به شوهرم شک کردم😥😭😭

سلام خانوما
من دیشب گوشی شوهرم زنگ. خورد نوشته بود دوست
بعد گوشی رو. جواب داد بزور جواب داد انگاری نمی‌دونست چی. بگه
مستعتل 😁شده بود نمی‌دونست چیکار کنه منم رفتم تو آشپزخونه ولی حواسم بهش بود
شماره سیو بود بعد. میگه شما؟ نه اشتباه زنگ زدین🙄 نه گوشی تو شارژ بوده دست بچه ها اشتباه زدین، 🤔
یه بارم جلو خودم مخاطبای واتساب داشت نگا می‌کرد یهو. اسم. مرجان. و راحله و. نیلوفر. دیدم همون لحضه بهش گفتم اینا کین هیچ. کدوم از این اسما تو فامیل اصلاااا نداریم نیلوفر گفت خواهر دوستمه بهش تبریک روز دختر گفتم گفتم. چطور تو روز روز زن به زنت تبریک نمیگی بعد به اون گفتی
بعدم گفت مرجان راحله اسنب گرفتن شماره شون سیو شده تو. گوشی من 😑😑😑شوهرم. زمستونا میره اسنب
اینا برام حل نشدن و تو ذهنم. مونده و خیلی اذیتم. میکنخ بعدم خیلی ادعاشون. میشه که ما خانوادمون پامه اینا حرصم. میگیره آدمی هستم. که همه چی و تو خودم. میریزم آنروز اینقدر ناراحت شدم که شیرم خیلی کم شد
بعد لبتاب و گوشی انگار گاوصندوق بانک ملی
اینقدر رمز داره بهش میگم. چرا رمز میزاری بهم اعتماد نداری میگه بخاطر دوستام پیام. میدن میگم من دست به گوشیت نمیزنم. اصلا ولی تو رمز نزار
بازم رمز چند بارم میرفت کار گوشیشو نمی‌برد میداد دست مادرش قایم کنه براش گوشی منم مدوام چک میکنه رمز گوشیم اثر انگشت دوتامون هست چتام نگا میکنه عکسام. میگه این. کیه اون کیه من اعصابم. بهم. میریزه من. چیزی پنهون ندارم. اصلا رو راستم
شوهرم اینقدر زبون بازه که اگه خودشم تقصیر داشته باشه جوری حرف میزنه که همه تقصیر بیوفته گردن من خودشم. بارها اعتراف کرده که همیچین اخلاقی داره بخاطر زبون باز بودنش تقصیرها رو میندازه گردن اینو اون بعدم. اون 31 سالشه من 19 همیشه میگه من اصلا راه خطای نرفتم ولی بارها سوتی داده
یه بارم بحث سر و دوست دختر دوست پسر بود دختر داییش گفت حمید واقعا تو دوست دختر نداشتی؟ 😏شوهرم پشت سر من. نشسته بود تو یه حرکت سریع برگشتم. ببینم. عکس‌العمل شوهرم. چیه داشت اشاره میزد ساکت شو به دختر داییش
نمیدونم. اونجا احساس کردم دختر داییش یه چیزی میدونه که اینجوری به صورت تعنه بهش گفت