Ooma
پرسش (1397/12/27):

بچه ها دلم خیلی گرفته😔

بچه ها خیلی امشب دلم گرفته...کاش میشد آدم از آیندش خبر داشته باشه بدونه کاری که میکنه درسته یا نه..
نمیدونم چرا همش ب مشکل میخورم دیگه دارم کم میارم واقعا
اون از تیرماه ک روز عروسیم پریود شدم دیگه عملیاتمون افتاد یک هفته بعد که تموم اون هفته مادر شوهرم همش زنگ میزد و میپرسد پریودت تموم نشد؟؟؟بعد از ی هفته هرکاری کردیم پاره نشد اخرش رفتیم پیش متخصص زنان سپتوم رو برداشتیم.یعنی حساب کنید تا سه هفته بعد عروسیم من دختر بودم و چقدم اذیت میشدم و استرس داشتم ک الانه باز مادرشوهرم زنگ بزنه بپرسه.بعدش ک اقدام کردم ب حاملگی فهمیدم تنبلی تخمدان دارم.دوماه کلونیفن خوردم فولی۲۱داشتم حامله نشدم شوهرم آز داد فهمیدم هم فتق داره هم واریکوسل.ماه پیش عمل کرد.دیروز رفتم پیش ماما بهم کلومیفن داد گفت این ماه بخور ک من از امروز شروع کردم.ولی خیلی میترسم...بچه ها دکتر شوهرم گفت سه ماه بعد از عملش بیاد آز بده میترسم خوب نشده باشه و منم با خوردن قرص کم کم فرصتامو از دست بدم و بعدا نتونم قرص محرک بخورم و تخمدانمم آسیب ببینه.این چن ماه چون احتمال حاملگی میدادم باشگاه نرفتم و درحال حاضر چهارده کیلو وزن دارم.از اون طرف مادرشوهرم همش دم از ناامیدی میزنه هروقت منو میبینه میگه بچه بیارید،پریود نشدی،فلان نکردی؟دیگه خسته شدم...بخدا کم اوردممممم چرا همش باید دردسر بکشم،چرا نمیتونم خیلی عادی مث خیلیا مامان بشم؟😔😔😔😔😔

اضافه وزن
الهی عزیزدلم خدا بزرگ
درکت میکنم انتظار کشیدن سخت وقتی کسی این همه از ادم سوال میپرس برای حاملگی واقعن ادم ناراحت میشه
من بعد عروسیم زودی حامله شودم خجالت میکشیدم به خانوادهامون بگم استرس داشتم که بکن خیلی زود ولی قسمت نشود خدا برام نگه دار سقط شود
عزیزم خوب بزار شوهرت 3 ماهش بگذره بعد اگه ازمایشش خوب بود قرص بخور چرا الان میخوری؟ نخور الان
به خدا این چیزا برا همه هست غصه چی میخوری از زندگیت لذت ببر.من خودمم تقریبا مشکلات تورو دارم دیگه بیخیال شدم تازه من یه سقط هم داشتم. امید به خدا هر وقت صلاح بدونه میده
نزار حرفای اطرافیان تو زندگیت تاثیر بزاره
اره واقعن هرچی قسمت خودیش بخواد مید نگهه میدار
چرا مادر شوهرت هی میپرسید ؟من تا دوماه بعد عروسی باکره بودم همشم بخاطر ترس بی دلیل بود و فک میکردم خیلی درد داره و خونریزی شدید داره و....که رو خودم کار کردم درست شد به کسی ام نگفته بودم
درباره حاملگی ام توکلت به خدا باشه هر وقت وقتش بشه خودش قسمتت میکنه سخته انتظار من خودمم تجربه کردم ولی به نظرم استرس های حاملگی بیشتر از اون موقع انتظارمه
بعصی از مادر شوهر ها همین جورین دیکه
چند وقته ازدواج کردی ؟
من دلم میخواد یبار دیگه حامله بشم تا چهار پنج ماهی به مادر شوهرم نگم تا حال کن 😂😂😂
😂😂😂ایشالله میشی
انشالله خودم که ناامیدم ولی امیدم به اون بالای
من از خانومی که سن بالایی داشت شنیدم که بعضی جاها مادر شوهر شب عروسی وایمیسته بالا سر عروس و داماد نگاهشون میکنه 😂😂😂
وی مگه میشه مگه داریم🤔
عزیزم داری زندگیو واسه خودت سخت میکنی خب پریود شدی که شدی اصلا به مادرشوهر چه مربوط اصلا چرا بهشون میفهمونی میگفتید این مسائل شخصیه و به خودمون مربوطه درباره بارداریتم قرار نیست به کسی توضیح بدی حتی مادرشوهرت بگو فعلا قصدشو نداریم
ناامید نباش عزیز دلم فقط به چیزای خوب فکر کن خدا بزرگه
ایول بخدا حرف دل من گفتی
نمیدونم اون میگفت 😂
یبار برای همیشه جوابیش بد نزار تو هر چیز تو زندگیت دخالت کن
دقیقا
اخه واقعا به کسی مربوط نیست منو شوهرم تا حالا اجازه دخالت به کسی نداریم الانشم 6ماهه تو اقدامم کسی نمیدونه حتی مامان خودم
بچه ها
بله
جان
من ۸ماهه ازدواج کردم
ما رسم دستمال داریم
حالا وقت داری که
من فقط شنیدم پشت در حجله مشین تا داماد دستمال بیار 😆
مام داریم ولی من ندادم 😂
یعنی دستمالی ک خون پرده روشه باید ببری ب مادرشوهر نشون بدی
خب رسم باشه یع دستمال یکم خونی میکردی میدادی بهشون
منم قبل از عردسی بهشون گفتم نمیدم
و ندادن
م
بهترین کارو میکنی
فقط گیر داذه بود مادرشوهرم
ی ذره خون میریختی میدادی بهش
من فقط دو ماه اقدام کردم ک بعدش فهمیدم شوهرم واریکدسل داره.
اون دفعه مادرشوهرم میگفت من ناامید شدم از شما ک بچه دار شید
انقد حرص میخوردم
محل نده
چرا حرص بخوری
دخترشم همش میگع من ی بار جلوگیری نکردم حامله شدم همممممش اینو میگه
من دقیقن بخاطر استرس معد درد نتونستم شب عروسی کاری کنیم شوهر یکم دستیش زخم کرد ریخت رو دستمال داد مامانیش اصلن نگاه نکرد بهش گفت مبارک
مام رسم دستمال داشتیم ولی من به کسی نشون ندادم حتی دکترم نرفتم مامانم قبلش میگفت برو دکتر برگه سلامت بگیر بدیم دست مادرشوهرت گفتم مامان شوهرمو منو همه جوره میخواد و ازم برگه نمیخواد پس دلیلی نمیبیمم به خاطر مادرشوهر برم دکتر و کاری که دوست ندارم اجاام بدم
شوهرمم میگه کارشون نداشته باش هرچی میگن
یکم دوتایی باشید حداقل بزار 2سال بگذره
ببخشین ها این میگم بی خود کرد نا امید
بگو مافعلا نمیخواهیم زوده یا میبینی زیادی سیریشن بگو اقا پسرت مشکل داره باید درمان شه وگرنه من سالمم 😆😆
منم نرفتم برای سلامت
بزار دیگه نتونه چیزی بگه
من هرچی ب مادرشوهرم میگم ما قصد حاملگی نداریم فعلا باز میشه موعد پریودم میگه پریود نشدی؟بی بی چک نزدی؟
من خودم قصد حاملگی دارم ولی نمیخوام کسی بدونه
سوداجان اگه ادم شوهرشودوست داشته باشه حاضرنیست مشکلشوپیش بقیه بگه حتی اگه مادرشوهرش باشه من خودم شوهرم مشکل داره چندماهه.بخداتاحالانزاشتم هیچکی بفهنه
بگو تو هول بودی کشیدی بالا 😂مگه میشه با یبار اخه
من همین جور بود فقط یبار به شوهرم گفتم میخوام برم نامه سلامت بگیرم خیلی بهش بر خورد گفت من بهت اعتماد دارم بعدیش که عروسی کردیم گفت دیدی گفتم 😂😂😂
توام بگو شدم هر چی ام گفت محل نده
وای اینو گفتی یاد روز عملش افتادم
مادرشوهرم بهم گفت این پسر تا پیش من بود سالم بود بعد عروسی معلوم نیس چکارش کردی😔
انگار من مقصر فتق و واریکوسل شوهرم بودم
پدرشوهرم خیلی حرف زد مادرشوهرمو ولی من واقعا نتونستم هنوز ک هنوزه از ذهنم پاک کنم حرفشو
وا 😐 چه ضایع😂😂😂😂
امان ازدست مادرشوهرفضوللللل😠😠😠
منم نمیخواستم ب مادرشوهرم بگم ولی وقتی مادرشوهرم برگشت گفت میخوام ببرمت پیش مرکز نازایی شوهرم عصبی شد بش گفت مشکل از منه واریکوسل دارم.
بگو من اقدام.نکردم که بیبی بزنم
عجب ادمیه خداصبربده بهت
مادرشوهر منم هی میگه بیچاره پسرم همش داره کار میکنه لاغر شده اصلا به خودش نمیرسه منم اصلا خودمو درگیرش نمیکنم
واریکوسل روکه همه مردهادارن چیزمهمی نیست عزیزم مهم مشکل اسپرم شوهره اگه مشول داشته باشه وبقیه بفهمن چون مردغرورداره خیلی میشکنه خانمااگه مشکل نازایی داشته باشن اگرم بقیه بفهمن موردی نداره ولی مرداینطورنیست
به خدا انقدم دوسش دارم مث مامانم ولی بعضی وقتا از سر دلسوزی میاد زخم زبون میزنه اعصابمو خراب میکنه
مثلا شوهرم معدش عفونت داره اوندفعه رفته بود دکتر براش قرص نوشته بود مادرشوهرم منو تهدید میکرد میگفت اگه پسرم خوب نشه مسئولش تویی ک قرصاشو بش ندادی
یعنی من جای تو بودم با این مادر شوهر به قول جناب خان همچین میبافتمیش توهم که نتون از هم بازشه
اخه وقتی چپ بره راست بره بیاد اعصاب ادمو خرد کنه شده الکی بهشون بگی به خاطر پسرشونم شده دیگه بیخیال میشن
😂😂😂
ایول😂😂😂😂😂
اینارو جلو شوهرت میگه؟
باید شوهرت جوابشونو بده
عزیزم بحث یه عمر زندگی از همین العان نزار تو زندگی دخالت کن میدونم مادر شوهرت احترام واجب ولی فقط در حد احترام نه جوری برخورد کنی که بتون همچی زندگیت بدونه که
میگفتی وقتی پسر خونه بود کسیو نکرده بود مشکلش رو شه الان از مردونگیش استفاده میکنه شده ناسالم 😕😕😕
اره
من بدبختی اینه شوهرم پسر اوله دوتا پسر بعدیشون زن ندارن یعنی فعلا تمها عروس خونوادشونم.فقط ی چیزو خیلی خوشم میاد اینکه خونواده شوهرم همه میگن دوس داریم بچت دختر باشه ولی دیگع این استرس دادن مادرشوهرم و هردم پرسیدنش خیلی رو اعصابمه
😂😂😂😂😂😂
والا بخدا
عزیزم واسه خودتون سخت میکنید مهم دونفرن بتونن باهاش کنار بیان بقیه برن به درک
متاسفانه شوهرم هیچی نمیگه خیلی برا مامانش احترام قائله میگه نمیخوام حرمت بشکنم تو هم بیخیالش باش
😂😂😂😂😂😂😀خدانکشتت انقدرم خندیدم
وای شوهرمن باشوعرتوبرادرنیست بخدادقیق حرف شوهرمنم همینه
وای از این مردهای مامانی 😏
اگه مادرشوهر من بود همچین میشوندمش سر جاش خودش حال کنه
چه جوری کنگ فوکارکه نیستی
ضربه فنی بزن بهش
همون روز عمل ک اوردیمش خونه پیش مامانمم همون حرفو زدگفت این پسر تا کوچیک بوده من حمومش دادم سالم بوده بزرگم شده سالم بوده مامانمم بش گفت واریکوسل چیزی نیس ک بتونی از رو بدن لمسش کنی بفهمی دوما این پسر خودش میگه از سال۸۷درد بیضه داشتم یعنی ۹ساااااله
اشتباه میکنه این حرمت شکنی نیست سکوتش به مادرش اجازه میده بیشتر به این رفتارش ادامه بده قرار نیست با اخم به مادرش تذکر بده با مهربونی و شوخی جواب بده مثلا بگه اتفاقا خانومم خیلی حواسش به منه یا مشکل از خودمه که مریض شدم
نه از اون نظر ولی زبونم تند و تیزه نمیزارم حرف بمونه زمین
خانومی اگه میتونی درست حسابی جوابشون بد واگرنه باید یه عمر یا بخیال باشی یا فقط حرس بخوری
😨😨😨😨😨
اتفاقا به نظرم اگر جواب بدن دیگه اختلافی نمیوفته ولی سکوت میکنن مادره هرچی دلش میخواد میگه عروسم هی حرص میخوره رو زندگی و رابطه اش با شوهرش تاثیر میزاره
میدونید بچه ها من با همه عشقی ک ب بچه ها دارم ولی هیچوقت عجله ندارم یعنی شوهرم انقد ایمانش بالاس قرآن و نمازش سرجاشه هربار پریود میشم من گریه میکنم اون میاد ارومم میکنه میگه دفعه بعد.ولی فقط این هرماه پرسیدنای مادرشوهرم اذیتم میکنه.وگرنه من عجله ای ندارم...این ماه نشد ماه دیگه
من اصن قبلا پلاس بودم خونه پدرشوهرم خواهرشوهرامم هم سن و سال خودمن خیلی با هم راحتیم
ولی ی مدته خیلی کم میرم میترسم برم حرفی بزنه مادرشوهرم باز ناراحت شم
اوندفعه هم خونشون بودم پریودم بودم رفتم توو اتاق پیش دخترا
بش فرصت ندادم بپرسه پریود شدی یا نه
مثل من همیشه شوهرم میگه اگه تو این زبون تداشتی چیکار میکردی 🤗
اره دقیقا من از اونجا ک میام همه رو سر شوهرم خالی میکنم میگم چرا اینجور گفت چرا اونجور گفت
بچه هایه چیزی...بخندید...یه روزبامادرشوهرم رفتم ارایشگاه وقتی اون کارش تموم شدمن رفتم پیش ارایشگره بهم گفت اوات من میرم تادسشویی گفتم برومن تموم شدم یه ساعت شدنیومددوساعت طول کشیدنیومدمنم نگران شدم رفتم محله رودنبالش گشتم پیداش نکردم بعدنزدیک غروب شدمنم برگشتم خونه پدرشوهرم گفت مادرشوهرت کومنم گفتم گم شده گفت گم شده همش تقصیرتویه که زنم گم شده وخلاصه سرتونودردنیارم کلی حرفای دیگه اذان غروب که شدمادرشوهرم برگشت پدرشوهرم گفت کجابودی گفت والابازن همسایه نشسته بودیم داشتیم حرف میزدیم خلاصه دیگه پدرشوهرم خیلی ازش ناراحت شدولی اصلاازمن معذرت خواهی نکرداگه من اینکاروکرده بودم حکمم اعدام بود
چقد لج درار هستن این خاهر شوهرا
اح
مطمئن باش اگر الان بچه دارم که بشی باز یک مسئله جدید برات بوجود میاره...که چرا این و ندادی به بچه،چرا لاغره،چرا چاقه،و....
پس بهتره از الان اجازه دخالت ندی...سعی کن دو نفری آرامش داشته باشین..و تا جایی که میتونی از آدم هایی که ناراحتت میکنن دور بشی...
عزیزم اشتباه میکنی خودت جوابشونو بده هیچوقت به خاطر نفر سوم با شوهرت دعوا و جروبحث نکن اینجوری رابطتون سرد میشه و مردم.به مرکر خسته میشه و دیگه اهمیتم نمیده به غر زدنات
😂😂چند ساعت بود داشت حرف میزد
چرا گریه میکنی اخه هروقت پریود شدی بگو ایشالله ماه بعد میشینی گریه میکنی شوهرتم میاد دلداریت میده ولی شاید فک کنه تو بخاطر مشکل اون انقدر ناراحتی و غرورش بشکنه دیگه گریه نکن مادرشوهرتم پرسید بگو اره پریودم تمام
وووووی من مادرشوهرم وسواس داره خیییییییییلی
روزی ک شوهرم عمل کرد منو کشتتتت اصن نمیذاشت شوهرم تکون بخوره.
یعنی سر زایمان دخترشم انقد تمییییییزی میکرد و حواسش ب بچه بود و اینا
من خودم دوس دارم یادبگیرم بچمو بزرگ کنم ترو خشک کنم ن یکی بیاد بگه چرا اینجور پوشوندیش و فلان و بهمان
ای ول دوست داشتم حرفتو🤦‍♀️🥄🤦‍♀️
من 12ساله ازدواج کردم ولی تا حالا یبار باشوهرم سر پدرمادرش خواهرش یا کس دیگه جرو بحث نکردم هر کس هر چیزی گفته بهم برخورده جوابشو همون جا دادم و تمام بعدش حتی بهش فکرم نکردم چه برسه بخوام به شوهرم.بگم
مادرشوهرم اخلاقشه اگه یه زن فامیل یااشناروببینه نمیدونه وقت چه جورمیگذره
دلم برا شوهرم خیلی میسوزه
حاضر بودم دردشو من داشته باشم نه اون
الان همش میگه من مشکل دارم و این حرفا
روز عمل ک قلبم داشت تیکه تیکه میشد براش اصن حال و روزمو نمیفهمیدم
مثل مامان خودم من یزد زندگی میکنم یبار که همه خواب بودیم بعدظهر مامانم رفت بود خونه همسایم تعریف کردن ما کل یزد دنبالیش گشتیم فکز کردیم گم شود 😅
بیا بعد زایمان بچتم باید زیر نظر اون بزرگ کنی
😂😂😂😂
فدات...😚
عزیزم این فکز ها حرف ها از ذهنت کن بیرون یه گوشت کن در یکی درواز بخیال باش نزار شیرینی زندگیت ازهم بپاش خدا خودیش همچی درست میکن
عزیزم تو بهش دلداری بده بگو مهم خودمونیم بچه رم خدا هر وقت صلاح بدونه میده خیلی ها هر دوسالمن ولی بازم.بچه دار نمیشن چون خدا نمیخواد پس الکی ناراحت نباش
🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣
لایک 🤗
موقع پری شدنتم اصلا گریه نکن و ناراحت نباش تا شوهرتم.ببینه که برات مهم.نیست
موقع پریودشدن فقط شهاده بیارعزیزم ازکارخداگله مندنباش
عزیزم اگر بخوای تحت تاثیر حرف بقیه خودتو ناراحت کنی و ذهنت مشغول باشه فقط خودتو اذیت میکنی و بقیه راحت زندگیشونو میکنن.
به نظرم ی کم روحیتو بالا ببر،سعی کن حرفی که میشنوی رو همون لحظه فراموش کنی انگار چیزی نشنیدی .
سعی کن میشه
عزیزم تو که انقدر عاشق شوهرتی چرا با رفتارت مشکلشو بزرگ جلوه میدی من نمیدونم مشکلشون چیه اطلاعاتی ندارم ولی با گفته های بقیه متوجه شدم مشکل بزرگی ام نیست پس خودت زندگیتو بساز دیگه به بچه دار شدن فک نکن فقط جلو گیری نکنید و طبق دستور پزشک عمل. کنید خدا به وقتش بهت میده
ورزشتم ادامه بده بزار فکرت مشغول بشه من زمان اقدام ورزش میکردم اونم کاراته فقط حرکات سخت و پرشی انجام نمیدادم
راجب مادرشوهرتم سعی کن با مهربونی بهش توضیح بدی که فعلا قصد بارداری نداری و سوالاتش ناراحتت میکنه یا از طریق خواهرشوهرت بهش پیغام بدی
با شوهرتم صحبت کن بگو خیلی دوستش داری و مادرشم دوست داری ولی وقتی مادرش این حرفا رو میزنه تو ناراحت میشی و روحیت خراب میشه و تو رابطتت با اون تاثیر میزاره بگو نمیگم احترام مادرتو نگه ندار ولی بعضی وقتا حمایتم بکن بگو من رو حمایت تو خیلی حساب میکنم تو تکیه گاه منی
بلاخره شوهرتومیشناسی دیگه زبونشو میدونی جوری حرف بزن روش تاثیر داشته باشه
رو نده به مادر شوهر و خواهر شوهرت. اینا احترام حالیشون نیست. ما تا یکسال جلوگیری میکردیم چون بچه نمیخواست شوهرم. یه بار خواهرشوهرم بهم گفت منم گفتم عزیزم برو از داداشت بپرس این سوالا رو. گفت نهههه زشته گفتم اگه زشته پس کلا دیگه تکرارش نکن.
😐😐😐من نمی‌دونم خواهره این وسط چی میگه
عزیزم شوهر من واریکوسل و فتق داشت عمل کردە منم سه دوره کلوفین و از این جورقرصا میخوردم حامله شدم البته بعد شش هفت ماه اقدام اصلابد به دلت راه نده
باردارم که شدم بهشون نگفتم تا بعد دو ماه مشخص شد دو قلو ان. وقتی بهشون گفتم خواهرشوره گفت چرا الان میگی؟ گفتم خیلی ببخشید که تاریخ دقیق نزدیکی ها؟و بهت اطلاع ندادم. کلا خفه خون گرفت
😀😀😀😀
😂😂😂😂
بخدا بعد اونم اومدن خونمون بجز سلام و خداحافظ یه کلمه حرف نزد. کلا هر چی میگن میدونن جواب رک میدم سعی میکنن حرف نزنن دیگه
حرف بزنن حرفایی که شخصیه و به کسی جز زنو شوهر مربوط نیست نزنن
آخه آدمای بی شخصیت حرفی جز فضولی و دخالت ندارن که من از عقدم اجازشو ندادم بهشون
وگرنه من با خواهرشوهرامم خیلی راحتم میگم.میخندم مثل خواهرای خودم ولی بهشون اجازه دخالت یا فضولی نمیدم همونطور که به خواهر خودمم نمیگم مستئل خصوصیه زندگیمونو
مادرشوهرم تو همون یه سال که اقدام نکردیم دو سه بار هی گفت بچه دار نشدی؟ چیزی نگفتم. دیدم ول نمیکنه گفتم عزیزم پسرت عقیمه. من اراده کنم باردارم منتها پسرت اوضاش خرابه. گفتم بار بعدی هم لطفا این سوالو از پسرت بپرس نه من
خوب کردی اتفاقا به خانوم اقاییم گفتم.مادرشوهرت زیادی پیگیره بگو مشکل پسرته تا بیخیال بشع
مادرشوهرمنم تو همه چی دخالت میکنه و میخواد از همه چیه زندگیمون با خبر بشه منم هر بار میپیچونمش البته محترمانه و نمیگم بهش خودش میفهمه ها،من مادرشوهرم بهم دستور میده که الان بچه دار نشید منم گفتم مامان یعنی اختیار خودمونم نداریم ،بیخیالش بابا فقط اجازه نده از همه چیزت باخبر باشه خودش میفهمه که مزاحمت ایجاد میکنه ،مشکل شوهرت هم که چیزی نیست اکثر مردا فتق و واریکسول دارن و همه هم درمان میشن ،منم شب عروسیم پریود شدم هنوز هیچ کاری نکرده ،خیلی خوب بود ضد حال قشنگی بود خاطره شد برامون ،بعدشم آنفولانزا گرفتم تا دو هفته تو رختخواب بودم ،،غصه که نداره این چیزا بی خیال تو هم مامان میشی
سلام عزیزم ببین مادرشوهرا نصف بیشترشون همینن منم مادرشوهرم از روز عروسیم میگفت بذاربچه داربشی ولی من هی میگفتم چندماه دیگه اینقدر دست دست کردم تاشد دوسال یعنی دوسال جلوگیری میکردم اونم چون عروس اول بودم دلش میخواست نوه داربشه ولی چون اونادلشون میخاد دلیل نمیشه ماهم گوش کنیم من بهش بی احترامی نمیکردم چون زن خیلی خوبیه فقط هی میگفتم بهارتابستون زمستون تامیگذشت توام همینکاروبکن وقتی باردارشدی بهش بگوهشت ماه ک چیزی نیست من سال نودوپنج ازدواج کردم اوایلش الان ماه هشتم بارداریم وقتیم حرفی میزنه ک ناراحت میشی جوابش ب شوخی بده اگه تودلت بمونه عقده میکنی واسه بارداریتم نمیخاد ک گریه بکنی عزیزم اخه توکل به خدابکن وقتی بارون میاد بروزیربارون ازته دلت دعابکن من هروقت زیربارون دعاکردم فوری مستجاب شده بعضیاهفت سال هشت سال طول میکشه تاحامله بشن توکه اول راهی گلم
دوست عزیزم از صحبتهاتون مشخصه که خیلی ناراحتید. شما اول راهید تازه زندگی رر شروع کردید از همین حالا با احترام کامل، به اطرافیانتون نشون بدید که خانواده مستقلی رو درست کردید و اگر هر وقت نیاز به کمک خانواده ها داشته باشید خودتون مستقیما ازشون کمک میخواید. اگر همین روشی که مادر همسرتون در پی گرفتن ادامه پیدا کنه تحمل شما کم میشه و خدایی نکرده روبه روی هم قرار میگیرید. یه سری مسائل واقعا بین زن و شوهره و خصوصیه... دیگران نباید مطلع بشن. باهمسرتون هماهنگ شید و حرفهاتون رو یکی کنید و به خانواده ها بگید فعلا فصد بچه دار شدن ندارید تا این فشار از زوی شما برداشته بشه. شما و همسرتون در یک تیم باشید و تصمیمات زو با فعلهای جمع بیان کنید مثلل ما تصمیم گرفتیم که دو سال دیگه برای بچه دار شدن اقدام کنیم. و توضیح اضافه هم ندید. اما خودشون اقدام به بارداری داشته باشید.
خداصبر بده چه ربطی به مادر شوهر داره‌.
اه حالم بد شد اینا دیگه چه أدمایی اند
سکس یه مقوله ی کااااااملا شخصیه و به هیییچ بنی بشری غیر از زو شوهر ربط نداره
بچه دار شدنم همینطور
عزیزم سعی کن کم کم بهش بفهمونی که زندگی شخصیتون رو خراب نکنه دخالت خیلی بده
اصلا بهش بگو تا سال دیگه قصد بچه دار شدن نداریم
و با خیال راحت اقدام کنید
تا وقتی این همه استرس و نگرانی داشته باشی باردار نمیشی استرس و مادر شوهر و همه رو بذار کنار و لذت ببر از دو نفره بودنتون
من دوسال و نیم ازدواج کردم تا سه ماهم دختر بودم
اوایل داشتن دخالت میکردن اما تو حرفا بهشون فهموندم که این کارشون فوق العاده زشته و باعث اختلاف بین زن و شوهر میشه اونام ترسیدن دیگه هیچی نگفتن
عزیزدلم ب این حرفا توجه نکن سعی کن ی بار با روی خوش بهش بفهمونی ک زندگی خصوصی هرکسی ب خودش ربط داره.زیاد اهمیت نده و ب خاطر کسی ب زندگی دو نفرتونو لطمه وارد نکن
بسپارسون‌ ب خدا
عزیزم ناراحت نباش .. خییلا دیر باردار میشن. ولی بالاخره باردار میشی . منم مادر شوهرم هر بار ازم میپرسه منم میگم نه ما عجله ای نداریم .. ب خودت سخت نگیر استرس بدترین چیزه
بچه ها بنطرتون بی بی هاله دار ممکن ادم حامله باشه
چند روز لک بینی دارم بی بی چک زدم هاله انداخت با چشم خودم میبنم ممکن حامله باشم
اره عزیزم بارداری مبارک باشه👍👏
چند روز از موعدت گذشته؟
عزیزم ببین شما هاله میبنی یا من اشتباه میکنم
برو ازمایش بده که اگه حتمی بارداری تا قبل تعطیلات برو دکتر برات شیاف بنویسه به خاطر لکه بینی استراحت کن کار سنگین نکن اصلا
عزیزم هنوز خیلی موند به پریم
هاله داره گلم👌😍🤗🤗
سلام
یعنی چند روز مونده؟
وای خدا من فکر نمیکردم باشم با این لک بینی ها که دارم خیلی نگرانم کار سنگین زیاد کردم
سلام عزیزم
منم بهش میگم هاله داره
باور نمیکنه
دیگه فقط استراحت کن تا تکلیفت مشخص بشه
۱۲ماه دیگه یعنی تو سال جدید باید پریود بشم
😳😳
اگه 12 روز که خیلی زود که بی بی چک مثبت بشه.
حالا بازم تو حواست به خودت باشه
خودم میگم شاید بخاطر لک بینی این جور شود یا دارو هام
فکر کردم میگی دوازده ماه دیگه پریود میشم
😂😂😂😂😂
امپول زدی؟
😂😂😂
نه متفرومین خوردم
نازلی من یکی از دوستام یک هفته قبل پریودیش فهمید بارداره
اگه لتروزول کلومیفن خوردی از عوارضش وسط سیکل لکه بینی
خودم همین میکم باید از پریودیم بگذر
ااا چه جالب حتما لقاحش زود انجام شده
نه اینا نخوردم
تازه حتما نباید که تااون موقع صبر کرد میگن روز موعود نه یا ده روز بعدش مشخص میشه حامله ای یانه
انشاءالله که بارداری عزیزم
روزی که تخمک گذاریته اگه نزدیکی داشته باشی چن مدت بعدش اگه گرفته باشه نشون میده
من جلوگیری داشتم 3 روزه از موعدم گذشته نشدم 🙄
مصی نگران نکن اصلا فکر هم نباش انشاالله که هسی
دیگه تا روز موعد یا دو سه روز قبل بی بی چک مثبت میشه. من بارداری قبلیم دو روز جلوتر موعد مثبت شد
بعد هم مثل سری قبلی نکن بگی من نیستم میکشمت
این یکی از دارو هام
فکر نمیکنم مدروکسی لکه بینی بیاره منم 3 دوره خوردم
مصی فهمیدی چی گفتمت
باش عزیزم فقط برام دعا کن
معصومه جون امپول ازاد سازی نزدی؟
بخدا اگه حرف ناامیدی بزنی بیام شیراز خفت میکنم
فاطیما عکس بزار تو پرسش پاسخ خودم هرکار میکنم نمبشه
انشاالله که هسی عشقم و خاله بسلامتی بدنیا میاد
نه عزیزم فقط همین دوتا دارو میخورم یکم تخمک هام بخاطر سقط قبل ضعیف شود دکتر گفت تا سه ماه بخور احتمال زیاد نتیچه میگری العان نزدیک یک ماه میخورم تازه
عزیزم عکسشو که نمیشه گذاشت باید سوال کرد بعد داخل سوالت عکسرو بذاری تا ببینن
خو همون سوال نمیشه بپرسم
اون یکی چیه؟ یکیش که مدروکسی اون چیه؟ متفورمین میخوری؟
اره عزیزم
ممنونم از تک تکتون بچه ها ک اومدید و راهنمایی کردید و دلداریم دادید
میبوسم همتونو از راه دووووور
من متنتو خوندم دلم روشنه ک باردار میشی خدا خودش کمکتون کنه
ان شاءالله بحق فاطمه زهرا بزودی باردار بشی و سال جدیدت روشنتر شه برات و تقصیر مادرشوهرت نیس فرهنگ بعضی ها اونجوره که هی بپرسن ولی خدا خودش کمکت کنه چون انتظار واقعا سخته خواهر من سه سال باردار نشد یعنی ادم خیلی ناراحت میشه خدا دوتا پسر عینه خواهرزاده هام نصیبت کنه ان شاءالله اونم زیاد حرف و حدیث شنید خدای بزرگ هست بندش چکارن❤❤
ممنونم عزیزدلم ان شاءالله خدا از دهنت بشنوه
ممنونم گلی.ممنونم بابت دلگرمیت.ان شاءالله خدا سال جدید دامن همه منتظرارو سبز کنه به حق حضرت علی علیه السلام
چقد عجله بلافاصله بعد عروسی بچه بیارید خوب تازه وارد زندگی مشترک شدین حالا حالاها کلی فرصت دارین.

سوالات مشابه