کیا با مادرشوهرشون وکلا خانواده شوهر کم ارتباط دارن یا کلا ندارن؟

من عزیزم
اذیت نمیشم تازه راحتترم
با همسرمم به مشکل نخوردیم

ما نه کم نه زیاد😊

کلا ارتباط قطعه

بله

یعنی مثلا هرموقع زنگ بزنن زنگ میزنی یا مثلا مهمونی بگیرن شمارو دعوت نکنن ناراحت نمیشین

الان که باردارین متوجه بشن بخوان بیان اجازه میدین؟

منم نمیخوام ارتباطی داشته باشم ولی میگم تا کی
مثلا بچه داشته باشم میتونم بگم نیا

اگر بیان اره
اما اگر نیان هم مهم نیست

امان از ذات خراب

منم حد رو نگه میدارم هر وقت دعوتم کنن فقط میرم و هروقت دعوت کنم میان

سلام خانواده همسر منم خیییلی کم اهل رفت و آمد هستن
من دوست دارم که بیان خونم ولی خب همچین اخلاقی ندارن
مادرشوهرمم کلی اصرارش میکنم بازم نمیان
منم وقتایی که عید و مناسبت باشه میرم با وقتایی که خودشون دعوت کنن
زنگم گااااهی میزنم
اصلاااا توقعی نیستن و کلااااا کاری ب زندگی ما ندارن
واقعا خانواده ماهی هستن
نه دخالت میکنن نه فضولی

بره

مهم نیست

خداروشکر عزیزم خدا حفظشون کنه

دقیقا
وقتی ذات خراب باشه
آدم واسه راحتی خودش حذفشون میکنه

ممنون گلم
در کل رفت و آمد باید حدی داشته باشه

وقتی بدونی بعدا حرف وحدیث زیاده چی

شما این مشکل رو داری؟

دقیقا همینه. دورویی هم بهش اضافه کن

دقیقا

ما هر وقت بشه میریم هنینجوری خونشون عزیزم بعضی وقتا هرهفته بعضی وقتا هر دوهفته بعضی وقتاهم مادرشوهرم میگ بیاین خونمون

ب حرفای دیگران نباید اهمیت داد
دره دروازه رو میشه بست دره دهن مردم رو نه
باید کاری که به صلاح زندگیته انجام بدی

خدا خانواده خوب حفظ کنه نعمته والا
تو این زمونه دروغ

ارتباط نداشته باشم یا کم خیلی به صلاح زندگیمه. وگرنه همش ناراحتی ودعوا دارم

ببین نمیشه ارتباط نداشت هر کاری کنیم اونا جزو خانواده ما هستن و باید پذیرفتشون ولی باید حد و حدود داشت
من خودمم اگه الان همش خونه مادرشوهرم بودم شاید الان اوضاعم داغون بود

باورمیکنی از همون اول ارتباطم کم بود حد نگه داشتم ولی بازم حرف وحدیث هست. دورویی هست

بستگی ب خودت داره و طرف مقابل... من دیوار ب دیوار مادرشوهرم هستم و در پشتیمون هم تو حیاط اونا باز میشه اما اصلا رفت و امد انچنانی نداریم... هرروز با سلام و احوال پرسی هم ک شده همو میبینیم اما اون نمیاد هرروز هررزو خونه ما.خواهر شوهرامم همینطور
منم بیشتر از اونا میرم خونشون

ولشون کن
اصلا اهمیت نده
دروغگویی و غیبت کار آدمای ضعیفه
از نظر من اونایی که پشت سرت حرف میزنن چشم دیدن خوبی و شادی و موفقیتهاتو ندارن
پس بزار همون پشت سرت بمونن و تو همیشه جلو باش

زندگیم خداروشکر خوبه. این حرفا ناراحتی ایجاد میکنه

دقیقا

اصلا بحث رفت وامد نیست اگه نداشته باشی ام بازم حرف وحدیث هست دورویی وغیبت هست
باوجود اینکه رفت وامدمم کمه

من ارتباطم کمه...هروخ دعوتم کنن میرم و بلعکس

من بحثم اینکه حرف وحدیث نباشه وگرنه ارتباط ادم میتونه کنترل کنه

هرچی میخان بگن تو زیاد تو فکرش نرو مهم نباشه برات

توی این دنیا به اندازه تک تک تارهای موی سر آدماش دلیل واسه ناراحتی وجود داره
هر روز ی اتفاق عجیب ی بیماری ی غم و ی سختی و خیییلی چیزای دیگه هنر اینکه خودمون شادی رو پیدا کنیم حتی اگه کوچیک باشه دلخوشیها کم نیستن
نزار حرفای چندتا آدم نادون تو رو درگیر کنه

اگه بخای ب اینچبزا فک کنی و تو نخ اینچیزا بری از هرچییییز کوچیکی هم باید ناراحت شب

به خدا اصلا باهاشون کاری ندارم نه حرفی نه بی احترامی
اما غیبت هست دورویی هست

خب وقتی ارتباطت کمه چ حرفو حدیثی

اینقدر به گوشم میرسه که کی چی گفت و... مخم سوت میکشه اینارو از کجا اوردن

ببخش خیلی راحت میگم عزیزم
ولی ب تخمدونات بگیرشون

حرفایی میزنن که خانوادمو خودمو میبرن زیر سوال ولی من به خاطر شوهرم واکنش نداشتم

از کجا متوجه میشی؟؟

مثلا میان پیشم میگن فلانی فلان حرفو زده من ناراحت میشم و.. بعد میفهمم خودشون گفتن😐😐😐

مریضن ملت...غیبتتو کنن پشتت حرف بزنن ب زندگیت حسودیشون میشه...
ب درک ک زر میزنن...خودشونو کوچیک میکنن تو خودتو نباید در حد اونا ببینی

اگه دوباره خبر آوردن همون اول محکم جلوشون واستا و بگو لطفا واسه من خبر نیارید که کی چی در موردم اظهار نظر کرده
چون هیییچ علاقه ای ب شنیدن ی مشت حرف بی پایه و اساس ندارم

مامانمم همینو میگه
میگه خوشیتونو نمیتونن ببینن به خدا اینقدر با همسرم خوشم
ولی این حرفا وسط میاد من به همسرم اینقدر غر میزنم
اونم بیچاره میدونه اونا مقصرن وهمیشه بهم میگه ولی میگه چیکار کنم

ببخشیدا ولی کون لق دیگران...اصاب شوهرتم بهم نریز ... عشقو حالتونو کنید

من پنچ شنبه جمعه اونجام

واسه مردم ک زندگی نمیکنید...
هر زریم میخان بزنن بزنن...
خداروشک ک رابطت با شوهرت خوبه 🤘🏼

با اینکه نمیریم زیاد ماشالا زنگ میزنن اطلاع میدن به من یا همسر

مریضن

خداروشک واسه من اصن نمیزنگن...

دفه دیگم بهت خبر رسوندن برخورد کن باهاشون

من ماه اول ازدواجم جاریم اومد پیشم شروع کرد از زبون اون جاری دیگم در مورد من بد گفتن
برای اولین بار بود که داشت این اتفاق میوفتاد
گذاشتم حرفاش تموم بشه
گفتم دیگه چیا ازم گفته باز شروع کرد یسری چیزای دیگه گفتن حرفش ک تموم شد گوشیمو برداشتم و شماره اون جاریمو گرفتم
جاری ک کنارم بود یهویی گوشی رو از دستم گرفت گفت چیکار میکنی
گفتم من ی طرفه به قاضی نمیرم باید بدونم حرفات راسته اگه آره چرا این حرفا پشت سرم گفته شده
من آدم زنده ک دو قدم راه هست بین خونه هامون چرا باید این حرفا رو از زبون شما بشنوم
شروع کرد قسم و آیه که بین مارو بهم نزن
گفتم تو که نمیدونی من چه اخلاقایی دارم چرا اومدی پیشم خبر آوردی
من تا روبه رو نکنم دو طرف رو اصلااااا پیش داوری نمیکنم الانم لباس میپوشم میرم خونشون خیلی محترمانه دلیل این حرفا رو میپرسم
باورت نمیشه نفهمیدم چطوری کیفشو برداشت و از خونم رفت بیرون
بعد اون دییییگه نیومد خونم و منم فهمیدم کلااااا حرفاش دروغ بوده

🤣🤣🤣

بضیا بیمارن

گاهی ما خودمون ب اطرافیانمون اجازه میدیم که برامون حاشیه درست کنن
توی این جور مواقع محکم باشید و اصلا با کسی تعارف نداشته باشید

عزیزم صحبت کن باهاشون به عنوان عروسشون باید از دلت درارن یا لاقل بفهمن که رنجیدی

من اصلاااااا کار به کار خواهر شوهرا و جاریام ندارم
حتی ب شوهرمم گفتم برام از زندگی کسی خبر نیار
خواهرت و دامادتون دعوا کردن حرفشون رو توی زندگیمون نیار
دنبال حرفای خاله زنک بازی هم نباش
نه جلوی من از دعوا و درگیریهاتون تعریف کن نه جلوی مامان بابام
اگه موضوع مهمی هست که در خصوص زندگیمونه خب عنوانش کن در غیر این صورت فضای زندگیمون رو با حرفا و درگیریهای الکی آلوده نکن

منم سعی میکنم دوری کنم تا حدامکان ولی نمیشه هم فامیلیم وهم تند تند میاین ومیرن ودعوت میکنن
توهردفعه دعوت کردنم میبینم چه فرقی میذارن و.... اوایل بحثو میگشیدم به خونه وباشوهرم چون میگفت جواب نده خودشم حمایتی چندان نمیکرد
بعد کلی بحث بهش گفتم بهم مجوز بده خودم حقمو بگیرم الان حرف شد تونستم همون توجمع محترمانه وبا شوخی جواب میدم ولی همچنان هست

اتفاقا منم بود الانم میگن مادرشوهرت فلان گفته خوههر شوهرت بهمان من یخ میزدم توجمع که اینارو میگفتن ولی الان جواب میدم

عزیزم احتمال زیاد بینتونو میخوان خراب کنن فهمیدن حساسی میخوان سواستفاده کنن از اینا دور منم زیاده ولی من هرچی میگن یه لبخند ژکوند میزنم میگم میدونم پشت شمام زیاد حرف زدن من شخصیت دارم ببرو بیار نمیکنم😜

هانیه لعنتی کجایی دلم برات تنگ شده بود

اینکه بخوای قطع رابطه کنی نشدنیه تهش همش برات عذاب وجدان میمونه که مادرو پسرو جدا کردم مگر اینکه شوهرتم نخواد که نشدنیه به نظرم برو بیا حرفاتو رودر رو بزن وبهشون بگو بده که من عروستون بفهمم پشتم حرف زدین

سلام عزیزمممم چوطوری

ها کم فعالیت شدم خواهر🤦‍♀️🤦‍♀️

چرا کم فعالیت شدی؟ البته منم همینطور حالا منک سرکارم تو چیمار میکنی تو خونه

ما کلا قطع با همشون

دقیقا بهشون پیغام رسوندم که منم خیلی چیزا میدونم ولی ادم خبرکشی نیستم

ولی گفتم به سیم آخر بزنم همه چیو میگم نزارید به اونجا برسه

منم از این به بعد میخوام جواب حرفاشو بدم فکر نکن خرم. چون به روشون نمیارم هی بخوان تکرار کنن

به مشکل نخوری با همسرت عزیزم