سر کنکور من بهترین رشته قبول شدم ولی دختر خالم یه رشته معمولی ولی برا فوق مامانم میگفت حالا اون قبول میشه ولی تو نه اینقدر رو مخم رفته بود که قبول نشدم دولتی با دیدن نتیجه ها زجه میکشیدیم باعث شد عصبی بشم ومامانم به کارش ادامه داد من ازاد شدم ورفتم راحت شدم
دیشب مادرشوهرمیومدندخونمون گفتم حالا مامانم رو هم میگم خواهرم رو هم گفتم و غذا حسابی پختم چون خونه مادرشوهرم بهترین غذا بهترین میوه رو میزارند جلوم ولی با اینکه مامانم خیلی زیاد پول داره و سه تا حقوق دارند ولی خسیسه مثلا میوه یک نوع اونم پلاسیده من میرم خونش چای رو خودم دم میکنم بعد میبینم چای نپتون انداخته میگم چرا میگه چون رنگش بیشتر میشه و همه خواهر ام قبول دارند مثلا نه اجیل نه چیزی کیکم خودم میگیرم که چلو شوهرامون خجالت نکشیم
منم به خاطر احترام به مادرشوهرم غذا حسابی پختم الان به من میگه چرا اینقدر میخورید کمتر خپل شدی😔 ببین دختر خالت لاغره
واینم اضافه کنم که قرصهای افسردگی فوق العاده تپل میکنه ومن از اونروز تپل موندم من غذام رو هرکی ببینه تعجب میکنم میگه اینقدر که کمه ولی خب تپلم استخوان بندیم درشته
الان صبح زده کلی دعوا کرده کم بخورید اینقدر غذا نپز اینقدر نخور سکته میکنی میمیری ببین من نمیخورم البته از خسیسی چیزی نمیخوره تا مبادا پولش بره میگه من اجتماعی ام مادرشوهرت نه من میگم کم بخپرید مادرشوهرت میگه بخورید ببین فلانی لاغره یا من رو ببین کم میخورم درصورتیکه خونه بچه هاش اینقدر میخوره که خواهرم میگه مامان قندت بالاست کمتر بخور ولی خونه خودش اصلا
ولی با اینکه زندگی سختی داشتم الان خوشبختم و هزار مرتبه شکر میکنم شوهرم هر اخلاق بدی داره از اون زندگی بهتره و راحت شدم
نتیجه اینکه کسی رو با کسی مقایسه نکنید شاید یکی ظاهرش خوشبخته ولی باطنش نه جلوی بقیه خوشبخت نشون میده خودشو
خداروشکر ک زندگی خوبی داری
وقتی خونه مادرت اینجوریه بنظرم رفتوامدتو کمتر کن ولی قطع نکن
واینکه شاید یکی بخنده با خودمون میگیم وای خوش به حالش چقدر خوشبخته ولی نه از ته دل نمیخنده
متاسفانه نمیشه چون خانواده شوهرم سرکوفتم میدند که مامانت فلان کرده چرا اینجوری کرده،😔😔
هرکی زندگی خودشو داره الان من خودم خاهرم خیلی پولدارن خونه ماشین همه چی داره ولی من دعا دعا میکنم ی مسکن ملی اسمم دربیاد اما ناشکر نیستم چون شوهرم عاشقمه
این چیزا خیلی بده اما تو با شوهرت زندگی ارومی دارین خداروشکر کن
زمانی میخواستم بچه دار بشم میگفت زوده نکن اینقدر بی محلی کرد که برا زایمانمم خودم تنها رفتم زایمان طبیعی ولی اینقدر زایمانم خوب بود که احتیاجی بهش نداشتم
برا بقیه خاهرتم اینجوریع یا فقط باتو
دقبقا مقایسه زندگی رو نابود میکنه
عزیزم اصلا مهم نیست یکمدت بی اعتنایی کنی درست میشه هرچی از آدماهای منفی زندگیت دورتر باشی برای خودت بهتره
ولی خب خواهرام بابام بود نمیزاشت ولی برامن نبود😔
هرکسی زندگی خودشو داره مشکلات خودشو داره
اره اونا خوبند باهام حتی میدونند تمام بدبختیهام به خاطر مامانم بوده
هرچیم بگم غصه نخور واقعا نمیشه بعضی رفتارا ذهن ادمو مدت ها درگیر میکنن
دقیقا کسایی که پولدارند اندازه پولشون مشکلات دارند
تو مامان خوبی برا پسرت باش 🙂😘
دقیقا الان براش بهترین چیزها رو میخرم تا مثل من کمبود نداشته باشه از خواسته های خودم میگذرم تا بهترین ویزها رو براش بخرم
متاسفانه مامانم باعث شد افسرده بشم ولی خدا نخواست برم اون دنیا الانم پسرم رو که داده بهترین نعمته لذتشو میبرم شاید خدا محبت مادر رو ازم بینصیب کرد ولی به جاش یه چیز بهتر بهم داد
الانم با دختر خالم دشمنیم انگار هر دو فکر میکنیم زندگی اون بهتره اونم همین فکرو میکنه
متاسفانه هنوز خوب نشده امروز میگه تو خیلی میپزی ولی من به اندازه ببین فلانی لاغره تو چاق
یه کلمه بگو شوهرم چاق دوست داره مشکلی نداره با چاقی من
خوب میگفتی من بچه شمام نصف من بخاطر ژنتیکه نصفه دیکه محیط که بیشترین تاثیرش رو از تو و بابا گرفتم
برعکس مادرشما من مادرشوهرم ابنجوریه بعددوماه بهمون گفت واسه شام بیایید بالامام رفتیم...بعدشوهرمن فقط سینه مرغ میخوره قشنگ خودشم میدونه....بعدروسفره که نشسته بودیم تموم رونهاروتعارف دومادش کردیعنی اگه بگم دوماوش چهارتارون خورددروغ نگفتمممم...بعدکه رسیدبه احپدمن ازتوقابلمه یه دونه سینه کوچک گذاشت توبشقاب وجلوشوهرم...حتی خواهرشوهرمم گفت مامان این واسه داداشم کمه
ولی مادرشوهرم گفت همینه که هست شوهرمم ازحرفش ناراحت شدو سینه مرغونخورد......برعکس ماورش دیشب خونه پدرم بودیم مادرمن انقدغذاوتنقلات میزاره جلوشوهرم که خودش اب میشه ازخجالت....
خودت به خودت کمک کن دخترخاله ت رو از پاک کن والله ما که بادخترخاله هامون خوبیم سالی یه بهر بزور میبینیمشون
همه ادمهامثل هم نیستن الان مادرشوهرم نامنومیبینه میگه چی پختی بیا بالاباهم بخوریممم...
درصورتی که وضع مالی اوناخیلی بهترازماستتتت خیلی..اونا پنجاه ساله دارن کاسه خودشون پول درمیارن کلی ما سه ساله...
اگه هم تو رو دید دوباره ازش تعریف کرد تو هم بیشتر از دخترخاله ت تعریف کن بفهمه دیگه حساس نیستی برات مهم نیست دست از سرت برداره
البته اینارو به تو میگم من بودم یه روز انقدر جیغ میکشیدم غش میمردم تا دست از سرم برداره
مامان منم یکم اهل مقایسه اینا بود و غر زدن بود البته نه در این حد بابام رو هم تحریک میکرد اونم مارو بادخترای همسایه مقایسه میکرد اونا فرز و کاری بودن ما خاهرا تنبل و خوشخواب🤣🤣🤣🤣ولی الانها دیگه خیلی بهتر شده
مامان منم مقایسه میکرد با دختر خاله هام
خدا رو شکر دور از مجلس هیچ پخی نشدن
بخدا یعنی اونا چادری بودن چادر اونا مدام میخورد تو سر ما حالا الان خانوما با ساپورت میام بیرون همش به مامانم میگم نگاه کن ما رو میکشتی بخاطر اونا
البته مامانم خیلی اذیت نمیکرد که افسرده بشیم منتها مقایسه میکرد
عزیزم آخه چراااا
حالا ک اون اینجوریه تو هم یکم سر ب سرش,بذار
چرا مظلوم نشستی و خودتو محکوم ب قرص افسردگی خوردن کردی
کسی ک روحیه آدمو خراب میکنه تو هم چند دفعه مثل خودش برخورد کن
مثلا برو خونه بگو انقد کم غذا میذاری خودت سیر میشی?
یا بگو پوستت چقد خراب شده فلانی رو ببین هم سن شماست پوستش صاف و خوبه
اگر بهت کنایه میزنه تو هم مث خودش جواب بده
اگر میگه چاقی با خودت حرص نخور
بگو شوهرم منو اینجوری دوست داره گفته رژیم نگیرم
واسه خودت وقت بذار دختر برو پیاده روی
خیلی روحیه ات خوب میشه
بخدا اگر خودت بخوای میتونی برای خودت تایم آزاد کنی
اگر میگه زیاد میپزی بگو به احترام شما درست میکنم که مهمان هستی و با سفره خالی رو ب رو نشی وگرنه وقتی مهمان نباشه ب اندازه خودمون درست میکنم
چرا تو خودت می ریزی و ب روی خودت نمیاری
خودت داری میگی بخاطر مقایسه شدن با دختر خاله ات دشمن شدی پس در واقعیت شما هیچ تقصیری ندارین
حرفاتو بخون عزیزم
خودت میبینی ک.تو این.حال و روزی ک.افتادی خودت مقصر بودی ک با اینکه اینا رو میدونی ولی بازم خودتو درگیرشون میکنی و با حرفای مادرت خودتو آزار میدی
مام خیلی تنبل بودیم ۴تاخاهریم سرخونه جارو کردن دعوا بود بخاطر اینم مدام مادرم از دختر عموم تعریف میکرد
عزیزم کلا این مرام مادراس همیشه بچه های مردم از ما بهترن😕😂😂
ولی مامانای ما از مامانای مردم‌بهترن..
بعضی از خانواده ها فک میکنن با مقایسه کردن اون بچه سر ب راه میشه ولی نمیدونن دارن چ کار اشتباهی میکنن
بشین باهاش حرف بزن. بگو دوست ندارم مقایسه شم با فلانی. حس بدی پیدا میکنم. خودشم دیگه متاهلی و کمتر ارتباط داری با خانواده خودت
خوبیش اینه شوهرم خودش تپله چیزی نمیگه😂😂
مامان منم کوچیک بودم با دختر خاله هام مقایسه میکرد بزرگتر ک شدم دیگ مقایسه نکرد
متاسفانه با کارهای مامانم دچار حمله پانیک شدم یه مدتی ولی براش مهم نبود
دقیقا ولی خب اکثر وقتا به خاطر احترامش و بیشتر به احترام پدرم چیزی نمیگم 😔
مامانم کار خودشو میکنه میگه من اجتماعیم میفهمم شماهانمیفهمید میگم که اینقدر رو مخ روانپزشک میرفت تا اون میگفت نه اینکارو نکن همشون پول میخواستند یکبار نشد وقتی مامانم نبود بگند مشکلت چیه همش تو اتاق دکتر بود خب من چی بگم جلوی خودش
من از طرف مادر شوهر باید بگم امروز بهترین غذا رو پختم از طرف مامانم بگم کوکو سبزی یا نون خالی مامانم خپشحال میشع میگه افرین دخترم که کم میخوریو میپزی😂😂
ولی اصلا خودشو با بقیه مقایسه نمیکنه مثلا بقیه رو که به بچه هاشون میرسند رو نگاه نمیکنه میگه اشتباه میکنند خوب نیست من مثل اونا نیستم که من اندازه خودم😂😂
مثلا خونه مادرشوهرم اینقدر خوب پذیرای میکنه انگار همش دلم میخاد برم اونجا حالا بماند اونم خیلی حرفا میزنه ولی هیچی نمیگم ولی خونه مامانم خودمون باید بریم یه وای زوری دم کنیم ولی بازم مقایسه نمیکنم به مامانم بگم چرا به شوهرم میگم اینجوریه نمیشه کاریش کرد
باردارم که بودم محلم نمیزاشت که چرا زودتر از خواهرت باردار شدی
ولی من با انرژی خوبی که خدا بهم داده بود با پای خودم تنهای تنها رفتم اتاق زایمان حتی پسرم که بدنیا اومد با شوهرم بودم وقتی رسیدند خانوادم که بردند منو بخش ولی زایمان خوبی داشتم درد داشتم ولی انرژی خدا باعث میشد درد رو تحمل کنم زایمان خوبی داشتم همه تعجب میکردند چرا بدون خانوادت رفتی ولی خب چی بگم
حالا مامانم خودش از ما تنبل تر بودا
مامان من هیچوقت منو با کسی مقایسه نکرد😕😕😕
خداروشکر شوهر خوب و فهمیده‌ای داری
مامانتم دیگه نمیشه اخلاقش عوض بشه
تو ب حرفاش توجه نکن و کمتر رفت و آمد کن تا اذیت نشی ولی هیچوقت بی احترامیشو نکن
انشالله همیشه کنار شوهرت و پسرت شاد و خوشحال باشین عزیزم
خوب دخترخالت چرا باهات دشمنه؟مگه اونم مقایسه میکنن باتو؟
عزیزم قدر خودتو شوهرتو و خونواده شوهرتو بدون
و تا میتونی از مادرت دور باش . دوری و دوستی .
از ادمی ک بهت احساس بد میده باعث میشه همیشه تحقیر شی فاصله بگیری بهتره .
قطع رابطع نه ولی کمتر رفت و امد کن .
به عقل نیست وقتی یکی اونم مادرت مدام تو رو مقایسه می‌کند آدم ناخداگاه کم میاره مثل یه موسیقی گوش خراش
ولی نه به اندازه مامانم مامان من ببخشید دستشویی هم که میرم میگه فلانی چیکار کرد تو نکردی لینم بگم تا حالا مامانم یکبارم تشویقم نکرده موفقیتهامو تبریک بگه همش مقایسه مثلا کنکور قبول ضدم گفت رشته فلانی از تو بهتره
خو ول کن اینا خانوادتن مشکل دارن
برا خواهرا و برادراتم همینطوره؟
اخ اخ از این حرف ها تو زندگی همه هست بیخیالی تا کن
چقد من و شما شبیه همیم.با این فرق که من بابامم خیلی کتکم میزد.من تو ٢٠ سالگی ازدواج کردم ک فقط فرار کنم از اون خونه.وااااای چقد گذشته تلخی داشتم.روزی صد بار میگفتم خدیا منو مرگ بده من از خودکشی میترسم.انقد منو میزدن ک یوقتایی از شدت درد بیحال میشدم.ولی دو تا خواهرامو الان اصلا کاری ندارن.اینا دارن از مجردیشون لذت میبرن
من جرات نداشتم یه تار از موهام در بیاد
الان دو تا خواهرام رنگ و مش و دکلره و ...میکنن
نمیدونم حکمت خدا چی بود.ولی الان حال دلم خوبه خداروشکر
شوهرم خوبه
پسرمم ک تمام زندگیمه
از خدا میخوام فقط واسش مادر خوبی باشم
انقد خوب ک اگ روزی مردم بیاد سر قبرم و از خوبی هام حرف بزنه
من پدر و مادرمو بخشیدم
ولی مغزم پاک نمیشه از اون همه ظلم و سختی
حسودیم میشه یه پدریو میبینم ک به بچش محبت میکنه
1025
1400/11/06
