خیلی از مادرهایی که کودک شان در سنین بین 2 تا 5 سالگی به سر می برد، به موضوع فرزند دوم فکر می کنند. حتی اگر تکلیف تان را با خودتان کاملا هم روشن کرده باشید، ممکن است در مورد بعضی از دلایل هنوز تردید داشته باشید. دلایلی که برای داشتن یا نداشتن فرزند دوم در این دو صفحه گفته شده، می تواند به شما نشان بدهد که به کدام دلایل باید جدی تر فکر کنید و کدام های شان بهانه های نادرستی هستند.
می ترسم دومی را مثل اولی دوست نداشته باشم
درست فکر می کنید! شما هیچ وقت دو فرزندتان را «مثل هم» دوست نخواهید داشت، اما این به معنای بیشتر دوست داشتن یکی نیست. همه مادرها با گذشت چند سال به قدری عاشق فرزندشان می شوند که نمی توانند باور کنند می شود موجود دیگری را هم این قدر دوست داشت. مادر 2 کودک 4 و یك ساله می گوید: «وقتی پسر اولم دنیا آمد، از همان لحظه تولد، احساس کردم یک عشق جادویی بین من و او برقرار است؛ اما این اتفاق در مورد پسر دومم نیفتاد. آن موقع فکر می کردم بدترین مادر دنیا هستم، اما بعدها فهمیدم هیچ چیز بین کودک اول و دوم شبیه هم نیست. پسر کوچک ترم به سرعت خودش را توی دلم جا کرد و حالا من نمی توانم زندگی ام را بدون او تصور کنم.»
تفاوت روحیه کودک اول و دوم و فرضیات ذهنی شما در مورد مادری که بر اساس خاطرات تان با کودک اول ساخته شده، می تواند به این موضوع دامن بزند و در دوران بارداری و ماه های اول نوزادی کودک دوم حال تان را بگیرد! زود افسرده نشوید. کافی است به خودتان زمان بدهید تا ببینید عشق چطور معجزه می کند.
البته ممکن است برعکس این اتفاق هم رخ بدهد. یک مادر دیگر می گوید: «وقتی فرزند دومم به دنیا آمد، من چنان غرق رابطه با او شدم که پسر بزرگ ترم را کلا به پدرش واگذار کردم. این چند ماه از طرفی موجب شد رابطه پسرم با پدرش بهتر شود و از طرفی هم به من اجازه داد تا کودک کوچکم را به خوبی بشناسم. به مرور هر کدام از آن ها جایگاه خودشان را در زندگی من پیدا کردند و حالا رابطه ام با هر دو عادی است.» در هر دو حالت، با گذشت چند ماه دیگر یادتان نخواهد آمد که دوست داشتن تنها یکی از آن ها چطور بوده است!
می خواهم تمام امکانات و توجه ام را به یک کودک اختصاص بدهم
ممکن است شما از نظر اقتصادی در مضیقه باشید یا هر دو به صورت تمام وقت شاغل باشید و واقعا فرصت و هزینه رسیدگی به یک کودک را هم به زحمت فراهم کرده باشید. در این صورت می توانید در مورد این موضوع جدی تر فکر کنید. اما اگر یک خانواده معمولی هستید، در مورد این موضوع سخت نگیرید. بزرگ کردن فرزند دوم به مراتب آسان تر از فرزند اول است. تجربه شما، هزینه هایی که قبلا صورت گرفته (مثل تجهیز اتاق کودک) و حتی روحیه خودتان که حالا سهل گیرتر شده اید و برای هر چیزی تا سرحد مرگ مضطرب نمی شوید، به شما کمک می کند که راحت تر کودک دوم را بزرگ کنید. ضمن این که کودک بعد از گذر از دوران نوزادی و شیرخواری و در حدود 18 ماهگی می تواند به کودک بزرگ تر ملحق شود و ساعت های زیادی را با همدیگر پر کنند.
علاوه بر این ها شما نمی توانید «همه چیز» را به کودک تان بدهید. عاطفه خواهر و برادری، رقابت، اشتراک، مالکیت و یک همبازی با ویژگی های مشترک تربیتی چیزهایی هستند که شما حتی اگر تمام وقت و هزینه تان را هم صرف کودک تان کنید، نمی توانید به او بدهید. شما حداکثر می توانید یک مادر و پدر عالی باشید، اما نمی توانید جای خواهر یا برادر را برای او بگیرید.
توان جسمی یا روانی برای بزرگ کردن یک کودک دیگر را ندارم
این را خودتان باید تشخیص بدهید. بارداری دوم، یک زایمان دیگر و دوره شیردهی مجدد می تواند تمام آسیب های جسمی کودک اول را شدیدتر کند. به خصوص اگر فاصله سنی بین کودکان کم باشد (کمتر از 3 سال) ممکن است دچار عوارض جبران ناپذیری مثل آسیب به دندان ها و استخوان ها، افتادگی در نواحی زیر شکم و حتی تغییر فرم اندام شوید. تنها راه پیشگیری از این مشکلات، رعایت یک فاصله سنی مناسب با توجه به نظر پزشک متخصص و رعایت رژیم مناسب غذایی و ورزشی در فاصله تولد بین 2 کودک و بعد از هر زایمان است.
توان روانی و قدرت اعصاب شما هم عامل مهمی است. کودک دوم، به معنای دو برابر شدن مشکلات نیست، بلکه همه مسائل چند برابر می شوند. بعضی از مادرهایی که تا پیش از تولد فرزند دوم، خونسرد و آرام بوده اند، اعتراف می کنند که در چند ماه اول تولد فرزند دوم شان برخوردهای عصبی و نامتعادلی با کودک اول شان داشته اند که برای خودشان هم عجیب بوده. بی خوابی، شیردهی، ضعف ناشی از بارداری و زایمان و رسیدگی شبانه روزی به شیرخوار می تواند تا مدت ها برنامه زندگی شما را از روال معمولی خود خارج کند. بنابراین پیش از تصمیم به بارداری مجدد، باید به این مسائل آگاه شوید و با پیش بینی همه شرایط، فاصله سنی مناسب را بین دو فرزند در نظر بگیرید.
چرا می خواهم یک فرزند دیگر داشته باشم؟
اگر به این دلیل به فکر فرزند دوم هستید، جدا در تصمیم تان تجدید نظر کنید. نوزاد کوچک شما تا حدود 2 سالگی، فقط می تواند ناظر برادر یا خواهر بزرگ ترش باشد و حتی ممکن است بیشتر «مزاحم» او باشد تا هم بازی اش. به خصوص اگر فاصله سنی کودکان بیشتر از 5 سال باشد، عملا نمی توانید روی فرزند دوم به عنوان هم بازی حساب کنید، چون تا رسیدن او به 2 سالگی، فرزند اول تان وارد محیط مدرسه شده و از بازی های کودکانه دور شده. از همه مهم تر این که کودک دیگر، یک شخصیت واقعی است؛ اسباب بازی کودک اول نیست و شما اجازه ندارید وجود او را تنها به خاطر کودک اول بخواهید. برای همبازی کودک تان می توانید روی مهدکودک حساب کنید.
می خواهم یک خانواده گسترده داشته باشم
این دلیل، بیشتر از انتخاب داشتن یا نداشتن فرزند دوم به سبک زندگی شما مربوط می شود. همان قدر که داشتن یک فرزند می تواند سبک زندگی شما را عوض کند و شما را از یک زوج جوان آزاد به یک مادر و پدر پرمسئولیت تبدیل کند، فرزند دوم می تواند شما را به یک خانواده شلوغ و پرمسئله تبدیل کند. در اغلب کشورهای پیشرفته، اصلا خانواده با حداقل 4 نفر تعریف می شود و ترکیب یک زوج و یک کودک چندان هم خانواده به حساب نمی آید. با این حساب فکر کردن به فرزند دوم برای گسترده کردن خانواده یک دلیل خوب است که باید پیش از آن خودتان را برای این نوع زندگی آماده کرده باشید.
می خواهم سهم عشق را در زندگی ام بیشتر کنم
یک دلیل رمانتیک و زیبا برای داشتن یک فرزند دیگر همین است که اگر زیرساخت های آن در خانواده و در درون شما مهیا باشد، بسیار عالی است. یادتان باشد، کودک دوم، یک کپی از کودک اول تان نیست. سعی کنید سختی ها و مشکلات ماه های اول تولد فرزندتان را به یاد بیاورید. به خصوص اگر کودک اول شما حالا بزرگ و مستقل شده، ممکن است با تولد فرزند دوم از حجم مشکلات روزهای اول شوکه شوید. اگر فرزند اول شما دوران نوزادی آرامی داشته، خوب می خوابیده، بی قراری نمی کرده و خوش غذا بوده، ممکن است کودک دوم تان با خصوصیاتی متفاوت شما را غافلگیر کند. پیش از تصمیم گیری در مورد فرزند دوم این موضوعات را مد نظر قرار بدهید.