Ooma
کاربر گرامی خوش آمدید.  ورود|عضویت
پرسش (1400/10/08):

زود ایستادن‌ نوزاد

سلام وقت بخیر
میخواستم راجع به تمرین ایستادن برای نوزاد پنج ماهه ازتون سوال کنم
پدر همسرم دستای پسرم رو میگیره و پسرم رو بلند می‌کنه تا بایسته
به نظر شما الان برای پسر من این کار زود نیست ؟ به پاهای بچه و دست و ستون فقراتش فشار نمیاد ؟
همه بهم میگن من زیادی حساس هستم 😔

نخیر حساسیت شما به جاست
قدیمی ترها به این مسائل اهمیت نمیدن محترمانه مطرح کنید ک هنوز برا راه بردنش زوده
متنفرم از ادمایی ک حساسیت مادر رو بی اهمیت جلوه میدن
خیلی حالم بد میشه این کارو میکنن 😔
برخورد سرد و بیتفاوتی بهترین جوابه براشون
کار خودتو بکن و بی اعتنا باش
و روی حساسیت هایی ک ب بچه داری کوتاه نیا
چون اون بچه اگر اتفاقی براش بیوفته همونا اول و اخر تو رو مقصر میکنن
مادر همسرم به زور میخواد دهنش غذا بذاره
خواهر همسرم هم گازش میگیره بچه گریه می‌کنه
خیلی عصبی میشم نمی‌دونم چی کار کنم
من اینجور مواقع بچه رو ب بهانه ایی میگیرم
اون طفل مال توئه،درد زایمانشو تو کشیدی و تو حق داری تعیین کنی دیگران چطوری باشن باهاش
آخ که حرف دلمو زدی
من اصا میخوام بچه امو لوس ترین و بچه ننه ترین آدم دنیا باربیارم
اختیار دارش منم ب کسی هم مربوط نیست😤
ببخش ک انقدر تلخم
خیلی اذیتم این روزا یر این مسائل
سر
جز زنش😂😂
می‌دونم میفهمم منم همینم دقیقا
اینا به کنار بعضیا به شوخی شلوار پسربچه ها رو تو جمع میارن پایین انقدر ازین کار بدم میاد به نظرم بهتره رو شوهرتون کار کنین اونا رو توجیه کنین بهشون بگین که بچه رو بگیرن یا اگه شما چیزی میگین پشتتون باشن و موافقت کنن
وقتی پدرومادر هماهنگ باشن طرف مقابل خودبخود کم میاره
یا میتونین اینجور وقتا دارویی چیزی رو بهانه کنین واز زبون بچه بگین آقاجون من برام زوده اینکارا بموقعش خودم وایمیستم اذیتم نکنین
من یه بار بچه مو سپردم دست مادرشوهرم اومدم دیدم کلی شیر داره میده بچه با اینکه اندازه ش رو براش توضیح دادم ازش پرسیدم میگه فاطمه دخترشو میگه همیشه انقدر شیر به بچه هاش میداد منم از زبون بچه م گفتم مادرجون مامانم طبق دستور دکتر بهم شیر میده زیاد بدی دلدرد میشم شب نمیذارم هیچکی بخابه من خودم دکتر مخصوص بچه های نارس دارم من با بچه های عمه فرق میکنم دیگه بعد اون یمیگه شیرو آماده کن من بدم یا کلا یه کاری بخاد بکنه ازم میپرسه
بدم میاد از همچین آدمایی
مادرشوهرم همینطوره....
بچم سرماخورده بود . بهش کشمش میداد ....سرفه اش رو زیاد میکرد ... بهش میگفتم سرفه اش زیاد میکنه ... اصلا حالیش نبود همینطور میداد . شوهرم و میگفتم میگف هیچیش نمیشه
آخرشم شب تا صب باید خودم نگهداری میکردم...


اینجور مواقع باید پدر و مادر حرفشون یکی باشه
ی سری دیگ هم برگشت گف آنقدر جوش بچه نزن ... بچه مال ماس😑
میگفتی بچه مال هیجکی نبست امانت خداست دو دستای منو باباش منم وظیفمه همه جوره مواظبش باشم و خوب تربیتش کنم
اگه منظورت اینه که سر جاش خودش نگهش میداره که بایسته که مشکلی نداره .اگه منظورت اینه سعی میکنه پاهای بچه راه بره حرکت بکنه این مشکل داره زوده .
من خودم‌حلما میشونم یا بادست سرپا نگهش میدارم پدرشوهرم دعوا میکنه نکن بچه کمرش درد میاد 🤣اینجاست که ادم باید بگه خداروشکر که با دوتا ادم فهمیده طرفی
پسر منم همین کار رو میکردن تو نه ماهگی راه افتاد
سلام مامان جان
وقتتون بخیر عزیزم 🌹
مریم جانم بهتر است تا حداقل پایان ۶ ماهگی و زمانی که دلبندتان کنترل کامل بر روی حرکات سر و تنه پیدا کرده باشد برای این دسته از اقدامات صبر شود. من نگرانی شما را کاملاً درک می کنم و بهترین اقدام در این شرایط این است که به صورت محترمانه فرزندتان را برای شیر دادن یا تعویض پوشک در آغوش بگیرید و یا اینکه از زبان او بگویید که هنوز برای بزرگ شدن و راه رفتن زود است.
اما مهمترین نکته ای که باید در نظر داشته باشید این است که آرامش خود را حفظ کرده و عصبی نشوید زیرا بزرگ‌ترها بر اساس تجربیات و آموزشهای والدین خود عمل کرده و از روی عمد یا غرض کاری را در جهت آسیب رساندن به دلبند شما انجام نمی دهند. در نهایت همه ما این دوران ها را به شکلی پشت سر گذاشته ایم و این هنر مادر است که بتواند با آرامش خود این مراحل را با کمترین تنش میان خانواده ها پشت سر بگذراند🌹