بچه سینمو نمیگیره ... دلم شکسته!

سلام. روز اول تو بیمارستان شیر نداشتم و سینمم نوک نداشت اومدن بهم آموزشم دادن ولی چون سزارینی بودم اصلا نتونستم خودم کاری بکنم و زحمت شیر دادن رو دوش همراهم بود و بچه هم همکاری نمیکرد، اینقدر بچه مقاومت کرد که پرستار اومد گفت قندش افتاده و شیرخشک براش آوردن، خونه که اومدمم بازم سینم شیر نیومد... تا دوروز کنجار رفتن و همون شیر خشکم از رو سینه با قطره چکون بهش دادم ولی بازم معلوم بود سیر نمیشه و از حال میرفت... یک روز قبل از اینکه سینم شیر بیاد یعنی روز سوم بعد از زایمان علیرغم‌ میلم اطرافیان اومدن و شیشه شیرو بهش تحمیل کردن... همون شب بخاطر این قضیه کلی گریه کردم ولی دست از تلاش نکشیدم فردا باز سینه رو امتحان کردم اما دیگه بچه تحت هیچ شرایطی سینه رو نمیخواست! تا امروزم هرروز دارم امتحان میکنم ولی نمیشه که نمیشه ... گاهی دو تا میک میزنه ولی بلافاصله شروع به جیغ زدن و دست و پا زدن میکنه...
بابت این ماجرا خیلی گریه کردم دیگه کاملا افسرده و بیچاره شدم ...دوبارم دچار حمله عصبی شدم و خودزنی کردم ...مدام در حال خودخوری هستم... برای مشاوره شیردهی هم یکبار جرات دادم به خودم و رفتم کلینیک بارداری با وجودی که مریضی زیاده اما این ریسکو به جون خریدم ولی بازم فایده نکرد بچه حسابی بد عادت شده و فقط شیشه میخواد
دیگه عصبانیتم رو بروز نمیدم همش بغض دارم...
شیر خودمم میدوشم و تو شیشه بهش میدم ولی میدونم این کارم سرانجامی نداره چون واقعا وقتگیره و شیرمم خیلی زیاد نیس...
الان که اینا رو مینویسم واقعا میدونم با وجود اطرافیانم که تحملشون کمه نمیشه بچه رو بندازم رو سینه خودمم به تنهایی از عهدش برنمیام درواقع حتی بلد نیستم بچه رو چطوری بغلش کنم ...
درمونده و مستاصل شدم ... هیچوقت توی زندگیم اینقدر بد نبوده!