا و دومادا توقع بیجا زیاد میکنه
بعد میگه همه بهم گفتن پسرات و دومادات مگه نیستن که خودت فلان کارو کردی
مامانمم همیشه در جوابش اینو میگه
اون دیگه هیچی نمیگه🤣🤣
درست میگن والا من که اینجوریم انگار کلا کر تشریف دارم اونجور بدتر میسوزن که به خودت میگیری فقط بعدش یه لبخند تندی بزن که از رو برن یعنی اینکه برام مهم نیست حرفت
همین جور نظر داده چیزی نیست بخوای به دل بگیری گلم
بزار بگه تو خودت رو کمتر از کسی ندون که احساس کنی منطورشون به تو هستش اتفاقا تو هم بگو اره والا عجب زن خوبیه منم خیلی دوسش دارم دیگه اسمشو نمیبرن من خودم امتحان کردم
تنها سفری که دوتایی رفتیم ماه عسل بود. از اون به بعد همیشه باهامونه. خودش که هیچ یه دخور و نوشم میاره😓😓😭😭
خدا به دلت صبر بده. من که دوس دارم خودمون بریم. جالب اینجاس با اونیکی بچه هاش نمیره ولی با ما دوس داره بیاد.
واسه خرید عید رفتیم مادر و خوا۶رشم اومدن، هرچی واسه بچه پسند کردیم اونا دماغشون گنده کردن هیچی نتونستیم بخریم. الان داره عید میشه ما هنوز واسه بچه بیچارم چیزی نگرفتیم. همیشه باهامون اومدن و حرص خوردم.ای
خب تو چرا به حرفشون گوش میکنی
هر چی پسندیدی بگیر
اینا رو گفتم که بدونی من بدتر از توام. خودم فقط تونستم اینجا خالی کنم.
چرا هر جا میری میبریشون؟
خودتو شوهرت برید خرید
از چشم شوهرم میندازن اونم منصرف میشه.
امان از این جور مادر و خاهرشوهرا
اماااااااان
قبل از من با شوهر هماهنگ میشن. من وقتی میرم ماشین سوار شم میبینم تو ماشین نشستن.
بنظرم‌مشکل از شوهرته
اونو اول باید متقاعد کنی
اون باید از مادر و خاهرش کم‌کم مستقل بشه
من باشم‌میگم نریم خرید چون فایده ای نداره
بریم ی چرخی بزنیم به مامان و خدهرت خوش بگذره بعدش برکردیم خونه
چند سالتونه؟
بنظرم سنتون کم باشه
تقصیر شوهرته
چرا باید به اونا خبر بده که میخای برا بچت خرید کنی
خدا بهت صبر بده
ببخشیدا الان خرید عروس داماد هم خانواده شوهر نمیان چرا باید برا خریدای عیدتون اونا بیان🙄🙄
تو یه خونه زندگی میکنین
؟
خخ منو شوهرم اصلا دلمون نمیاد تنهایی بریم مسافرت تک تنهاییم تا بریم جایی شوهرم میگ مامانت اینار برداریم من میگم بهشون
یا خاله هامو میگم یا داداشمو
تنهایی اصلا خوب نیس دور هم باشیم خوبه
دو نفریم که رفتیم ابجیمو با خودمون بردیم
الانم که میخواهیم بریم با خاله ام اینا بابام همراهمون هستن
خانواده ی شوهر چی هستن که بخوای باهشون بری سفر
😂😂😂😂
نه همینجوری نمیگه چیزی، به شوهرم گفتم همه جا میریم میگردیم
ما خریدای عروسیمون مادرشوهر و خواهرشوهرام همرامون بودن 😑
ماهم میگیم یکی باهامون باشه بهتره بیشتر خوش میگذره ولی دوستی رفیقی، نه خانواده شوهر😕😐
خداااارووووشکرررررررررررررر ک شوهرم متنفره کسی پیشمون باشه ب غیر ازمامانم ک هرجا میگه بیا بریم مامانمم نمیاد میگه شما جوونین راحت باشین
ماهم می‌خواستیم بریم مشهد شوهرم گفت به مامانت اینا بگو بیان همرامون دیگه گفتم ولی نیومدن
حرف زد کونتو کن بهش بابا😂😂😂ببین کی بیشتر آتیش میگیره
آفرین، باشه😂😂

سوالات مشابه