Ooma
پرسش (1400/12/05):

مامان هایی که نوزاد چند روزه دارن لطفا بیان

سلام. پسرم دوازده روزشه. خونه مامانمم و تو یه اتاق جدا. همسرمم از امروز رفت دنبال کار و بارش. تو این اتاق خیلی دلم میگیره. همه شم که پیش نی نی ام و دوتایی فداش شم تنهاییم. امروزم بخاطر رفتن همسرم کلی گریه کردم علائم افسردگی هم دارم. همه ش میترسم و استرس دارم.میخواستم بدونم از چند روزگی میتونم پسرمو حداقل ببرم تو پذیرایی تا پیش بقیه باشیم؟خودم حالم خیلی خرابه.

من از روز اول تو پذیرایی بودم پیش بقیه
مادرشوهر و مامانمم پیشم بودن
الان از لحاظ بیماری کرونا داری مراعات میکنی؟؟؟
اوایل آره اما الان از عوض شدن هواش میترسم.
به نظرم سخت نگیر
دمای محیط رو متعادل کن برو پیش بقیه
خودمم تو همین فکرم.دیگه دارم تنهایی دیوونه میشم
برو فقط حواست باشه بوسش نکنن بقیه
یه سوال عزیزم. شما از کی خودتون تنهایی از نوزاد مراقبت کردید؟یعنی کسی دیگه پیشتون نبود؟من‌همین الانشم همه کاراشو خودم دارم انجام میدم اما باز از تنها شدن میترسم
اینجوری تنهایی که نیمشه حالا اگه خونه خودت بودی و کسی نبود یه چیزی ولی وقتی هستند تنها نمون
تا ۱۰ روز خونه مامانم بودم و یه ۵ روزی هم خونه مادر شوهر بودم و بعدش خونه خودمون بودم البته تا یه ماه تقریبا مامانم همش بهم سر میزد و پیشم بود تاوقتی شوهرم سرکاربود
من همسرم بخاطر کارش فقط دو روز تو هفته خونه است.بقیه شو باید تو شهر غریب تنها باشم.از الان ترس ورم داشته
مادرشوهر نزدیکت نیس
هست ولی استقبال نمیکنه از این موضوع
بهتر 😂😁🙈
الان چرا باید تنها باشی تو اتاق؟خب بیا تو جمع
آره. اما تنهایی هم سخته
نگران نباش وقتی مادر شدی خدا توانایی لازم واسه مراقبت و نگهداری از بچه رو هم بهت داده
قلقش زودی دستت میاد
تنها نیستی
نگران پسرم بودم.خودمم میدونم الکیه و وسواس فکریه ولی دیگه دارم اذیت میشم وقتشه برم تو جمع
اینقدر سرت شلوع میشه که فرصت خواب و خوراک نداری
پسرت کل تامت رو میگیره
تایمت
آره عزیزم...همین الانشم دو شبه چشم رو هم نذاشتم از بس گریه کرده
الان من حموم نمیتونم برم یا باید وقتی خوابه سریع برم اونم با فکر اینکه الان بیدار میشه
پس از قبلا راحتتر میتونی نبود همسرت رو تحمل کنی چون وقت فکر کردن نداری😉
آره عزیزم...گریه م بیشتر بخاطر ترس بود.همین‌که همسرم گفت منم برم سر کار دیگه و ....اشکام سرازیر شد...ترس ورم داشت با اینکه خونواده م کنارمن
هر وقت بخوای میتونی بری پیش بقیه...
من ک از همون اول تو سالن پیش خانوادم بودم
فقط وقتی پسرم خواب بود میبردمش تو اتاق
من بعد ده رو پیاده روی میرفتم با نی نیم...مشکلی نداره ک
اصلا هم نترس...من هم شوهرم صبح تا شب سرکار...شب هم میاد خسته کوفته میخوابه...از ده روزگی تنها بودم...
اصلا هم سخت نیس عزیزم یکم شجاعت میخواد و جسارت، کلا به نظرم از هیچکس توقع نداشته باشیم خودمون بیشتر در آرامش خواهیم بود...
من مادرشوهرم ۵ دقیقه با خونه ام فاصله داره ولی نه تو بارداری و نه الان که تازه زایمان کردم کمک حالم نبوده و خوبه و خوشحالم که مدیونش نیستم و اینو همسرمم میگن ولی تا ۶ شب فقط شبا مادرم میومد باهام میموند اما روزا کلا تنها بودم و خودم تنهایی و ساعت هایی که همسرم بودن کمک ام میکردن...
من سزارین شدم و روزای اول سعی کردم سرپا باشم درکل نمیگم راحته ولی روی پا خودت وایستی خیلی محکم تر و قشنگ تره
ممنون از دلگرمی دادنتون. بله دقیقا حق با شماست.منم سزارین شدم اما از اول سرپا بودم و کارای نی نی و خودم انجام میدم.مادرم فقط زحمت غذا و اینا رو میکشن....خدا از همه شون راضی باشه
عزیزم خیلی سخت گرفتی به خودت
احتیاط کن مواظب باش
ولی لذت ببر از این دوران
الان که تنها نیستی به خودت برس
تو اتاق خودت حبس نکن
عزیزم سخت نگیر من تازه تو شهر غریب واستراحت مطلقم هستم اینقدرخودمو اذیت نمیکنم خدای نکرده افسرده شی خودت ضرر میکنی پس خوش بگذرون دنیا دوروزه یکم قلقش دستت بیاد تمومه
بچه درست به شیر و رسیدگی نیاز داره ولی کنارش یک مادر شاد و سرحال میخاد
تو که حالت خوب باشه مطمعن باش بچتم آروم و سرحال بزرگ میشه
اتفاقا بعد زایمان حضور همسر خیلی برات مهم میشه
اوووف برو خداتو شکر کن تو اتاقی دوتا ادم اونور پیشتن من زایدم کرونا داشتیم تنها موندیم تو خونه تا یک ماهم کسی از یک کیلومتریمون رد نشدن تنها بودیم 😂😂😂😂😂😂
منم خودمو چند روز حبس کرده بود تو اتاق حتی دستشویی هم از سرویس حموم استفاده میکردم بعد از چند روز افسردگی گرفته بودم یبار داشتن مادرم اینا شام‌میخوردن رفتم سر سفره اشون بنظر خودم انگار از مسافرت اومده بودم یجودی بود ازبس تو اتاق بود فک میکردم دخترمو بیارم تو حال سرما میخوره ولی کم کم دیگه طبیعیش کردم
اره دقیقا منم وقتی شوهرم شبا میومد خونه بهش میگفتم دخترت اصلا نذاشت فلان کارو کنم یا بخوابم و اینا یکم غر میزدم راحت میشدم
اره ولی وقتی نمیشه باشع خب چه کنیم
باید سرگرم کنه خودش رو
چ سخت گرفتی بروتوپذیرایی من تاده روز خونه خودم بودم مادرم وداداش ام اومدن بعدم رفتن
وخودم لچه بغل شصت کیلومترتوجاده بودم هرلحظه اونم تو بهمن وفروردین ک هواسرده خداروشکرهیچی نشد
منم دقیقا همین حالم....
دقیقا
بچه ب بغل
آفرین به دل و جراتت
خخخ دل وجرات نمیخوادخواهر الان یکم همه چی واست سخته اماکم کم انقدراحت میشه ک بچه داری میشه یک کارعادی واست
من ۱۰ روز مادر خونم بود بعد اونم تنها بودم فقط هر روز یکی دوساعتی میومد پیشم تا ۴۰ روز بعد اونم دیگه رفت از اولم خودم بردم حموم سخت نگیر برو داخل جمع اینجوری به خوای بترسی فردا تا از خونه دربیایی مریض میشه برای تنهاییم نترس انقدر اذیتت میکنه که تا بخوابه تو هم میخوابی اصلا تنهایی رو نمیفهمی
منم شوهرم صبح میرفت شب میومد
عزیزم منم مثل شما بودم دو سه روز اول پسرم زردی داشت داخل دستگاه تو اتاق بود. خودمم از صبح تا شب اونجا. حتی ناهارمم تو اتاق میخوردم.
اصلا یک حال بدی بهم دست داده بود، داشتم افسردگی میگرفتم.
دیگه بردمش داخل پذیرایی کنار بخاری تشکش رو انداختم. مامانم مادرشوهرم و بقیه پیشم بودم.
من‌از روز دهم به بعدم لباس گرم تنش میکردم میبردمش خونه مامانم
مرسی عزیزم....
منم اوایل بخاطر کرونا و اینا همین کار و کردم و دقیقا حس شما رو دارم....تنها میمونم بدتر آنقدر افکار منفی بهم هجوم میاورد
آفرین
سلام عزیزم
نترس راحت ببرش بیرون مشکلی پیش نمیاد که
من که از روز بعد زایمانم تا الان همسرم نبوده درسته سختمه ولی دیگه عادت کردم
سعی کن اگر میتونی وقتی بچت ۴۰ روز رد کرد بزارش پیش مامانت برو بیرون برو بازار بگرد حتی شده نیم ساعت
من چون مامانم خیلی توانایی بچه نگه داشتن نداره متاسفانه بیرون خیلی نمیرم ولی هفته دو جلسه کلاس رقص میرم خیلی واسه روحیه خوبه
تازه با بچتم میتونی بری بیرون دیگه الانم کم کم هوا گرم میشه ببرش اینور اونور
تو خونه نمون تنها روحیه داغون میشه، من کشیدم، نزار افسرده بشی، بخدا من پشیمونم چرا تا یک ماه پیش همش زانوی غم بغل گرفته بودم که چرا شوهرم نیس
تازه برو خداروشکر کن شوهرت باز دو روز در هفته هست بخدا من الان به همین یکی دو روز هم راضی ام🥺
عزیزم.....واقعا خدا خودش کمک حال امثال من و شما باشه...راه کارهای خوبی دادین مرسی حتما سعی میکنم
چرا اتاق جدا هستی
من رفتم خونه مامانم، برام یه تخت یه نفره گذاشتن وسط پذیرایی، روبروی کولر 😁
بهتر
بعضیا قصد کمک کردن هم داشته باشن باز بیشتر دخالت میکنن تا کمک
من تا 28 روز خونه مامانم بودم بعد جمع کردم اومدم خونه خودم
هیچ خونه مادر شوهرمم نرفتم
روز زایمانمم طایفه شوهرم و خوده شوهرم کرونا داشتن تا 2هفته نبودن😄منم راااااحت
من از اول پسرم بردم پذیرایی فقط به هفته خواهرم پیشم بود واسم غذا درست میکرد

سوالات مشابه