تعداد رابطه جنسی تو هفته

همیشه همون روزایی تخمک داشتم اقا حال نداشت 🤕🤕🤕

وقتی می‌خوان چیکار میشه کرد😁

خدایا ناشکری نمیکنم خدایا شکرت ولی بعضی وقتا از وجود بچم ناراحت میشم پیش خودم میگم قرار بود بچه بیاد زندگیمون شیرین تر بشه ن اینجوری که دیگه انگار جام کنارش هم زیادیه

درک ندارن بی ادبا

پس همونه
بخاطر بچش داره تحمل میکنه

ببرش دکتر شوهرتو دارو بهش میده بی میلیش برطرف میشع .. یا چیزایی به شددددت گرم بهش بده

چند وقت بگذره درست میشه

حالا سمانه جون من هستم توهم هستی ۳ ماه دیگه قرار ما همینجا ببینم اقای پدر چه میکنه🤣🤣🤣🤣🤣🤣

حالا من تو بارداریام بیشتر میشه

دیگه انگار دلش واقعا نمیخواد

جنسینگ من شنیدم خیلی خوبه برای آقایون

دیگه اون موقع خیالش راحته،بچش به دنیا اومده ترسی ندارند😁

وجیهه جون سعی کن بهش کم کم‌نزدیک بشی محیط خونه اروم‌نگهداری غذای دوست داره بپزی لباسی دوست داره بپوشی شاید افسردگی بعد زایمان گرفته اخه تو مرداهم هست

بعد یه مشکل روحی هم پیدا کرده جدیدا من نمیدونستم بیماره یعنی بهم نگفتن قبل ازدواج الان بیماریش عود کرده اصلا حرفمم گوش نمیده اصلا باهام حرف نمیزنه

خواهر بچه نبود ماهی خونه پرش ۴ بار رابطه داشتیم

عزیزم صحبت کنین. حلش کنین. مرد وقتی بفهمه خانومشو نمیتونه ارضا کنه غرورش برمیخوره ترجیع میده پس رابطه نگیره چون کار بیهوده میشه خانومش ارضا نمیشه راضی نیست. خیلی سخته تحملش واسه مرد. تو هم اون کارایی که ارضات میکنه بگو واضح بگو برات انجام بده از این امپاس در بیاین

خوب شاید بخاطر همونه میل جنسیش کمه

خونه مادر شوهرمم هستم فعلا خودمم روحیه ام داغون هستم

همونی هستی گفتی قبل ازدواج بهت نگفتن مشکل داره تازه فهمیدی

پس کلا سرد مزاجه

بچه ها شما شده شوهراتون از خواب پاشن رابطه بخوان

اره دقیقا اون سرد من گرم 🤣🤣

اره عزیزم

یبار اونم‌ناپرهیزی کرد بعد ۴ ماه 🤣🤣🤣🤣

من میرم سراغش😁

اخ گلم تو اول باید مشکلش درمان کنی

اذیت نمیشی اینجوری؟!

اره بیماری اسکیزوفرنی

اون تمام این سردی هاش بخاطر مریضیشه

چه بیماریه؟!

چرا خیلی زیاد ولی دیگه حوصله ندارم ازش بخوام دو سه ماهی یبار بهش میگم توجه نمبکنه منم بیخیالش شدم‌

نمیره دکتر به هیچ زبونی نمیخواد قبول کنه که بیماره خودم رفتم پیش مشاوره ولی گفت خودش باید بیارین که اونم نمیره

سال ۹۹ کلا ۳بار رابطه داشتیم 🤣🤣🤣🤣
۲۰فروردین
۳۰ابان که حامله شدم‌با همون اقدام
و اخرا اسفندفک کنم ۲۳ اسفند بود

خیلی سخته

ولی بهش بگو،خوب تو نیاز داری،شوهرت برطرف نکنه کی برطرف کنه!

نگاه دقیقا منم از اول بارداری ایم این مشکل رو دارم.میگن خانوم باردار ویار میکنه شوهرم جا من ویار میکرد من ویار نمیکردم. میگن خانوم باردار اخلاقش تند میشه بداخلاق میشه، شوهرم جا من بد اخلاق شده بود من اخلاقم عوض نشده بود میخندیدم. شوهرم جا من عصبی شده بود من عادی بودم‌. میگن بعضی خانوما از شوهرشون بدشون میاد شوهر من از من بدش میومد یه مدتی من عادی بودم از شوهرم بدم نمیومد. الان نگرانشم یه وقت جا من افسردگی بعد زایمان نگیره. هی دستش میندازم اخرش جا من درد زایمان میگیری

سابقه پزشکی دربیار ببر پیش یه دکتر دیگه ازش کمک بگیر

یه بیماری عصاب و روان که هراز مدتی میاد سراغش همش هزیون و توهم میزنه و چیزایی میگه که اصلا نیست

چه حفظ کردی تاریخاشو😁

وای من عادت دارم‌ لباس خواب میپوشم تو عالم‌خواب حواسش نبود دستش خورد به بدنم بیدار شد نیم ساعت که طولش میده هیچ حرفای میزنه کارای میکنه دهنم‌باز میمونه

حالا من اینجور نیستم اون بیشتر اینجوره

اره مستن انگار🤣🤣🤣🤣🤣🤣

نمیترسی؟!

بسکه زیاد بودن فراموش نمیشن لامصبا🤣🤣🤣🤣

من فک میکردم یکی این حرفا رو یادش میده🤣🤣🤣🤣

خوب چه ایرادی داره

فک میکنم از کسی اون حرفا رو یاد میگیره بدم میاد

😂😂😂

بردم عزیزم بار قبلی زنگ زدیم از بیمارستان خودشون اومدن به زور بردنش بیمارستان یک ماه بستری شد باید قرص هاش رو میخورد ادامه میاد سراز خود قطع کرد دیگه هم دکتر نمیره

وا از کی میخواد یاد بگیر

نه گلم کلا مردا حرفایی زیادی بلدن رو نمیکنن جلو ماها

نمیدونم والله خخخخ چون اوایل عروسی انقد آتیشش تند نبود

ای خدا نمیشه تو شربت قاطی کنی بهش بدی

اها پس خوبه میخواستم خفش کنم 😁

اوایل عروسی خام بوده حالا مزه کرده زیر زبونش

بیا یکی هم اتیشش تنده ایجور میگن بکن بره حالش ببر🤣🤣🤣

ن دست بزن نداره فقط سرگردونه نمیدونه باید چکار کنه

والله الان که باردار شدم‌اقا فیلش یاد هندستون کرده

خودتو نباز دختر سعی کن به راه برای نفوذ بهش پیدا کنی تا درمان بشه

روزی سه وعده هست بچه که نیست گولش بزنم ۴۰ سالشه

خیلی سخته

خیلی اذیتم‌ میکنه میگه تو هم حرف بزن من بلد نیستم و روم‌نمیشه

اره منم سختمه حرف بزنم 🤣🤣🤣🤣کلا به اوضاعی داریم

کم کم بگو عادت میکنی

🥺🥺🥺🥺🥺

همیشه دعوامونه میگه تو روت از من نمیشه یا با من حال نمیکنی که اینجور میکنی

آخه نمیدونم چی بگم

اره خیلی اصلا نمیشه حرف زد باهاش قبول نمیکنه هیچ حرفتو حرف حرف خودشه اینجوری نبود خیلی خوب بودیم ولی بودیم گذشت

همونایی خودش میگه

من حس میکنم الان فک میکنه بچه جاشو گرفته

به خانوادش نگفتی چرا قبل ازدواج بهت نگفتن مشکلشو

سعی کن بیخیال بیماریش بشی انگار که نداره و براش وقت بزاری

ن نمیدونم ولی میدونم که بیماره و باید درمان بشه

ویییییییییییییی بدم میاد

از اصوات استفاده کن اوووووووم اااااااه

محیا صدا هم نمیدی مگه؟!😁😁😁😁

تو استفاده کنی اون لذتش چند برابر میشه

میکنم خواهر حتی واقعا درد داره از ته دل صدا میدم ولی اون حرف میخواد

وای پاره میکنه

یالا

چخبره

وای بچه هد اسمون چه غرشی کرد ترسیدم

کوفتتون نشه ایقد گفتین دلم‌خواست اخی دلم هوس ۴ سال پیش کرد چه شبایی تا صبح شلپ شلوپ‌داشتیم 🤣🤣🤣

چه بحث داغی

دوسال نیمه ازدواج کردم
دو سه شب یبار ما هردمون طبعمون گرمه 😂

فک کن چند شب پیش میگم دیگه من خوب شدم تا کی میخوای ازم دور باشی میگه ماهی یه بار میام سمتت اونم پولات جمع کن اومدم بهم پول بدی انگار ببخشید یه زن هرزه هام میخوام بخاطر رابطه پول بدم خیلی بهم برخورد و خورد شدم

همین حرفارو میزنید که اینترنت رو میخوان به سرمون قطع کنن

هردومون*

میزدی زیر گوشش

😄😄😄

شوهرت اینجور میگه؟چرا؟

😔

اوه پس بنظرم‌ اصلا تو باد باش باهاش کلا ولش کن‌یمدت

وای ببخشید چ بی ادبه

اخه با این حرفا چطوری دلم بخواد برم سمتش

واای

نمیدونم

منکه بهم ایجور بگه دوتا لگد نزنم بهش نامردم‌

باید میگفتی پول و چرا به تو بدم به یکی دیگه میدم

شوهر منم یکسره نقل دهنش پوله😄😄😄😄😄 چند رور پیش باهام قرار گذاشته که هر کدوممون هفته ای یبار مجازه دلمون بخوا... بیشتر دلمون بخوا باید به اون یکی پول بدیم😄

همینو بگو

وای من یه بار به شوخی نمیدونستم حرفم زشته گفتم پول بده تا برم چنان فحشم داد مونده بودم چی گفتم

تا حرفی هم بهش میزنم میگه خودت اومدی میخواستی نیای

این به شوخی گفته معلومه ولی شوهر وجیهه معلومه جدی کفته

بدم*

بچا شما ایم رمزی گذاشتید برا رابطتون؟

اسم

نه

بجت بردار ببر خونه مادرت بهش بگو میرم‌تا راحت باشی به خانوات نگو قهر امدی بگو امدم‌چند روز بمونم پیشتون دلم‌تنگتونه

برا رابطه نه ولی برا اندام جنسی اره

اصلا اینجور نبود نمیدونم چیشده دعا کردن از بعد زایمان سرد شده بخاطر بیماریشه توهم مییزنه اینجوری میگه نمیدونم

مام برا اونا گذاشتیم😄 هی از نامزدی گذاشتیم مونده روشون

به مشاور حرفات زدی ؟؟چی گفت بهت

حرفاش*

اره دلم میخواد یه مدت نبینمش دورباشم ازش ولی نمیزاره خسته شدم از این اخلاقش که فقط میگه خودم

درمور بیماریش حرف زدم ولی چون مشاوره مرد بود روم نشد دیگه ابن حرف هارو بزنم

بردار برو به مادرشم بگو تک تک‌حرفاشو حتی بگو بهم گفته ماهی یبار پولات بیار تا بکنمت من‌زنشم یا جنده اورده تو خونش

سعی کن مرتب با مشاور در ارتباط باشی خجالت بزار کنار همه مشکلاتت بگو

گفتم میگه مرده حرفاشو باید به کون بچه ات بگیری

خوبه پس بگو حرفاش از کون بچمم بیشتر بود من رفتم خودتون میدونین با پسرتون

به به چه تاپیکی زدم😂😂ماشالله چقدر پیام، دو دقیقه نبودما

بخدا تو بخاطر ترس از خانوادت دارب خودت تباه میکنی

بیا که امشب صندلی داغ راه انداختی🤣🤣🤣

همش میگه تو برو سمتش بغلش کن بودسش کن ولی همش میگه تو محبت شوهرت بکن اخه چقد وقتی از اون یبینم منم غرور دارم انگار زوریه کارام انگا فقط من میخوام اون نمیخواد

ترس ن ولی چون خودم خووستم به قولا

قشنگ درکت میکنم منم تو سکس همین مشکل دارم ولی بوس و بغلمون هست توکه میگی اینم نیست

اشکال نداره بخدا با خانوادت درمیون بزار شاید کمکت کردن

خیانت نکرده تا حالا؟

انشالله مشکلت حل شه عزیزم، هر چقدرم ما سعی کنیم از نظر بقیه بازم ما زنا مقصریم

ن نیست وقتی هم میرم خیلی براش مالش بدم ببخشید سرمو میگیره میگه برام ساک بزن تودش ارضاع میشه بعد میخوابه منم که بوقم این وسط

اخه نمیدونم چه پل هایی رو پشت سرم خراب کردم بخاطرش چه حرفا که نشد بخاطرش الان دیگه اصلا روم نمیشه

اصلا نرو سمتش میدونم سختته بنظرم جدابخواب بهشم قشنگ بگو که دلیل جدا خوابیدنت رفتاراشه بگو ادم دور باشه بهتره تا اینکه شب تا صب یه وجبی شوهرش باشه ولی تو حسرت بغلش باشه

اینجوری که من فهمیدم از حرفات شوهرت از درون استرس داره... خود استرس یه مانعیه برا رابطه

اوووف

شاید جدا خوابیدنت شوک بهش داد خوب شد

به شوهرت جینسینگ بده

والله من که نفهمیدم شوهرت مشکلش چیه ولی خدا خودش زندگیت درست کنه و هر مشکلی داری درست بشه

انگار بگم جدا بخوابم براش مهمه خودش اگه من بزارمش کلا میره تو یه اتاق دیگه میخوابه فقط شاید انگار بخاطر حرف مادرو خاهرشه که پیش من تواتاق میخوابه که یه موقع خانوادش نگن چرا از زنت جدا خوابیدی

خیلی سخته واقعا، قبلا میشنیدم خیلی از جدایی ها بخاطر مشکلات جنسیه باورم نمیشد، اما وقتی ازدواج کردم متوجه شدم واقعا مهمه

بهش داروی جنسی بده عطاریا دارن

حالا براش میخرم ولی یه جوری شده من خودمم ازش سرد شدم مثل یه همخونه باهمیم

ببین یه مدت اصن نرو سمتش.نه مالشی.نه هیچی.انگار اصن رابطه برات مهم نیس... نه مالش بده براش.نه ساک بزن.‌.ایقد بی محل کن تا خودش تشنه بشه و بیا سمتت

وجیهه بنظرم برو رک به خانوادش بگو یا راهی برای درمانش پیدا کنن یا اینکه مهرت بزار اجرا و درخواست طلاق بده اخه اسکیزوفرنی بدون درمان غیرقابل تحمل هست

سلام خانما اون بالاها خوندم که بهتره تو بارداری ارضا نشی..میخواستم بدونم چرا؟یعنی برای بچه مشکلی پیش میاد؟

اخه خانوادش خیلی رو اینکه ما دوتا حتما یه جا بخوابیم و تشکمون یه جا باشه حساسن اینکه حتی یه شب هم دور از هم نخوابیم واسه همینه که نمیره بیرون بخوابه وگرنه تاحالا رفته بود چه بسا بعضی وقتا بهونه هوای خوب بیرونو میکنه میره بیرون تنهایی میخوابه

آره واقعاااا این بیماری الکی نیست

اوایل بارداری انقباض زیاد خوب نیست

چقد تو خشنی😄 آخه اینجوریم نمیشه که

خانوادش به کفن انشالا که زدن یکی بدبخت کردن دیوثا دلم میخواد فحش بارونشون کنم

عزیزم الان ۳ ماهه اینجوری رفتار کردم بدتر شده عین خیالش هم نیست مهم نیست اصلا براش

اوایل که نه من آخراشم..میخواستم بدونم واسه بچه مشکلی پیش میاد یا نه

نه خشن نیستم چون میدونم این بیماری چقد وحشتناکه اینو میگم

سعی کن تا ۳۸ هفته داخلش اب نریزی تز ۳۸ به بعد هرشبم سکس کنی بریزی بهتره برات

عی بابا... چقد گرفتاریا زیاده.بخدا هرکی یجور گرفتاره

به نظر من بهش بی محلی نکن، باهاش خوب باش لباس خوب بپوش به خودت برس، شاد باش بگو بخند، مطمئن باش‌میاد سمتت
حداقل محبتتون بیشتر میشه
حالا واسه سکس سمتش نرو تا خودش بیاد اما به خودت برس شاد باش

تصورش بکن طرف تویک دنیایی دیگه داره سیر میکنه اصلا این ولایت نیست

چون دوست بودیم تا حرفی میشه میگن تو خودت میدونسی هرچی میگم بابا موقعی اومد تو زندگی من که مریض نبود الان اینجور شده من چکار کنم میگن خودت باید یه جوری راضیش کنی ببری دکتر

ولی یادمه گفتی بیماریش از قبله و خانوادش پنهون کردن این خودش یه مدرکه که بتونی تو دادگاه حکم بگیری

بهش بگو یا بیا درمان شو یا درخواست طلاق میدم ببین چی میگه

اره اصلا ارایش نمیکنم لباس های شب نمیپوشم اخه دلم از همه چی رفته شاد نیستم

اره میدونم اگه برم سمت طلاق همه چی به نفع منه همین که از طرف بیمارستان پروندش ببرم دادگاه کافیه ولی طلاق نمیخوام

میگم بهش میرم خونه بابام‌میگه بچه رو بزار هرجا میخوای برو اینقد این حرفو زدم که براش عادی شده اون روز گفتم دوباره میگه هروقت خواستی برات آژانس میگیرم برو

چون بچه داری تلاش کن برا زندگیت که خدایی نکرده بعدا نگی خودم کوتاهی کردم، حتما به خودت برس ، مطمئن باش اوضاع خیلی بهتر میشه

اول باید حرف زدن هاش خوب بشه احترام باشه تو حرفاش وقتی احترام میزارم وقتی نیستم دلم به هیچی نیست

اره چون بچه دارم دارم همه کاراش تحمل میکنم که خوب بشه

فک کن دوتا ماشینو برده داده به دوستتش بدون هیچ پولی دوستش هم میدونسته این حالش بده سرش کلا گذاشته کل زندگیش داره میده همین جوری میره

من الن 8ماه ازدواج کردم دو ماه بعد ازدواجمون هم حامله شدم هم من بچه دوسدارم هم شوهرم

خوش بحالت

منم از اول عقدمون پیشم شوهرم کم دلش میخواد. بعد از بارداریم ک یکم تپل شدم شوهرم میگه الن دوس دارم بهات سکس کنم

ان شالله هرکی هینجا هست خمه بدون مشکل کنار خانواده و بچه هاشون خوشبخت ترین باشن

ولی بخاطر بچه بازم نمیکنه کلا بیشتر مواقع پیشنهاد من بود و من میرم سمتش

ببین من خودم یه دوره ای از زندگیم خیلیییی چالش داشتم حتی به جدایی فکر میکردم ، بینمون همه ش بحث بود همه ش قیافه همه‌ش تندی
ولی خیلیاااش‌ من مقصر بودم خودمو تغییر دادم خیلیییی بهتر شدیم
الان میگم چقدررر اشتباه میکردیم.
به نظرم یه مدت تلاشتو بکن
عصبی ام میشه باهاش شوخی کن بگو بخند به خودت برس مطمئن باش خیلی بهتر میشه

برای مشکل منم دعا کنین حل بشه

🥴🥴

مرسی عزیزم تو ک نی نی داری چطورمیگی خوشبحالت دوباره نی نی میخوایی

وجیهه حداقل مهرت بزار اجرا هرچی داره به نام خودت بشه که اینجور هراج به زندگبت نرنه

آخی چه خوووب

نزنه

اخه من کلا دختر ساکتی بودم از بچگی هنه بهم میگن یه کم حرف بزن با سیاست باش کلی من همیشه ساکتم و تو خودم همیشه فقط گوش میدم حرف زدن برام سخته انگار همیشه خجالت میکشم حرف بزنم چه برسه به خودم رسیدن و بثیه کارا

وای چقدر بد
کاش راضی میشد دکتر میرفت
یه وقتا که حالش خوبه باهاش حرف بزن بگو بخاطر بچه مون برو دکتر

یه وقتا آدم مجبوره تغییر کنه اگه بچه نداشتی میگفتم ول کن، ولی بخاطر بچه ت تلاش کن

اون موقع که خوشو خرم بودیم باهم و عاشقونه زندگی میکردیم رفتم مهریه ام بخشیدم چیزی ندارم حالا بجز یه ماشین که بنامم هست اونم فروخته هرچی طلا داشتم فروخته میگه خودم خریدم میخوام بفروشم

معتاد شوهرت؟

ای خواهر چی بگم که دلم خونه

ن عزیزم بیماری عصاب و روان داره

عجب 😐

انشالله مشکلت حل میشه عزیزم، برات حتما دعا میخونم 💜 خودتم تلاش کن انشالله درست میشه

منم تو دوران عاشقی همیشه میگم مهریه اصلا نمبخوام ولی همین یه اهرم فشار هست

توروخدا مرتب خودت برو مشاور سهل نگیر

اره اون موقع کار میکرد میرفت بیرون میود تا یه تیکه طلا رفته برام خریده یا بهم میگفت آماده بشو بریم بیرون وقتی میرفتیم بیرون میبردم طلا فروشی خودش انتخاب میکرد میخرید میگم که بد نبود فقط الان بیماره باید درمان بشه که قبول نمیکنه

اره باید برم فقط برام دعا کنین اخه شوهرم بد نبود اولش خیییلی خوب بد همه خوشحال بودن بخاطر ما ولی الان روم نمیشه حتی بگم دیوونه شده

خدا لعنتتون کنه دلم خاست😐
ولی شوهرم خوابه فردا میخاد بره سرکار
😥

الانم بیرون پیش دوستاشه زنگم میزنم شاکی میشه که چرا زنگ میزنم بعدم قطع میکنه

بیخیال

شبتون بخیر عزیزای من بازم یه کم آروم شدم

بخدا من کلی فکرم درگیرت شد دختر

حتما حتما مشاوره برو و سعی کن یه راهی واسه درمانش پیدا کنی وگرنه زندگیت نابود نابود میشه

😂😂😂😂😂😂

الهی به زودی مشکلت حل شه عزیزمممم، شبت بخیر

🙏🙏

داروهای درمان ،زود انزالی عطاری اکثرا توش ترامادول داره برای یه مدت خوبه بعدش اثر عکس داره اعتیاد آور هم هست حواستون باشه چه دارویی استفاده میکنین